رابطه اندیشه حسینی ــ مهدوی(ع) از منظر اندیشمندان غربی
کد خبر: 3840340
تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۷

رابطه اندیشه حسینی ــ مهدوی(ع) از منظر اندیشمندان غربی

گروه حوزه‌های علمیه ــ یکی از اندیشمندان غربی در بررسی رابطه مهدویت و عاشورا نوشته است: شیعه معتقد است مهدی می‌آید تا مأموریت حسین(ع) را تكمیل كند و براساس این اعتقاد رایج، او در یكی از روزها یعنی عاشورا كه مصادف با كشته شدن حسین بن علی(ع) است، ظهور می­‌كند.

اندیشه حسینی ــ مهدوی از منظر اندیشمندان غربیبه گزارش ایکنا، زهیر دهقانی آرانی در یادداشتی به رابطه عاشورا و مهدویت از منظر برخی از اندیشمندان غربی پرداخته است که متن آن به شرح زیر است:

اندیشه مهدویت در اسلام - و به ویژه روایت شیعی آن- به دلایل گوناگونی مورد توجه و بررسی بسیاری اندیشمندان غربی قرار گرفته است. فارغ از هدف این متفکران از بررسی و اظهارنظر در این موضوع، مباحث مطرح شده از سوی این افراد حاوی نکات خاص و برجسته‌ای است که قابل تأمل و دقت است؛ چرا که نوع نگاه غرب واندیشمندان آن را به مفاهیم اسلامی و شیعی نمایان می‌­سازد. به این منظور ارتباط این دو مفهوم یعنی مهدویت و عاشورا را در نگاه چند اندیشمند و نویسنده غربی که عمدتاً این مطالب را در همایش‌ها و مجلات معتبر مطرح کرده‌اند، مورد بررسی قرار می‌گیرد.
 
مهدویت و تاثیر آن بر بیداری اسلامی
 
جفری هالورسون و استیون کرمن در مقاله‌ای می‌نویسند: روحیه انقلابی شیعه برپایه اندیشه بنیادین مهدویت شکل گرفته است و این دیدگاه است که انتظار طولانی مدت و بازگشت نهایی دوازدهمین امام شیعه برای شکل دادن عصر جدید را تبیین می‌کند. شیعه به خلاف اهل سنت، حکومت دیگران را نامشروع می‌داند و تنها به حسب ضرورت حکومت فقیهان آشنا به احکام الهی را می‌پذیرد. اگرچه اندیشه مهدویت در دیدگاه اهل سنت هم وجود دارد، ولی اهمیتی کمتر و اختلافات اساسی با دیدگاه شیعه دارد.

کربلا و قیام امام حسین(ع) دومین موردی است که مورد توجه این دو نویسنده قرار گرفته است. ایشان با ذکر دیدگاه شیعه در مورد قیام و شهادت امام حسین(ع) و تاثیر شگرف آن بر نپذیرفتن حکومت ظالمان می‌نویسند: این حادثه موجب ایجاد اندیشه بنیادین در شیعه گردید که مرگ بهتر از زندگی تحت حکومت ستمگران و قدرت‌های کافر است. این اندیشه در طول تاریخ همراه با شیعه بوده و چنین عاملی باعث شده که حکومت ایران کشور‌هایی مانند اسرائیل و امریکا و حتی برخی کشور‌های همسایه خود را در نقش یزید دانسته و با آن‌ها مقابله نماید. در طرف مقابل جامعه سنی، حادثه عاشورا را تنها حادثه‌ای تراژدیک و سوزآور که در آن نوه پیامبر اسلام کشته شده می‌بینند و نه حادثه‌ای تاثیرگذار در عرصه سیاست.

 

 
بنیان اندیشه قیام حسینی و مهدوی در سیاست مذهبی شیعه
 
نویسنده دیگری با نام یهزکل لانداو در مقاله‌ای با نام «مهدویت در شیعه و مسیحاگرایی در یهودیت، ترکیب سیاست و دیانت» که در سمینار هارتفورد ارایه داده است، به نقش تفکر عاشورا و شهادت امام حسین(ع) در ارائه و تکمیل دیدگاه مهدویت نزد شیعه اشاره می‌کند و می‌نویسند: آخرین پیامبر-محمد- و امامان پس از او، آمدن مهدی و صبر و انتظار در جامعه را در روایات گوشزد کردند. بدون شک در نظر ما، هم امامان و هم پیروان آن‌ها انتظار آینده‌ای پیروز برای امامی را می‌کشیدند که در حرکتی که حسین در آن شکست خورده بود، موفق می‌شود و قدرت را برای خود و جامعه اش بدست می‌آورد. انتظارات چنینی می‌توانست بسیار خطرناک باشد و در نتیجه امامان باید این امید را بدون برافروختن تعصب در پیروان خود و ایجاد انقلاب‌های مسلحانه زنده نگه می­داشتند. از این رو مکتب فکری ماورائی و کلامی مهدی در طول زمان شکل گرفت. تولد، غیبت و بازگشت او فراتر از دانش هر انسان معرفی شد و حتی برای پیروان امامان، اندیشیدن در این امور حرام و غیر مشروع بود و نه تنها نام او مخفی بود، بلکه برای اشاره به وی از القابی مانند القائم، حجت آل محمد، صاحب الزمان و البته مهدی استفاده می‌شد.

