۳۵ سال تلاش بی‌وقفه استاد «غفاری» بدون تعطیلی یک جلسه آموزش قرآن + عکس
کد خبر: 3533367
تاریخ انتشار : ۰۶ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۷
در محفلی به یاد پیشکسوت قرآنی کشور مطرح شد/1

۳۵ سال تلاش بی‌وقفه استاد «غفاری» بدون تعطیلی یک جلسه آموزش قرآن + عکس

گروه چهره‌ها: شاگردان زنده‌یاد استاد محمد غفاری و جمعی از اساتید، روز گذشته با «ظهر دلنشین» دیگری همراه شدند تا با خاطره‌هایشان بگویند برای استاد دلتنگند، دلتنگی‌ای که نمی‌دانند با آن چه کنند و می‌خواهند با گرامی‌داشت یاد و خاطره‌ استاد، اندکی خود را تسلی دهند.

استاد محمد غفاری مدرس و قاری قرآن
‌به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، همیشه باید یک نفری باشد که خاطراتی را بیافریند تا اینجا ظهری دلنشین به یاد و به نامش برگزار شود. ظهر دلنشین هفته اول مهرماه این بار پای صحبت‌ها و خاطره‌‌بازی‌های شاگردان یکی از اساتید برجسته کشورمان نشسته بود. استادی که نگاهی به چند 10 سال فعالیتش کافی است تا به احترام این همه تلاش و این حجم از اثرگذاری تمام‌قد بایستی و دست ادب بر سینه بگذاری.
شاگردهای زنده‌یاد استاد «محمد غفاری» و جمعی از اساتید کشورمان روز گذشته با ظهر دلنشین دیگری همراه شده و جمع شده بودند تا با خاطره‌هایشان بگویند برای استاد دلتنگند. دلتنگی‌ای که نمی‌دانند با آن چه کنند و چگونه پس از سال‌ها با حجم آوارگونه آن کنار بیایند، هر کدامشان در دل «دلتنگ روزگارم، بر من ببار باران» را سر داده‌اند و می‌خواهند گرامی‌داشت یاد و خاطره‌ استاد اندکی این تنگی دل را تسلی دهد. دلتنگی‌هایشان گاهی با شنیدن نوای زنگ‌دار اذانش پررنگ‌تر می‌شود و گاه شکل پرنده‌ای به خودش می‌گیرد و می‌رود تا همان سال‌های دهه 40 و 50 و 0، تا می‌آید از آن روزها و خاطره‌ها آوازی خوش سر دهد،‌ یک لحظه می‌بیند که نمی‌شود، نمی‌تواند و نای گفتن نیست، مثل همان خاطره‌‌ای که «مسعود وادی‌پور» شاگرد استاد دیده بود و هر چه حاضران اصرار کردند تا تعریفش کند، گفت: «استاد به خوابم آمده و از این که این خاطره را چند جا تعریف کرده‌ام، ناراحت بوده است». همه شاگردان استاد جمع شده‌اند تا با یادآوری خاطرات استاد بگویند «دل گرفته‌ایم از روزگار، دور از تو».
جلسه با تلاوت زیبای «سیدمحمد هاشمی‌فر» از شاگردهای استاد آغاز می‌شود، تلاوتی که رگه‌های اثرگذاری دانش استاد غفاری را به خوبی می‌توان در آن شنید. کلام را بعد از صحبت‌های مجری برنامه که «حبیب مهکام» است و با شعرهای نابی که انتخاب کرده حاضران را به وجد می‌آورد، «سیدمحسن موسوی‌بلده» آغاز می‌کند. استاد موسوی از روزهایی می‌گوید که گاه به گاه استاد غفاری را در جلسات استاد «مولایی» می‌دیده و بعدها متوجه می‌شود که استاد غفاری و استاد مولایی با هم دوست بوده و این رفت و آمدها بیشتر به آن دلیل است. موسوی بلده از سفر تاریخی‌شان به حج در اولین سال بعد از پیروزی انقلاب هم می‌گوید و از منش و کرداری که از استاد با وجود ناملایمات و ناراستی‌هایی که روزگار برایش حواله کرده بود، هم می‌گوید.
