شیخ فریدالدین محمد بن ابوبکر نیشابوری، مشهور به «عطار»، شاعر و عارف بزرگ ایرانی در قرن ششم و در سال ۵۴۰ هجری قمری در روستای کدکن نیشابور به دنیا آمد. وی در جوانی به کسب علوم دینی از جمله قرآن، تفسیر، روایت احادیث، و فقه اهتمام ورزید. او ابتدا شغل پدرش که عطاری بود را ادامه داد، و به همین سبب به عطار شهرت یافت. اما پس از مدتی مسیر زندگی عطار تغییر کرد و به عالمی دیگر روی آورد و آن وادی عرفان بود. در بیان علت تغییر منش زندگی عطار داستان معروفی بدین مضمون نقل شده است: روزی عطار در دکان خود مشغول معامله بود، درویشی به آنجا رسید و چندبار «شیء لله» گفت. وی به درویش توجهی نکرد، درویش گفت: ای خواجه! تو چگونه خواهی مرد؟ عطار گفت: همانگونه که تو خواهی مرد. درویش: تو همچون من میتوانی بمیری؟ عطار: بلی. درویش کاسهای چوبین داشت بر سر نهاد و گفت: الله، و جان داد. عطار متغیر شد و مسیر زندگی خود را تغییر داده، به عرفان روی آورد».
عطار را در شمار شاعران نواندیش و آزاداندیش به شمار میآورند، چرا که نه تنها در عمر خود هرگز شاعری مداح و قصیدهسرا نبود و خود را به قدرتمندان و حاکمان زمانش نزدیک نکرد، بلکه اعمال و رفتار آنان را نیز به باد انتقاد میگرفت. مرحوم دکتر زرین کوب در این زمینه مینویسد: «عطار تحت تاثیر تمایلات زاهدانه خویش و به اقتضای معمول عصر، به شعر و وعظ و تحقیق گرایش یافت و برخلاف بسیاری از شاعران به دربارهای عصر و مجالس اعیان ولایت هم علاقهای نشان نداد. داروخانه برایش از دربار فرمانروایان جالبتر بود».
عطار در شمار شاعران و عارفان بزرگی است که تحولی شگرف در ادبیات و عرفان اسلامی ایجاد کرد، تأثیری که از نظر بزرگان معرفت دینی قابل انکار نیست، چنانکه مولانا جلالالدین درباره عطار گفته است: «هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچهایم». مقصود مولوی از هفت شهر عشق، هفت وادی عرفان به نامهای عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فنا است که عطار در منطقالطیر خود آنها را شرح داده است. عطار به سبب نگرش و منش عرفانی که داشت از مخالفان و ناقدان فلسفه بهشمار میرود و همچون غزالی به فلسفه میتازد، چنانکه آن را علمی گمراه کننده توصیف میکند و درباره آن میگوید: کاف کفر اینجا به حق المعرفه/ دوستر دارم ز فای فلسفه/ زانک اگر پرده شود از کفر باز/ تو توانی کرد از کفر احتراز/ لیک آن علم لزج چون ره زند/ بیشتر بر مردم آگه زند». خبرنگار ایکنا در سالروز بزرگداشت عطار نیشابوری، گفتوگویی با علیاصغر باباصفری، محقق و پژوهشگر ادبیات فارسی و استاد دانشگاه داشته که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا: عطار نیشابوری در مقایسه با سایر شعرا و عرفای ایرانی مانند مولانا و حافظ، چه ویژگیها و وجوه تمایز بارزی دارد؟
باباصفری: تردیدی نیست که عطار از عرفای بنام است، ولی نمیتوان گفت ویژگی منحصر بهفرد یا برجستگی خاصی نسبت به عرفای نامداری نظیر مولوی دارد. مسائل عرفانی امری فردی و درونی است که قابل اندازهگیری نیست و نمیتوان برای آن حدومرز تعیین کرد، چیزی که ما با آن سروکار داریم، آثار این بزرگان است، مثل مثنوی مولوی، دیوان حافظ و آثار عطار نیشابوری. وقتی این آثار را مورد بررسی قرار میدهیم، میبینیم کسانی مثل مولانا نسبت به عطار در مقام و مرتبه بالاتری قرار دارند. مولانا در غزلیات خود میگوید: «عطار روح بود و سنایی دو چشم او/ ما از پی سنایی و عطار آمدیم». در واقع خود را دنبالهرو راه سنایی و عطار میداند و واقعیت نیز همین است. سنایی غزنوی به عنوان پیشقراول و آغازگر ادبیات عرفانی شناخته میشود، یعنی کسی که برای اولین بار، بهطور گسترده مسائل عرفانی را وارد ادبیات فارسی کرد و در قرن ششم میزیست. عطار متعلق به اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم و مولانا شاعر قرن هفتم است. میتوان گفت سنایی و عطار مثل دو کوه کوچکتر در برابر قله بزرگ و با عظمت مولانا هستند و به تعبیر دیگر، چهل درصد موضوعاتی که در مثنوی مولانا آمده، در آثار سنایی یافت میشود و شصت درصد آنها در مثنویهای عطار آمده، ولی تفاوت میان آنها محسوس است. عطار را میتوان مقدمه ظهور مولانا به حساب آورد و نسبت به وی، به لحاظ ادبی و عرفانی، برجستگی خاص یا مزیت ویژهای ندارد.