شیعه معتقد است مهدی می‌آید تا مأموریت حسین –شهید بزرگ کربلا- را تکمیل کند و بر اساس این اعتقاد رایج، او در یکی از روز‌های عاشورا – دهمین روز از محرم(اولین ماه در سال قمری) - که مصادف با کشته شدن حسین بن علی است، ظهور می‌­کند. او در مکه – مقدس‌ترین شهر اسلامی - پدیدار می‌شود، ولی حکومت خود را در کوفه – جایی که علی کشته و دفن شده و در نزدیکی کربلا و حرم حسین است- بنا می‌گذارد.

این نویسنده به عقیده شیعه در مورد رجعت امام حسین(ع) در آخر الزمان نیز اشاراتی می‌کند و می‌نویسد: دیانت شیعی نمی‌تواند آخرالزمانی بدون پیامبر، علی و دو فرزندش -حسن و حسین- بپذیرد و براین اساس بازگشت و رجعت حسین برای انتقام خون خود از همان آغاز وعده داده شده است. در نتیجه مهدی و حسین دو نماد و الگوی همگام با یکدیگر، در نمایش پایانی جهان در منابع شیعی معرفی شده اند که در بسیاری از آن‌ها پیامبران و فرشتگان دیگر نیز همراه مهدی هستند.
 
اندیشه مهدویت و نقش آن در قدرت گرفتن ملل شیعی
 
در مقاله دیگری که دکتر تیموتی فورنیش در ژانویه ۲۰۱۱ برای موسسه اینگما -به هدف بررسی اهداف ایران از هسته‌ای شدن و نقش اعتقاد به مهدویت در این زمینه- تهیه کرده است، به طور تفصیلی به بحث مهدویت و نگاه دو طایفه شیعه و اهل سنت به آن پرداخته است. جالب آن است که در این مقاله بسیاری اطلاعات دقیق علمی در موضوع مهدویت – مانند احادیث خاص پیامبر در مورد مهدی ع، نظر ابن خلدون در این باب، علائم ظهور مانند دجال و سفیانی و... - بیان گردیده که توجه پژوهشگران غرب را به این مقوله نشان می‌دهد.

نویسنده در بخشی از این مقاله به دیدگاه شیعه در مورد امامت و نیز حادثه غم انگیز کربلا و نقش آن در شکل گیری تفکر شیعی می­‌پردازد و جالب آن است که اعتقاد شیعیان به وجود امام دوازدهم و فرزند برای امام حسن عسکری(ع) را از ابداعات ابوسهل نوبختی و برای حفظ جامعه شیعی می‌شمارد. پس از آن وی به نقش این باور و اعتقاد به غیبت و ظهور او در جامعه شیعی و نیز قیام‌های برخاسته از این اعتقاد اشاره می‌کند و اعتقاد به مهدویت را به عنوان قدرت و عنصر سیاسی و مذهبی بسیار مهمی در طول تاریخ می‌­داند. نکته بسیار قابل توجه در کلام این نویسنده آن است که قیام‌های برخاسته از این تفکر در اهل سنت را بسیار بیشتر از جامعه شیعی می‌داند که دو دلیل بر این مساله می‌شمارد: اول آنکه اهل سنت فاقد ساختار «مرجعیت» است - آنگونه که در شیعه دوازده امامی است - که این ساختار شیوه بیان و استنباط احکام را در دو مذهب متفاوت کرده است و دوم آنکه شیعه فرد خاصی با ویژگی‌های مشخص را به عنوان مهدی می‌شناسد حال آنکه جامعه سنی چنین نیست و هرکس ممکن است خود را مهدی و دارای وظیفه الهی برای نجات بشر بشمارد.