مردی که رکورددار نفَس در تلاوت بود
زنگ صدا و نفسی که تمام نمی‌شد
«چیزی که آن زمان برای ما محرز بود صدای زنگ‌دار و تیز ایشان، عبدالباسط خواندن و نفس طولانی بود که همه ایشان را با این ویژگی‌ها می‌شناختند» اینها ادامه صحبت‌های استاد موسوی‌بلده در مورد مرحوم «محمد غفاری» است که در تکمیل آنها می‌افزاید: «چهره بشاش و همیشه خندان استاد همیشه پیدا بود و کمتر موقعیتی وجود داشت که استاد غفاری چهره گرفته‌ای داشته باشد با وجود اینکه در زندگی شخصی امتحانات سختی را جواب داد، اما در برخوردها بسیار خوش اخلاق و مهربان بود. ذره‌ای از حالت تکبر در وجود ایشان نبود».
«همه اینها گذشت و به صورت پراکنده در جلسات، ایشان را زیارت می‌کردیم تا سال 1358 بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اولین سال اعزام حج در جمهوری اسلامی بود، استاد زنده‌یاد حسین صبحدل گروهی را برای سفر تبلیغی به حج انتخاب کرد که در این گروه استاد غفاری نیز حضور داشت. در این سفر بیشتر در محضر استاد غفاری بودیم و دقیقاً آن حالات و شخصیت‌هایی که به صورت پراکنده قبل از پیروزی انقلاب از ایشان دیده بودیم کاملاً محرز شد و مشخص شد که شخصیت واقعی استاد همین است».
استاد موسوی بلده در ادامه از حس خوبی که همراهی با ایشان به افراد منتقل می‌شد می‌گوید و باز هم بر بشاش بودن و اینکه با وجود سختی‌ها و تألمات درونی که داشت تأکید می‌کند و می‌افزاید: «همیشه بشاش و خندان بود در درون خود دریایی از مشکلات و ... داشت در همان سالی که به این سفر اعزام شدیم چند وقتی بود که همسرشان را بر اثر حادثه‌ای از دست داده بودند. این برای استاد بسیار سنگین بود، اما در چهره استاد، حالت بشاش بودن و خندان بودن همیشه هویدا بود و با اینکه از این حادثه بسیار اندوهگین بود، اما در ظاهر مشخص نبود».
استاد موسوی بلده از خاطره‌هایی که در سفر حج برایشان رقم خورده است هم می‌گوید و از آن زائر مصری که برای خوشایند همراه خود در مواجهه با استاد غفاری، انقلاب اسلامی را به باد ناسزا می‌گیرد و استاد هم دفاع جانانه‌ای از انقلاب می‌کند «در آنجا که بودیم یک روز وارد اتاق شد و با حالتی خسته گفت با یک مصری دو ساعت در مورد انقلاب اسلامی و فواید آن بحث کردم که این زائر مصری به هیچ وجه راضی نشد و هرچه من بیشتر در دفاع از انقلاب حرف می‌زدم او بیشتر ناسزا می‌‌گفت. روز بعد باز هم استاد غفاری وارد اتاق شد و به قضیه زایر مصری اشاره کرد و گفت که امروز باز هم او را دیده، جلو آمده و سلام داده و بابت صحبت‌های روز قبل خود بسیار عذرخواهی کرده است و گفته است که من را ببخشید آن حرف‌هایی که علیه انقلاب اسلامی زده شد از ترس همراهم بود؛ چرا که وی از نیروهای امنیتی بوده وگرنه من دوستدار و طرفدار انقلاب ایران هستم».
مردی که رکورددار نفَس در تلاوت بود + عکس 
«یک شب هم در حرمین، قرآن می‌خواندیم، زمانی که استاد غفاری تلاوت را شروع کرد یکی از زائران مصری با شنیدن تلاوت استاد نشست و همین یک نفر به حدی استاد را تشویق کرد که قرائت استاد را مجلسی کرد، چون اولین باری بود که یک مصری جلوی یک قاری ایرانی تشویق می‌کرد، بسیار اثرگذار بود و یک تلاوت بسیار تاریخی را انجام داد».
ویژگی خاص استاد در جلسه‌داری
با پایان یافتن صحبت‌های سیدمحسن موسوی‌بلده، نوبت به «مجید زکی‌لو»، استاد امروز و شاگرد روزهای دور استاد غفاری می‌رسد، کلمات را قبل از هر بار ادا کردن در ذهن بارها مرور می‌کند تا حق مطلب شاگرد و استادی را ادا کرده باشد، پشت تمام کلماتی که به زبان می‌آورد، یک خاطره به انتظار نشسته است و کافیست تا به آن کلمه جان بدهد تا همه به استادی استاد غفاری ایمانی دوباره بیاوریم.