ایکنا: شعر عطار چه تفاوتهای بنیادین و همپوشانیهایی با شعر عارفان دیگر مانند مولانا و حافظ دارد؟
باباصفری: عطار شاعری عارف و عرفان وی مبتنی بر وحدت وجود است، یعنی هستی را حقیقتی میداند که عشق در تمام ذرات آن جاری است. از طرف دیگر، عرفان عطار عرفانی عاشقانه به حساب میآید، چون عرفان به دو دسته کلی عابدانه و عاشقانه تقسیم میشود و عرفان شعرایی نظیر عطار و مولانا عرفان عاشقانه بهشمار میرود، در برابر عرفان کسانی نظیر غزالی و خواجه عبدالله انصاری که عابدانه و زاهدانه است. ویژگی برجستهای که در شعر عطار دیده میشود، استفاده از حکایت و تمثیل برای بیان مسائل عرفانی و نیز ساده و روان بودن است؛ فهم اشعار عطار دشوار نیست، پیچیدگی زیادی ندارد و به زبان ساده بیان شده، برخلاف برخی از عرفا که زبان پیچیدهای دارند.
ایکنا: آیا ضدیت عطار با فلسفه، از نوع ضدیت اهل حدیث و اخباریون است یا از نوع مخالفتورزیهای غزالی؟
باباصفری: غزالی از منظر علم کلام به فلسفه تاخته است، یعنی ایراداتی که در کتاب تهافت الفلاسفه به فلسفه نسبت میدهد، ایرادات کلامی است. ایراداتی که اخباریون به فلسفه وارد میکنند، بحث دیگری است. آنچه عطار را به مخالفت با فلسفه وامیدارد، برگرفته از مخالفتهای غزالی است، یعنی بنیان مخالفت با فلسفه را غزالی بنا نهاد، به عنوان کسی که عارف شناخته میشود و عرفان عابدانه دارد. مولوی نیز با فلاسفه مخالفت کرده و میگفت: «پای استدلالیان چوبین بود/ پای چوبین سخت بیتمکین بود». در آثار عطار، بحث نزاع میان عشق و عقل را میبینیم که نزاعی جدی و قوی بوده و عطار بسیار شدید و غلیظ به این موضوع پرداخته است. عطار از مخالفان سرسخت عقل بهشمار میرود و این موضوع آنقدر که در شعر عطار دیده میشود، در شعر کمتر شاعری به چشم میخورد. منظور از این عقل، همان عقل معاش و حسابگر است که امثال عطار با آن به شدت مخالفت میکنند. نخستین بار، این غزالی بود که چنین نزاعی به راه انداخت، سپس در میان عرفا نفوذ کرد و در آثار عطار بهوفور دیده میشود.
ایکنا: کدامیک از آثار عطار به لحاظ محتوایی ارزش بیشتری دارد و چه بخشهایی از اندیشه وی که در آثارش منعکس شده است، با اقتضائات جامعه ما همپوشانی دارد؟
باباصفری: آثار عطار عبارتند از دیوان غزلیات، منطقالطیر، مصیبتنامه، الهینامه و اسرارنامه که چهار مورد اخیر در قالب مثنوی سروده شدهاند و مختارنامه که مجموعه رباعیات عطار است. از دیگر آثار عطار میتوان به تذکرةالاولیاء اشاره کرد، البته آثار زیادی را به این شاعر نسبت دادهاند که بهطور قطع و یقین متعلق به وی نیست و عده دیگری از شعرا در طول تاریخ ادبیات فارسی معاصر یا نزدیک به دوره عطار نیشابوری بودهاند که چون تخلص عطار داشتهاند، آثارشان به نام وی ثبت و ضبط شده است. برجستهترین و مهمترین اثر عطار، منطقالطیر نام دارد که اندیشه عطار به صورت کامل در آن بیان شده است و در اوج زیبایی قرار دارد. منطقالطیر اثری تمثیلی است که مسائل عرفانی را در قالب حکایت از زبان پرندگانی که برای رسیدن به سیمرغ به سیر و سلوک میپردازند، بیان کرده؛ کتاب تذکره الاولیاء نیز به نثر نوشته شده و شرح حال عدهای از صوفیان است. آنچه از اندیشه عطار میتواند برای نسل جوان حائز اهمیت باشد، نگاه انسانی و اخلاقمدار است. عطار انسان را اشرف مخلوقات و شاهکار عالم هستی میبیند و انسان بما هو انسان مدنظر او است، جدا از مسائلی که انسانها را از یکدیگر متمایز میکند. این نوع نگاه به حد اعلا در شعر عطار به چشم میخورد و وی به خوبی آن را بیان کرده است.
انتهای پیام