حساسیت کودک نسبت به امور مالی یک رفتار تقلیدی است که وقتی در خانواده، والدین درباره مسائل اقتصادی خانواده و قیمت اجناس و کالاها صحبت میکنند؛ ناخودآگاه کودک نسبت به این موضوعات حساس میشود و به مرور آن را پیگیری میکند.
کنجکاوی کودک نسبت به مسائل مالی زمانی نگرانکننده است که برای کودک ارزشهای مادی جایگزین ارزشهای دیگر شود؛ اساساً ارزشها به معنویات و اخلاق مربوط میشوند و اگر مادیات ملاک سنجش کودک قرار بگیرد، حتما باید چارهای اندیشیده شود.
از همین رو برای آشنایی با اینکه کودک از دیدگاه اسلامی از چه سنی باید در جریان مسائل اقتصادی قرار بگیرد و همچنین در مورد کودکان کار و معضلات و آسیبهای پیشروی آنها خبرگزاری ایکنا از قم، با علیرضا ابوموسی، کارشناس و پژوهشگر این حوزه و متخصص فنی مرکز کودکان کار قم به گفتوگو نشسته است.
ابوموسی درخصوص سن دغدغهمند شدن کودکان نسبت به مسائل اقتصادی خانواده گفت: کودک بهمحض اینکه به سنی برسد که قدرت درک مسائل و آموزش را داشته باشد مناسب است که با برخی مسائل اقتصادی آشنا شود؛ یعنی از سن شروع مدرسه والدین لازم است که برخی مسائل اقتصادی را کمکم به کودک آموزش دهند تا کودک در محیط بیرون از منزل(مدرسه) با قیمتها و اجناس آشنا شود و همچنین تا حدودی از وضعیت اقتصادی خانواده آگاه شود.
وی ادامه داد: همچنین طبق دیدگاه اسلام مراحل رشد به سه دوره سیادت، اطاعت و وزارت و مشورت تقسیم میشود و شاید بر اساس این دیدگاه کلی بتوان گفت که در دوره سوم مراحل رشد سنی یعنی دورهای که باید در مسائل خانواده از کودک مشورت گرفت و یکی از آن مسائل میتواند مسائل اقتصادی باشد، والدین با کمک گرفتن از کودک میتوانند زمینههای مسئولیتپذیری او نسبت به اقتصاد خانواده را نهادینه کرده و او را نسبت به این مسائل دغدغهمند کنند.
خانواده کانون اولیه تربیت است
این کارشناس و پژوهشگر مسائل کودکان کار در بخش دیگری در مورد آسیبهای اخلاقی و تربیتی، کودکان کار بیان کرد: کودکان کار به دلیل اینکه از امتیاز تربیت در فضای خانواده مناسب محروم میشوند و به طریق اولی ما میدانیم که کانون اولیه تربیت او همان خانواده است، بنابراین با ورود به فضای نامناسب و ناایمن جامعه، از سمت جامعه در معرض آسیبهایی مثل، پرخاشگری، اعتیاد، رفتار ضداجتماعی همسالان، تجاوز جنسی، برقراری ارتباط نامناسب با اجتماع و در کل عدم رشد شناختی و عاطفی مناسب و ابتلا به اختلالات خلقی و شخصیتی متفاوت قرار میگیرد.
ابوموسی با اشاره به اینکه عموماً کودکان کار با انواع آسیبهای اجتماعی روبهرو هستند و در درازمدت با انواع آسیبها روبهرو میشوند و در گروه افراد آسیبپذیر قرار میگیرند، ابراز کرد: به همین دلیل است که کودک باید در محیطی با امنیت کامل قرار بگیرد که این محیط امن و ایمن بیشتر در محیط منزل و مدرسه حاکم است از اینرو است که کودک بالأخص تا سن زیر 15 سال نباید کاری جز تحصیل و آموزش داشته باشد و از حضور در محیطهای پرخطر اجتناب ورزد.
وظیفه حکومت نسبت به مسائل اخلاقی و تربیتی کودکان
وی گفت: حکومت و دولتها مهمترین وظیفه را در قبال مسائل اخلاقی و تربیت آحاد جامعه ازجمله کودکان دارند. از آنجایی که دولتها منابع و امکانات مالی در دست دارند، پس نقش برجستهای در تربیت کودکان و نوجوانان دارند.
این پژوهشگر و روانشناس حوزه کودک ادامه داد: دولتها بر رسانههای جمعی تسلط دارند و تبلیغات خوبی را میتوانند از این طریق انجام دهند و با ساخت انواع تیزرها و انیمیشنهای خاص این سنین میتواند بهره لازم را ببرند. در کل دولت میتواند در دو زمینه کلی نسبت به رشد مسائل تربیتی و اخلاقی کودکان کار کند.
ابوموسی تصریح کرد: زمینهسازی مکانهای تربیتی و مواد آموزشی دینی و علمی رشددهنده برای کودکان؛ آموزش سبک زندگی و فرزندپروری به خانواده برای تربیت اخلاقی مناسب کودکان، از مواردی است که از طریق انواع رسانهها بهخصوص تلویزیون امکانپذیر بوده و میتواند بسیار سودمند نیز باشد.
آموزش صحیح مفاهیم دینی به کودکان کار
وی با اشاره به اینکه میتوان با آموزش صحیح مفاهیم دینی به کودکان کار آنان را از بزهکاری و آسیبهای اجتماعی نجات داد، اظهار کرد: شاید در نگاه اول نسبت به این کودکان این دیدگاه ایجاد شود که مشکل اصلی آنها همان مسائل اقتصادی و فقر اقتصادی آنهاست، اما اگر دقیقتر در مسئله بنگریم، متوجه میشویم که عدم رشد شناختی عاطفی و اخلاقی آنها و در نتیجه عدم رشد شخصیتی آنها در زمینههای فرهنگی عامل اصلی تمایل این کودکان به کار و مسائل بزهکاری است، که اگر در این زمینه بتوان کودک را رشد داد در نتیجه دیدگاه آنها نیز به درآمد و رفتارهای مناسب اجتماعی عوض میشود.
این فعال اجتماعی در زمینه کودکان کار گفت: بهعنوان مثال یک نمونه کاری که در کارگاههای گروهی مرکز حمایتی ـ آموزشی کودک و خانواده انجام گرفته است، توجه دادن کودکان به مثبت اندیشی و تمرکز روی نکات مثبت زندگی است که در پایان جلسات با توجه به بازخوردهای کودکان اثر مثبتی روی آنان گذاشته است.
ابوموسی یادآور شد: همچنین در این جلسات کودکان را با انواع مثالها و داستانها با مقوله شکرگزاری آشنا میکنیم که این مقوله نیز در پایان جلسات انعکاس مثبت و خوبی را در کودکان نشان میدهد؛ بنابراین آموزش میتواند نقش مهم و برجستهای را در آشنایی فرزندان با مفاهیم الهی داشته باشد فقط باید خواست و زمینه را ایجاد کرد.
انتهای پیام