پیر بوردیو یکی از نامآشناترین جامعهشناسان قرن بیستم است که اندیشههایش هنوز مورد توجه پژوهشگران قرار دارد و نظریه سرمایه او کماکان کانون نقد و نظرها در حوزه علوم اجتماعی است. از او سی عنوان کتاب و بالغ بر چهارصد عنوان مقاله بر جای مانده که به خوبی بیانگر گستره اندیشههای اوست. در یک نگاه آثار بوردیو مجموعاً از یک نظریه پایهای منشأ میگیرد و آن اینکه جامعه پیش از هر چیز، یک نظام سلطه است که سازوکارهای بیشماری را به راه میاندازد تا بتواند خود را بازتولید کند. بنابراین ما نه فقط در عرصههایی همچون مناسبات اقتصادی، با گروههای سلطهگر و زیرسلطه روبرویم بلکه در بسیاری از عرصههای دیگر نیز با همین نوع از رابطه سروکار داریم. رسالت بوردیو، شناسایی و معرفی عرصههایی است که رابطه سلطهگر و سلطهپذیر در آن جریان دارد.
برای نمونه مسئله محوری بوردیو در کتاب «تمایز» چگونگی «تمایزآفرینی» طبقات فرادست از طریق سرمایه فرهنگی درونیشده آنها است. تلاش او در این اثر معطوف به نشان دادن این امر است که به رغم برابری صوری، افراد بنا به تعلقاتشان به طبقات اجتماعی، رابطهای نابرابر با فرهنگ مشروع دارند.
بوردیو بر همین پایه، نظریه اشکال فرهنگی، اجتماعی و نمادین سرمایهداری را در برابر صورت اقتصادی سرمایهداری مطرح کرد. باید توجه داشت نظریه سرمایه بوردیو در تداوم و نسبت تاریخی با ایده کارل مارکس درباره مفهوم «سرمایه» ایجاد شد. مارکس نخستینبار این موضوع را دستمایه مفهومپردازی خود قرار داد و نظریه سرمایه را در قالب مناسبات اقتصادی و صورتبندی حیات اجتماعی فصلبندی کرد. در نظریه مارکس، سرمایه بخشی از ارزش اضافی است که سرمایهداران از گردش کالاها و پول در فرایندهای تولید و مصرف، آن را به دست میآورند. باید به این نکته اشاره کرد که بحرانهای ناشی از اجرای برنامههای توسعه اقتصادی، زمینه مساعدی را برای بسط مفهوم سرمایه فراهم کرد.
در نزد بوردیو، سرمایه اقتصادی که شامل سرمایههای مالی، میراث منقول و غیر منقول، داراییهای گوناگون و غیره است تنها یکی از سرمایههای موجود در جامعه است و در کنار آن ما لااقل سه نوع دیگر از سرمایه را واجد هستیم. نخستین مورد، سرمایه فرهنگی شامل تحصیلات و به دست آوردن قابلیتهای فرهنگی و هنری، بیانی و کلامی است؛ دومین مورد، سرمایه اجتماعی است به معنی به دست آوردن موقعیتهای اجتماعی و برخورداری از شبکههای کمابیش گستردهای از روابط، دوستان و آشنایان که میتوانند در مواقع ضروری به نفع فرد وارد عمل شوند؛ مورد سوم سرمایه نمادین است که به دلیل موقعیتهای کاریزماتیک و یا با تکیه بر نمادها و قدرتهای پیشزمینهای برای نمونه نهادها، سازمانها، دین، قومیت و ... برای فرد ایجاد میشود.
توجه به این نکته ضروری است که ایده سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از شکلهای سرمایه غیر اقتصادی که بر اهمیت شبکه روابط اجتماعی تأکید میکند علاوه بر بوردیو توسط اندیشمندانی چون جیمز کلمن، پوتنام و لین نیز مورد توجه قرار گرفته است. افراد نامبرده علی رغم اختلافات نظری و روشی بر یک مسئله اتفاق نظر داشتند و آن اینکه تأکید بر پیامدهای مثبت جامعهپذیری و قرار دادن این پیامدها در ظرفی مانند سرمایه، کشف ظرفیت جدیدی از پیوندهای جمعی انسانهاست. در نظریه بوردیو، کارکرد سرمایه اجتماعی تابع این قاعده مهم است که چگونه افراد با سرمایهگذاری در شبکه روابط جمعی میتوانند موقعیت اقتصادی بهتری در یک فضای اجتماعی سلسلهمراتبی کسب کنند.
