سوبژکتیویسم دینی ممکن است
کد خبر: 3757594
تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۰
حجت‌الاسلام خسرو‌پناه بیان کرد:

سوبژکتیویسم دینی ممکن است

گروه اندیشه ــ حجت‌الاسلام خسرو‌پناه در همایش «پرسش از امر دینی در جهان معاصر» گفت: در سوبژکتیویسم مطرح می‌شود که اصالت فاعل شناسای انسانی است و این یعنی صرف‌نظر از دین و هر امری دیگری می‌توان آگاهی مستقل داشت؛ از این رو با امر دینی جمع می‌شود و لزوماً به معنای الحاد نیست.

خسروپناه

به گزارش ایکنا؛ همایش «پرسش از امر دینی در جهان معاصر» امروز ۲۹ مهر در روز دوم خود با سخنرانی حجت‌الاسلام‌والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران و احسان پویافر، پژوهشگر فلسفه، ادامه یافت.

خسروپناه در آغاز سخنان خود گفت: نقد‌های بسیاری به این متن وجود دارد. کتاب بیشتر روشنفکرانه و تاریخی نوشته شده است و نه فلسفی؛ از این‌ رو ارجاعی برای مباحث وجود ندارد. این کتاب تعابیری مانند نزدیک به امتناع دارد که معنا ندارد. این بدان خاطر است که کتاب تحقیقی نیست و محصول برخی از مصاحبه‌هایی است که با عبدالکریمی انجام شده است.

وی تصریح کرد: ادعای بنده این است که سوبژکتیویسم لزوماً به الحاد منجر نمی‌شود. سوبژکتیویسم مقوله‌ای در کانتکس غربی است و در حاکمیت عقل دینی قرار نمی‌گیرد؛ از این‌ رو تعارضی بین این دو نیست. تفکر غالب حاکم در قرون وسطی شبیه تفکر اشعری در دوران اسلامی ماست. پس سوبژکتیویسم مطرح می‌شود که اصالت فاعل شناسای انسانی است و این یعنی صرف‌نظر از دین و هر امری دیگری می‌توان آگاهی مستقل داشت. سوبژکتیویته براساس تجربه، عقل، عقل انتقادی پیش می‌رود و ممکن است حتی گرایش‌های دینی داشته باشد.

رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران ادامه داد: تلقی ایشان از سوبژکتیویسم تلقی خاص و از یک نحله خاص است و لزوماً به معنای الحاد نیست. در همین غرب پروتستانتیسم شکل گرفت که می‌خواست اصلاحاتی روی دهد و قطعاً زاییده سوبژکتیو و مسیحی بوده و می‌خواهد تمام مطالب مدرن را دینی‌سازی کند. تمام مباحث الهیات مدرن یا کلام جدید همه از پروتستان‌هاست و یک الهی‌دان مدرن سراغ ندارید که کاتولیک باشد و همه به دنبال آنند که دین را مدرن کنند. پلورالیسم دینی دینی‌سازی یک امر دینی است.

وی تصریح کرد: ادل دلیل بر امکان شیء وقوع شیء است و پروتستان‌های دینی دال بر آن هستند که سوبژکتیویسم با دین سازگار است. هابز تجربه‌گرای معروف از آموزه‌های مسیح استفاده می‌کند تا مفهوم سیاست دینی را بسازد، یا عقل‌گرایانی مانند دکارت برای اعتمادسازی در معرفت‌شناسی از باور‌های دینی و خدای حکیم بهره می‌برد.

خسروپناه افزود: کانت درصدد است برهان اخلاقی برای اثبات خدا داشته باشد و این نشان می‌دهد مطلقاً نمی‌توانیم بگوییم بین سوبژکتیویسم و دین رابطه امتناع است و در دنیای غرب این امر روی داده است. یکی از ابهامات دیگر بحث امر دینی است. مراد از امر دینی چیست؟ آیا مراد امری مستند به متون دینی، حقایق و ارزش‌های دینی است؟ اگر مراد از امر دینی امری مستند به حقایق دینی است، پس چطور ما می‌بینیم از طریق عقل می‌توان ثابت کرد خدا وجود دارد. براهین اثبات وجود خدا در دوره مدرن خیلی بیشتر است و با همین عقل خودبنیاد به اثبات وجود خدا که حقیقتی دینی است اثبات شده است.

وی با بیان اینکه اگر مراد از امر دینی امر مستند به متون دینی است هم قضیه همین طور است، گفت: در این صورت معتقد به سوبژکتیویسم نمی‌تواند آن را بپذیرد و از این رو تعارضی بین امر دینی و سوبژکتیویسم نخواهیم داشت. در اینجا ممکن است بسیاری از مطالب در متون دینی وجود داشته باشد که عقل مستقل آن را درمی‌یابد. در این صورت وجه اشتراکی بین عقل مستقل و متن دینی می‌بینیم.

رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ادامه داد: ابهام دیگر این است که مقصود از دین چیست؟ یک وقت مراد ما از دین متن دینی است، یک وقت مراد حقایق دینی و یا ایمان دینی است. این‌ها با هم خیلی فرق دارد و هر گزاره‌ای بار معنای خاص خود را دارد. اگر گفته شود دین مجموعه باور‌های متافیزیک خردستیز است در این صورت با سوبژکتیویسم جمع نمی‌شود و این این‌همان‌گویی است و گاهی ممکن است گفته شود آموزه‌های دینی فراخرد هستند که در اینجا با سوبژکتیویسم جمع می‌شود. مگر اینکه گفته شود مراد از سوبژکتیویسم آگاهی بنیادی است که اشتراکی با دین نداشته باشد که در این صورت چند نفر از معتقدین سوبژکتیویته این معنا را پذیرفته‌اند.