زکی‌لو در صحبت‌های خود از سال‌ها تلمذ در محضر استاد می‌گوید و از اخلاق و رفتار و منش استاد که همه را شیفته خود کرده بود. از شیوه خاص تدریس استاد و توجه ویژه به مفاهم قرآن آن هم در سال‌های دهه 50 می‌گوید و این شیوه آموزش را حلقه مفقوده آموزش قرآن در جلسات فعلی می‌داند.
«من از سال 1351 افتخار شاگردی استاد را داشتم و در جلسات قرآنی که قبل از انقلاب در مسجد ابوذر میدان ابوذر فعلی تشکیل می‌شد، چند سالی حضور داشتم، بعد هم که جلسه به مسجد امام رضا(ع) نزدیک میدان جلیلی انتقال یافت باز هم در جلسات حضور می‌یافتم. توفیق داشتم که چندین سال از نزدیک با این استاد بافضیلت حشر و نشر داشته باشم». «از ویژگی‌های ایشان در جلسه‌داری که معمولاً من نیز از آن بهره می‌برم، مفاهیم‌محور کردن جلسات بود، چیزی که الان در جلسات قرآنی کشورمان به عنوان یک حلقه مفقوده مطرح است.
استاد غفاری، قبل از انقلاب این شیوه آموزش را داشتند و آموزش مفاهیم، همزمان با آموزش صوت و لحن، وقف و ابتدا و تجوید را صورت می‌داد. در جلسات قرآن استاد غفاری، انسان به هیچ وجه احساس خستگی نمی‌کرد؛ چرا که استاد، بسیار بذله‌گو بودند، ایشان در اثنای آموزش بدون اینکه باعث ناراحتی مستمع شود، ایرادات را گوشزد می‌کرد».
«در مسابقات قرآن که سال 56 در مسجد الجواد(ع) در میدان هفت تیر فعلی برگزار می‌شد من همراه ایشان بودم، در آنجا ابتدا سوره مبارکه توبه به عنوان قرعه انتخاب شده بود که قرعه بسیار سختی بود. اغلب افرادی که در آن مسابقه بودند، می‌گفتند بعید است استاد بتواند خوب اجرا کند اما استاد به راحتی همه را قرائت کرد و قطعات طولانی را اجرا کرد و همانجا نیز رتبه اول را کسب کرد و به مالزی اعزام شد و در آنجا نیز رتبه دوم را کسب کرد».
مردی که رکورددار نفَس در تلاوت بود
«در جلسات ایشان یک ویژگی خاص که بود این بود که صرف قرائت نبود و همزمان با آموزش تجوید و ... علیه رژیم پهلوی هم روشنگری می‌کرد. ایشان از سال 51 شاگردان را در مورد وقایع پیرامون مطلع می‌کرد به ویژه آیات مربوط با مبارزه و جهاد با ظالم را در جلسات، بسیار گوشزد می‌کردند. بسیار ولایت‌مدار بود و همزمان با آن در نشریات نیز قلم می‌زد، صرف یک قاری قرآن نبود و دست به قلم بود. در جریان مبارزات با شاه هم کاملاً فعال بود و بعد از انقلاب نیز از اولین افرادی بود که در کمیته‌های انقلاب اسلامی حضور یافت».
زکی‌لو در ادامه به شنیده شدن صدای تلاوت استاد هر بار که از کوچه محل سکونتشان رد می‌شده است نیز اشاره می‌کند و از تلاوت ماندگاری که آن را هم‌ردیف تلاوت‌های استاد عبدالباسط و حتی بالاتر از آن هم می‌داند نیز می‌گوید:‌ «استاد غفاری در منطقه ابوذر تهران با خواهر من همسایه دیوار به دیوار بودند، هر زمان که به منزل خواهرم می‌رفتم، اغلب قریب به اتفاق صدای تلاوت استاد غفاری از داخل خانه تا سر کوچه به گوش می‌رسید. من الان قاری قرآنی را نمی‌شناسم اندازه استاد غفاری تمرین تلاوت داشته باشد. همه اهالی محل ایشان را به عنوان قاری ممتاز قرآن می‌شناختند». «ایشان بعد از انقلاب اسلامی تلاوت ماندگاری را از سوره مبارکه حشر انجام دادند که اگر نگویم جذاب‌تر از تلاوت استاد عبدالباسط بوده و هست، کمتر از آن نیست. روح معنوی بسیار بالایی در این تلاوت حاکم بود. تقوا در تلاوت که این روزها بسیار گفته می‌شود کم شده است، در تلاوت استاد غفاری بسیار محسوس بود.