بوردیو بر قابلیت تبدیل انواع مختلف سرمایه تأکید داشت
در همین راستا، بوردیو بر قابلیت تبدیل انواع مختلف سرمایه تأکید داشت و سرمایه اقتصادی را ریشه انواع دیگر سرمایه میدانست و به تعبیر دیگر، سرمایه اجتماعی در نظر بوردیو لباس مبدل برای سرمایه اقتصادی است. بنابراین به کمک سرمایه اجتماعی، کنشگران قادر هستند مستقیماً به منابع اقتصادی دست یابند. در یک عبارت، کاربرد سرمایه اجتماعی در نزد بوردیو بر این درک استوار است که افراد چگونه با سرمایهگذاری بر روابط جمعی، وضعیت اقتصادی خود را در یک فضای اجتماعی سلسلهمراتبی بهبود میبخشند.
حاصل کلام اینکه اندیشه اصلی سرمایه اجتماعی بر این پایه استوار است که خانواده، دوستان و همکاران دارایی بسیار مهمی را تشکیل میدهند که یک فرد میتواند آنها را به کار گیرد و یا برای منافع مادی استفاده کند. طبق این تعریف، اجتماعاتی که از نعمت مجموعه گوناگونی از شبکههای اجتماعی و انجمنهای مدنی برخوردار هستند، در یک وضعیت مستحکمتری در مواجهه با فقر، آسیبپذیری و حل منازعات قرار دارند و بهتر میتوانند از فرصتهای جدید بهره ببرند.
با این توصیف از نظر بوردیو، هر فرد و هر مجموعهای از افراد در جامعه دارای سرمایهای کلی میشوند که خود ترکیبی است از سرمایههای نامبرده. به اعتقاد وی، در جوامعی مثل فرانسه کسانی در بالاترین رده اجتماعی قرار میگیرند که دارای بالاترین سرمایه کل هستند، همچون سیاستمداران و مشاغل آزاد. در عین حال کسانی در پایینترین رده قرار میگیرند که کمترین سرمایه کل را دارا هستند نظیر مزدبگیران زراعی و کارگران صنعتی ساده.
نتیجه سخن اینکه از نظر بوردیو سرمایه بسته به حوزه فعالیت آن میتواند خود را به سه شکل بنیادی در آورد. شکل اول، «سرمایه اقتصادی» است که مستقیماً قابل تبدیل شدن به پول است. شکل دوم، «سرمایه فرهنگی» است که بسته به شرایط معین قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است و میتوان آن را به شکل کیفیت آموزشی نهادینه کرد. شکل سوم، «سرمایه اجتماعی» است که از تعهدات اجتماعی تشکیل شده و در شرایط معین قابل تبدیل شدن به سرمایه اقتصادی است.
یکی از اشکال سرمایه، سرمایه فرهنگی است
چنانکه اشاره شد یکی از اشکال سرمایه، سرمایه فرهنگی است. بوردیو سرمایه فرهنگی را چنین تعریف میکند: صورتهایی از دانش، مهارتها، آموزش و مزایایی که یک انسان واجد آن است و به او اجازه میدهد که یک جایگاه بالاتری در جامعه کسب کند. از دیدگاه بوردیو، پدران و مادران به فرزندان خود با انتقال نگرشها و معرفتهایی که در سیستم آموزشی جاری، به موفقیت آنان کمک میکند سرمایه فرهنگی میبخشند.
از نظر بوردیو، سرمایه فرهنگی در سه سطح قابل ترسیم است: سرمایه فرهنگی تجسمیافته؛ سرمایه فرهنگی عینیتیافته؛ سرمایه فرهنگی نهادینه شده. سرمایه فرهنگی عینیتیافته بیشتر در کالاها و اشیای مادی تجسم مییابد. از ویژگیهای بارز آن، قابل انتقال بودن است. به عبارت دیگر، به تمامی اشیا و کالاهای فرهنگی، سرمایه فرهنگی عینی میگویند. خصلت اساسی این سرمایه در این است که بر دارندگان آن اثر آموزشی میگذارد.