وی افزود: یک وقت هم مراد از دین ایمان‌گرایی خردستیزانه است. اصلاً در این صورت معنای ایمان این است که ما به خدا عشق بورزیم و نه عقل و خرد بورزیم، در این صورت خداوند می‌تواند احکام غیرعقلانی صادر کند. اگر دین را به معنای ایمان گرفتیم و تفسیرمان از ایمان هم باور معرفت‌زای همراه با عمل نباشد و آن را باور خردستیزانه گرفتیم، در این صورت مراد مطلوب خواهد بود. اما اگر ایمان را خردگرا بگیریم با سوبژکتیویسم جمع می‌شود.

خسروپناه در پایان گفت: به نظرم مهم‌ترین اشکالی که در این ادعا یا کتاب هست این است که قبل از آنکه تحلیل دقیق از تصورات و مفاهیم بشود با عجله تصدیق کرده‌اند که امر دینی با سوبژکتیویسم قابل جمع نیست. امروزه ما در دنیای مدرن نباید زود داوری کنیم و قدری باید در مفاهیم متمرکز شویم، چون بار معنای متعددی دارند و بر اساس بار معنایی متعدد طبیعتاً احکام تغییر می‌کند.

در ادامه این نشست پویافر سخنرانی پرداخت و گفت: گشودگی امکانات جدیدی را در مواجه با امر دینی در ایران ایجاد کرده است. در این جستار به واشکافی مباحث کتاب ایشان می‌پردازم.

وی ادامه داد: منظرگاه نویسنده کتاب ظاهرا پدیدارشناسانه - هرمنوتیکی به نظر می‌رسد. در این مقاله درباره برخی مفاهیم به کار گرفته شده در کتاب، در قالب دو نقد بررسی می‌شود؛ نقد اول نویسنده دکتر عبدالکریمی، به گونه‌ای امر دینی را یگانه حقیقت فراتاریخی فرض می‌کند و این مفروض با سنت پدیدارشناسی-هرمنوتیکی هایدگر که نویسنده به گونه‌ای مدعی آن است همدلی ندارد.


سوبژکتیویسم دینی ممکن است

وی افزود: او به طور سوبژکتیو و گزینشی، زمانمندی و تاریخمندی امر دینی را نادیده می‌گیرد؛ بنابراین عدم گشودگی رخ می‌دهد. نویسنده با تفکیک نظام‌های تئولوژیک که آن‌ها را تاریخی و زمانی می‌داند با امر دینی که غیرزمانی و فراتاریخی است سعی می‌کند تا امر دینی را از دست زمان، تاریخ و نظام‌های تئولوژیک نجات دهد، اما نگرشی که به کار می‌برد، غیرتاریخی و فراتاریخی کردن امر دینی است که با رویکرد پدیدارشناسانه و سنت هایدگری که در آن نه‌ تنها «دازاین» زمانمند است بلکه خود هستی نیز زمانی است، همدلی ندارد.

پویافر تصریح کرد: هایدگر با ساخت‌گشایی سنت، می‌خواهد امکان‌های تازه را گشوده نگه دارد، بنابراین بی‌تاریخی نمودن امر دینی، مسئله را حل نمی‌کند بلکه دور می‌زند. نویسنده همه جا از تاریخمندی سخن می‌گوید، اما در سرآغاز نهایی به رویکردش وفادار نیست و با فهم غیرزمانی از واژه استعلا و امر دینی، امکان پرسش از امر قدسی را به گونه‌ای ریشه‌ای نمی‌تواند طرح کند.

این پژوهشگر فلسفه ادامه داد: نقد دوم همین خطاست که در ادامه سبب می‌شود تفاوت هستی‌شناسانه بین هستی و هستنده که اصل بنیادین نگاه غیرسوبژکتیو و هستی‌شناسانه است نادیده انگاشته شود. به نظر می‌رسد نویسنده هستی را با امر قدسی یگانه فرض می‌کند و همین خلط سبب می‌شود پرسش از هستی که بنیاد شوندگی را فراهم می‌آورد به یک گونه از هستنده تقلیل پیدا کند. این آغازگاه نیهیلیسم است که نویسنده از آن می‌گریزد، ولی خود در دام آن می‌افتد. در نهایت این مسئله نه‌ تنها امکان امر دینی را مسدود می‌کند، بلکه امکان گشودگی‌های دیگری را که می‌تواند آشکار و ناپوشیده شود را فروبسته نگه می‌دارد.

پویافر در پایان گفت: باید تأکید شود که امر دینی خود تنها یک گونه از اطوار گشوده شده است نه خود گشودگی و نه بنیاد گشودگی. پرسش هستی را به پرسش از هستنده خاص امر دینی تبدیل کردن یک خطای بنیان‌افکن است. ما نمونه‌های تاریخی چنین خطا‌هایی را در ایجاد نگاه تئولوژیک که نویسنده در نقد آن می‌کوشد و نگرش سوبژکتیویسم می‌بینم که در آن‌ها موقعیت یکی است؛ خدا و انسان جایگاه پرسش از هستی را می‌رباید و راه پرسش از خود هستی را مسدود می‌کند و این پایان گشودگی و آغاز نیهیلیسم است.

گزارش از میثم قهوه‌چیان

انتهای پیام

 

مطالب مرتبط
captcha