تأکید بر بصیر بودن به زمان استاد غفاری، بخش پایانی صحبت‌های مجید زکی‌لو است؛‌ «سال 1357 و چند ماه به انقلاب اسلامی مانده بود که رژیم برای موجه نشان دادن خود مسابقات قرائت قرآن را تدارک دید که بسیار بر روی آن تبلیغ شد تا قاریان در آن شرکت کنند، در واقع می‌خواستند از این مسابقات، بهره‌برداری سیاسی کنند، استاد غفاری در جلسات به همه نهیب می‌زد تا مبادا شاگردانش در این مسابقات شرکت کنند. خوشبختانه مسابقه نیز چندان سطح بالا نبود و با استقبال زیادی مواجه نشد. می‌خواهم این را بگویم که استاد غفاری آگاه به بطن قرآن و مسائل روز سیاسی جامعه بود».
حبیب مهکام که اجرای برنامه ظهر دلنشین و اداره جلسه را بر عهده دارد نیز بعد از صحبت‌های هر کدام از میهمانان با چند بیت شعر و ارجاعات، ویژگی‌های خاص استاد غفاری به آیات قرآن، جلسه را گرم‌تر کرد، در مورد این بخش از صحبت‌‌های مجید زکی‌لو می‌گوید: «مرحوم غفاری در زمان خود به یک سری انقلاب فکری و فرهنگی پرداختند و برنامه‌های ایشان از مصادیق آیه دهم سوره مبارکه حدید بوده است. این آیه مصادیقی از اوضاع و احوال سیاسی، فرهنگی و ... قبل و بعد از فتح مکه است با این توصیفاتی که ارائه شد باید گفت که استاد غفاری بصیر به امور زمان بود و این از صحبت‌های دوستان، کاملاً پیدا هست».

اهتمام استاد به آموزش مفاهیم/ رکورددار نفس
«افتخار شاگردی استاد غفاری را سال‌ها داشته و همیشه هم خود را مدیون استاد دانسته‌ام از سال 61 وقتی که با ایشان آشنا شدم، برخورد بسیار مهربان و مناسبی داشتند که همین برای من جالب بود. شنیده بودم که شاگرد ایشان که استاد توحیدلو بود در مسابقات جهانی اول شده همین موضوع، انگیزه‌ای شده بود تا من نیز در جلسات استاد حضور یابم. همیشه و در همه جا می‌گفتم استاد من شاگردی دارد که در دنیا اول شده است». اینها را احمد ابوالقاسمی، شاگرد روزهای دور استاد غفاری و مدرس قرائت قرآن این روزها می‌گوید و در ادامه آن هم به نفس‌های طولانی استاد اشاره می‌کند و اینکه شاگردهای وی نیز این ویژگی را به ارث برده‌اند.
ابوالقاسمی از لذت یادگیری در محضر استاد غفاری می‌گوید و از اهتمام استاد به آموزش مفاهیم قرآن در کنار تجوید و ... «اینکه استاد غفاری یک شاگرد داشته است که رتبه جهانی به دست آورده،‌ به من امید داد که وقتی یکی از شاگردهای استاد اول شود پس من نیز می‌توانم اول شوم. همین موضوع و لذتی که از حضور در جلسات استاد غفاری برده می‌شد، باعث شده بود تا از 47 یا 48 جلسه‌ای که در طول سال برگزار می‌کرد کمترین غیبت را داشته باشم که گاهی حتی به یک جلسه هم نمی‌رسید».  
استاد ابوالقاسمی در ادامه به نوار کاستی که دارد، اشاره می‌کند. نواری که در آن تمام آموخته‌های خود از اساتید را ضبط کرده و به مشکلی که در یادگیری حرف «واو» داشته و دو هفته طول کشیده تا تلفظ آن را یاد بگیرد، اشاره می‌کند. به برخورد استاد که در طول این یادگیری با او داشته است هم اشاره می‌کند و پاسخ‌هایی که به سوالات می‌داده است.