از مجموع آنچه در باب نظریه سرمایه بوردیو بیان شد میتوان نتیجه گرفت نظریه سرمایه بوردیو با هدف شناسایی انواع دیگر سرمایه در دنیای معاصر در راستای تحلیل و توجیه نابرابری موجود و ترسیم شبکه بازتولید آن مطرح شده است.
نسبتسنجی نظریه سرمایه اجتماعی با محتوای کتاب «شیعیان متقدم»
حال که توصیفی گذرا از نظریه سرمایه بوردیو از نظر گذشت، فرصت آن است که نسبت هر فصل از کتاب «شیعیان متقدم» اثر محمدحسین افراخته با نظریه مذکور مورد سنجش قرار گیرد.
در مقاله اول سعی مؤلف بر این بوده است که نشان دهد کتابهای اصحاب ائمه(ع)، خصوصاً کتاب حلبی، از جمله سرمایههای فرهنگی شیعیان به شمار میآید. مشکل کار اینجاست که مفهوم سرمایه فرهنگی در نظر بوردیو با آنچه مؤلف درصدد اثبات آن بوده است کاملاً متفاوت است. به عبارت دیگر، اعتقاد جناب افراخته بر این پایه استوار است که کتب روایی به مثابه میراثی ارزشمند است که اصحاب ائمه(ع) در راستای صیانت از آموزههای اعتقادی خود بر تدوین آن همت گماردهاند تا آنجا که این میراث بعدها منبع استنباط احکام و عقاید شیعی قرار گرفته است. این در حالی است که مفهوم سرمایه فرهنگی بوردیو، طبق توصیفی که گذشت در یک پیشزمینه و بستر معنایی دیگری مطرح شده است. حال اگر جناب افراخته مدعی وجود نسبتی میان این دو است باید این نسبت را با توجه به ضوابط و چهارچوب نظری و روشی بوردیو به شکل دقیق تبیین کند.
جالب اینجاست که او در پاراگراف آخر مقاله اول تصریح میکند: «متداول بودن کتاب [حلبی] در میان تمامی اقشار جامعه حتی عوامالناس و نقل روایات متعدد از این کتاب در منابع حدیثی بعدی همگی نشان میدهد این کتاب به راستی یکی از سرمایههای حدیثی شیعه به شمار میرود». با توجه به این سخن دانسته میشود هدف مؤلف، چنانکه عرض شد، نشان دادن این امر بوده که کتاب حلبی یکی سرمایههای ارزشمند تراث حدیثی شیعه است. البته که مقاله مذکور در نشان دادن این امر کاملا موفق بوده است و گستره ارجاعات اثر به خوبی نمایانگر این مسئله است؛ اما چنانکه عرض شد، نسبت این مقاله با نظریه سرمایه فرهنگی نسبتی کاملاً گنگ و مبهم است.
این اشکال در چهار مقاله دیگر نیز به وضوح مشاهده میشود. برای مثال نسبت قصیده تتریه ابنمنیر طرابلسی در مقاله دوم با نظریه سرمایه اجتماعی کاملاً مبهم و نامعلوم است. متأسفانه مؤلف اثر در اثنای مباحث هر مقاله به صورت مبسوط به شرح و تبیین تمام مسائل مربوط به موضوع آن مقاله پرداخته است، غیر از مسئله اصلی که تبیین رابطه نظریه سرمایه با موضوع مقالات است.
سوای این اشکال، چند نقد دیگر هم در خصوص محتوای اثر قابل ذکر است. یکی اینکه محور اصلی و پیرنگ مشترکی که قرار است پنج مقاله گردآوریشده در این اثر را به هم ربط بدهد نامشخص است. مقاله اول درباره کتاب حلبی، مقاله دوم درباره قصیده تتریه، مقاله سوم درباره فراز «حی علی خیرالعمل»، فراز چهارم درباره حرمهای اهل بیت(ع) و فراز پنجم درباره تاجران شیعی میباشد. چه محور مشترکی در این پنج مقاله وجود داشته که مؤلف را بر آن داشته است که آنها را گزینش کند و در قالب یک اثر منتشر سازد؟ به نظر میرسد همانگونه که در عنوان کتاب قید شده، این مقالات در واقع جستارها و پژوهشهایی پراکنده درباره تبار اجتماعی شیعه هستند. بدین جهت شایسته بود هر کدام از آنها در قالب یک مقاله جداگانه منتشر شوند و در دسترس پژوهشگران قرار گیرند.
یادداشت از مصطفی شاکری
انتهای پیام