بازگشت مهدویت سیاسی

در مقاله دیگری با عنوان بازگشت مهدی‌گرایی سیاسی جین پیری فیلیو -محقق فرانسوی- به نقش اساسی اعتقاد به مهدی(ع) در فرقه‌ها و حرکت‌های مختلف شیعه می‌پردازد. در بخشی از مقاله، نویسنده به بررسی دیدگاه شیخ مفید به عنوان یکی از بزرگترین عالمان شیعه در رابطه با مهدویت می‌پردازد. او می‌نویسد: شیخ دقیقا زمان انتهای غیبت را نمی‌دانست، ولی به روایاتی که اشاره به ظهور مهدی در یکی از روز‌های عاشورای سال قمری داشتند اعتماد داشت. باید توجه داشت که امام حسین فرزند علی در سال ۶۸۰ در دهمین روز محرم به شهادت رسیده بود که در این روز جوامع شیعی به سوگواری می‌پردازند.
 
مسیحاگرایی و نقش آن در انقلاب‌های شیعی
 
آخرین مقاله که در اینجا مورد بررسی قرار می‌گیرد، مقاله‌ای با نام «مسیحا گرایی در هلال شیعی» است که توسط دیوید کوک در آوریل ۲۰۱۱ در مجله موسسه آمریکایی هادسون که عمدتا به تحقیقات در مورد اسلام و کشور‌های اسلامی می‌پردازد، نوشته شده است. در این مقاله نویسنده به نقش اندیشه مسیحاگرایی در انقلاب‌های کشور‌های اسلامی و به ویژه کشور‌هایی که شیعیان در آن‌ها حضور موثر دارند، می‌پردازد.

در قسمتی از این مقاله آمده است: در میان همه رخداد‌های دهه هفتاد میلادی، انقلاب اسلامی در ایران به عنوان مهمترین نمایش مسیحاگرایی معاصر قابل دقت است... اعتقاد رایج چنین است که انقلاب ایران به خودی خود رویدادی آخرالزمانی بوده است که در سال ۱۴۰۰ هجری صورت گرفته است و خمینی به طرز ماهرانه‌ای از احساسات منتظرانه مردم برای بسیج علیه شاه استفاده برده است. به عنوان مثال او انقلاب را به عنوان نمادی از مبارزه علیه نیرو‌های شیطانی یزید(شاه) توسط نیرو‌های الهی حسین(انقلابیون ایران) شکل داد. در نتیجه او در ذهن بسیاری از مردم نبرد کربلا را در آخرالزمان با استعاره‌ای مسیحایی به نمایش گذاشت. اگرچه خمینی مراقب بود هیچگاه خود را به صراحت به عنوان امام دوازدهم معرفی نکند، ولی مدعی عناوینی افتخارآمیز مانند امام خمینی برای خود بود که هم عنوان امام دوازدهم را تداعی می‌کرد و هم پیروان وی از نماد‌ها و ادبیات مسیحایی و مقدس برای شخصیت رهبر انقلابی خود استفاده می‌کردند.

وی در ادامه به الهام گیری حزب الله لبنان از اندیشه حسینی و مهدوی نیز می‌پردازد و چنین می‌نویسد: در حالی که حزب الله معمولا از معانی استعاره‌ای که در روایات شیعه آمده، استفاده می‌کرد -به عنوان مثال حسین شهید اغلب توسط حزب الله به عنوان مدل انقلابی برای شبیه سازی حرکت خود مورد استفاده قرار می‌گرفت- نظریه پردازان این جنبش ابتدا تاکید کمتری بر الهام گیری از باور به مهدی داشتند تا آنکه برخی کتاب‌های چاپ شده در بیروت و نیز جنگ حزب الله با اسرائیل باعث ورود این ادبیات آخرالزمانی به اندیشه‌های این جنبش شد.
 
نتیجه‌گیری
 
اگرچه بسیاری گفته‌های این نویسندگان سهوا -به دلیل عدم آشنایی کامل با اندیشه‌های شیعی- و یا عمدا-به علت دید منفی آن‌ها به شیعیان و انقلاب اسلامی- خلاف واقع و موذیانه است، ولی تاکید غالب این نویسندگان و اندیشمندان بر نقش مهم این دو تفکر – یکی قیام حسینی و دیگری انقلاب مهدوی- بر حرکت‌ها و باور‌های جامعه شیعی نشان از تاثیر غیر قابل انکار این عناصر نزد شیعه دارد. در نتیجه شیعه باید مراقب باشد این تفکرات را به نحو صحیح نگه داشته و بارور سازد و از سوی دیگر مراقب انحرافات و رخنه‌هایی که توسط دوستان نادان و دشمنان دانا در این عناصر بنیادین ممکن است به وجود بیاید، باشد.

انتهای پیام

 

captcha