«اهتمام استاد به مفاهیم، بسیار بالا بود، آن زمان بحث رژیم اشغالگر قدس پیش آمده بود و در مورد اینکه چرا نباید با این رژیم رابطه داشته باشیم بحث وجود داشت، اصرار داشت که آیات مهم و مرتبط با موضوعات را حفظ کنیم. صفای باطنی که داشت، جاذبه ایجاد می‌کرد تا شاگردان با انگیزه در جلسات حضور داشته باشند، همین صفای باطنی باعث شد که من تا زمانی که جلسه استاد نقل مکان کرد به جلسه دیگری حتی جلسه استاد سیدمحسن خدام‌حسینی نروم. بسیاری از دوستان می‌گفتند یک بار به جلسه استاد خدام حسینی بروم، اما من نمی‌رفتم؛ چرا که آنچه که می‌خواستم در جلسه استاد غفاری وجود داشت، حضورم در جلسات استاد تا زمانی که به منطقه پونک رفت، ادامه داشت، بعد از آن نیز به دلیل دوری راه کمتر در جلسات استاد حضور یافتم».
استاد ابوالقاسمی در بخش پایانی صحبت‌های خود به بحث طولانی بودن نفس استاد و خاطره‌ای که در این زمینه دارد نیز اشاره می‌کند و می‌افزاید:‌ «استاد غفاری خیلی به نفس‌گیری صحیح و طولانی تأکید داشت، مدت زمانی که برای نفس ایشان ثبت کردیم تا 67 ثانیه، نفس‌گیری هم رفته بود و خودش یک رکورد بود، همین باعث شد تا شاگردان وی نیز همینگونه شوند.
یکی از قاریان هر وقت نفس کم می‌آورد وسط آیات بلند، یک لحظه تلاوت را قطع می‌کرد، سر خود را پائین می‌آورد که مثلا آیه را متوجه نشده است، این وسط یک نفس می‌گرفت و به تلاوت ادامه می‌داد به گونه‌ای که کسی متوجه نشد و تشخیص هم سخت بود، یک بار استاد به همان سبک خودشان تذکری داد که خنده همه حاضران در سالن را به دنبال داشت. آخرین خاطرات هم به ضبط تلاوت‌ها در رادیو قرآن برمی‌گردد که در همانجا هم بسیار از محضر ایشان استفاده کردیم. به یاد دارم یک روز یک نفر اذان استاد را تقلیدی می‌گفت که استاد گفت این اذان برای من هم زیاد است و تو می‌توانی اذان بهتر هم بگویی و راه‌های رسیدن به اذان جدید را نشان داد».
مردی که رکورددار نفَس در تلاوت بود
هر روز جای خالی استاد را حس می‌کنم/ استادی چندزبانه
در ادامه این جلسه نوبت به «سیدمحمد هاشمی‌فر» که او هم از شاگردهای استاد بوده و با شور و شوق تمام به ثبت لحظات این مراسم می‌پردازد، می‌رسد. هاشمی فر هنوز هم و هر روز خود را دلتنگ استاد می‌داند و این دلتنگی را هر روز به خود گوشزد می‌کند. او هم از ویژگی‌های اخلاقی استاد می‌گوید و جدیت و پشتکاری که در جلسات داشت، از تعطیل نشدن حتی یک ساعته جلسه می‌گوید و از اخلاق و رفتاری که استاد تنها با عمل آن را آموزش می‌داده است در نهایت نیز از امربه معروف عملی استاد می‌گوید.
«اولین بار که محضر استاد رسیدم سال 53 بود جلسه ما بیشتر از نیم قرن قدمت دارد و در حال حاضر هم علمدار آن مدرس و قاری قرآن جناب آقای زکیلو هستند. در آن سال، من چهارساله بودم اولین شبی که با استاد غفاری برخورد داشتم برای من بسیار شیرین بود و جوایزی که در آن شب اهدا شد، همیشه در گوشه ذهنم به یادگار نگه داشته‌ام». «تا زمان انقلاب در جلسات استاد غفاری حضور داشتم تا اینکه از منطقه ابوذر به پونک نقل مکان کردند. بعد از آن با حاج احمد شورشی که در منطقه پونک بودند مشورت شد تا استاد جلسه‌ای را در آن منطقه برگزار کند که ابتدا در منزل ایشان و از سال 1366 شروع شد».  
«استاد غفاری چند ویژگی داشتند، اول اینکه اخلاق قرآنی ایشان کتابی نبود، بلکه عملی و کرداری و رفتاری بود که از ویژگی‌های شاخص استاد بود. خیلی کم به ما مطلبی را می‌گفتند بیشتر عمل می‌کردند تا ما بهتر بفهمیم. تلاش داشتند امر به معروفشان با عمل باشد. نکته دیگر تواضع استاد بود که بسیار متواضع و فروتن بودند. تا زمانی که قرآن باز نشده بود اگر یک کودک وارد جلسه می‌شد به احترام وارد شونده بلند می‌شدند و بسیار مشوق نوآموزان بودند، به محض اینکه کودکی در جلسه یک آیه خیلی کوتاه می‌خواند مورد تشویق مادی قرار می‌گرفت».
هاشمی‌فر در ادامه به یکی دیگر از هنرهای ناتمام استاد اشاره می‌کند، هنری که اگر آن را ادامه می‌داد و به عنوان هنر اول خود انتخاب می‌کرد شهرتی صدچندان می‌یافت. «نکته دیگر جدیت و پشتکار استاد بود، ایشان به شدت پشتکار داشتند و در کار خود خستگی ناپذیر بودند. جلساتی که برگزار می‌کردند، بعد از نماز تا ساعت سه نیمه شب و حتی برخی مواقع تا اذان صبح ادامه پیدا می‌کرد و هرچه به پایان جلسه می‌رسیدیم بر کیفیت جلسه افزوده می‌شد. بعد از اینکه جلسه تمام می‌شد، عده‌ای می‌ماندند و بعد از آن استاد از بهره‌ای که از موسیقی سنتی ایرانی داشتند، همه را بهره‌مند می‌کردند. فردای آن روز همه ما تا یک هفته شارژ روحی بودیم».
«نکته دیگر این بود که در قبال حق و باطل رنگ‌پذیری نداشتند، اگر حق بود تمام قد دفاع می‌کرد و اگر باطل بود به هیچ عنوان کوتاه نمی‌آمدند. ایشان مدیرکل ترابری زمینی وزارت راه بودند یکی از دغدغه‌های ایشان این بود که آموزش قرآن را رها نکنند، برای همین بعد از بازنشستگی وقت گذاشتند و در اداره هواپیمایی هما به دعوت احمد شورشی که مدیرکل معارف این شرکت بودند حضور یافتند».
«استاد، زبان عربی و انگلیسی را نه تنها به خوبی صحبت می‌کردند، بلکه آن را تبدیل هم می‌کردند که تبدیل این دو به هم بسیار سخت است، اما استاد به خوبی از عهده این کار بر می‌آمدند. استاد غفاری در آموزش بسیار سخت‌گیر بودند و هیچ تعارفی نداشتند. سخت گیری ایشان یک ویژگی داشت و آن هم اینکه لطیف و با مهر و محبت بودند. استاد خدام حسینی هم سخت گیر بودند اما سخت گیری استاد غفاری با استاد خدام حسینی بسیار متفاوت بود».
مردی که رکورددار نفَس در تلاوت بود
هاشمی‌فر صحبت‌های خود را اینگونه به پایان می‌برد: «زمانی که استاد به سفر می‌رفت به بنده بسیار تأکید داشت که کیفیت کلاس اُفت نکند و نسبت به تعطیل شدن کلاس حساس بود، بعد از بازگشت نیز از من گزارش عملکرد می‌خواست. اگر شاگردی تلاوت می‌کرد اگر لازم بود نکته‌ای را اشاره بکند زمانی اشاره می‌کرد که روند بهره‌مندسازی مخاطب و مستمع در آنجا کُند نشود، یعنی اگر بناست تذکری داده شود آن تذکر باعث نشود که کیفیت تلاوت به خاطر دریافت تذکر هر چند به درستی باشد، تلاوت افت کند و بر تبلیغ اسلام اثر بگذارد».
ترانه‌ای پر از درد دوری برای استاد 
جعفر غفاری، برادر کوچکتر استاد غفاری نیز در جلسه حاضر است، هر چند به علت کسالت قرار نبوده تا در بحث و صحبت‌ها مشارکت داشته باشد، اما خاطره‌ها و نقل‌های مطرح شده در مورد استاد او را نیز ناگزیر می‌کند تا صحبت‌هایی را مطرح کند؛ در گفته‌های جعفر غفاری فراق و دوری از برادر خودنمایی می‌کند. دردی که در پایان صحبت‌ها با ترانه‌ای که سال‌ها قبل برای دوری برادرش سروده است و خوانش آن اندکی تسلی می‌یابد.
«در حالی که صوت قرآن از حنجره طلایی‌اش مترنم می‌شد حقیر و شاگردانش مشق عشق می‌کردیم، هشت یا هفت سالم بود در حدود سال‌های 1346 یا 47 در محضر استاد کسب فیض می‌کردم، او هم استادم بود و هم برادرم، هنوز هم در تداعی خاطرات آن دوران قرائت خوش الحانش گوش دلم را نوازش می‌دهد، در مقام برادری تکیه گاه عاطفی و رفیق شفیقم بود».
«بنده و شاگردانش در وجنات و شخصیت قرآنی استاد جز تلاش مستمر و بی‌وقفه و گذشت و ایثار چیزی نیافتیم، بله 35 سال تلاش بی‌وقفه کلاس درسش تعطیل نشد، حتی زمانی که عروسی بود یا مراسمی بود هم کلاس را تعطیل نکرد و قاریان برجسته در عرصه ایران و بین‌المللی زیادی از خود به یادگار گذاشت. ادب و تواضع بی‌حساب او را در زمره مردان پاکبازی نشان می‌داد که دل و جان عاشقان درسش را مشحون از عشق می‌کرد و پشتکار و اراده فولادینش همه را به ستایش زایدالوصفی وامی‌داشت. قرآن با جان و دلش عجین بود، وقتی آیات نور را تلاوت می‌کرد چنان شنونده را مسحور می‌کرد که انسان را با روایات و مفاهیم و کلمات آن پیوندی ناگسستنی می‌داد. ایشان استاد حفظ و تفسیر و تجوید و لحن و مسلط به دستگاه‌های موسیقایی قرآنی بوده و دستی بر مقامات و گوشه‌های آواز سنتی ایرانی داشتند و از صدای آوایی خوبی هم برخوردار بودند اما هیچ وقت راضی نشدند، آواز را بر قرآن ترجیح دهند».
مردی که رکورددار نفَس در تلاوت بود
«در قرائت با توجه به مفاهیم آن، دستگاه‌ها و لحن‌ها را به گونه‌ای هماهنگ با آیات می‌کردند که مضامین کلی به شنونده و مخاطب منتقل می‌شد که در فرمایشات مقام معظم رهبری نیز به این امر تأکید شده است. ایشان با توجه به اینکه به چهار زبان زنده دنیا از جمله انگلیسی و عربی مسلط بودند این ارتباط را کامل‌تر می‌کرد. وی در سال 56 نفر اول مسابقات قرآن کشور شدند و به عنوان نماینده ایران به مالزی اعزام شدند و در آنجا طبق مشی قرآنی، حاضر به تعظیم در برابر پادشاه مالزی نشدند در حالی که از تلویزیون سراسری به صورت زنده پخش می‌شد. ایشان عقیده داشتند که کرنش تنها برای خداست و پس از بازگشت به ایران حاضر به حضور در جلسه شاه ایران و دریافت جایزه نشدند».
«وی علاوه بر اینکه مسئولیت مدیرعاملی یکی از شرکت‌های تابعه وزارت راه داشت، سال‌ها کارشناسی رادیو قرآن را برعهده داشت و بعد از آن برای تبلیغات قرآنی سفرهای زیادی به کشورهای آفریقایی و آسیایی داشت. در اشاعه فرهنگ قرآنی تأثیرات فراوانی را به جای گذاشتند و در اواخر سال‌های خدمت پی در پی به قرآن رجوع داشتند و در سن 50 سالگی به بیماری صعب العلاجی مبتلا شدند و در شب 23 ماه مبارک رمضان دار فانی را وداع گفت. دو مصرع بدرقه راهش می‌کنم، صبح خیزی و سلامت‌طلبی چون حافظ/ هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم».
در آخر هم متن ترانه‌ای که با نام «غروب پنجره» برای برادرم سروده‌ام را تقدیم می‌کنم؛
عمر تو یک خاطره است روی عبور لحظه‌هام
نبض بارون می‌زنه توی تردید نگام
آسمون زندگیم رنگ پاییز می‌گیره
وقتی لبخند تو نیست توی نی نی چشام
تو غروب پنجره رفتی و تنها شدیم
بعده غربت تو غم شده هم نفس باهام
ادامه دارد . . .
گزارش از تیمور کاکایی
captcha