یادی از سیدالشعرای انقلاب / شاهد مرگ غم‌انگیز بهارم چه کنم
کد خبر: 3884787
تاریخ انتشار : ۰۹ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۴:۱۵

یادی از سیدالشعرای انقلاب / شاهد مرگ غم‌انگیز بهارم چه کنم

سیدحسن حسینی شانزده سال پیش در آغاز چهل و هشتمین بهار زندگی‌اش به دیار باقی شتافت. او سیدالشعرای انقلاب لقب گرفت و رهبر معظم انقلاب در پیامی کوچ و رحلت او را داغی بزرگ بر پیکره جامعه ادبی و هنری ایران دانست.

9 فروردین*** یادی از سیدالشعرای انقلاب/ شاهد مرگ غم‌انگیز بهارم چه کنمزنده‌یاد سیدحسن حسینی، شاعر، مترجم، نویسنده و از پژوهشگران حوزه ادبیات معاصر ایران به شمار می‌رود. تنها ۴۸ بهار از عمرش گذشته بود که بر اثر سکته قلبی نقاب در خاک کشید و دار فانی را وداع گفت. وی در سال ۱۳۳۵ در محله سلسبیل تهران به دنیا آمد. بعد از دریافت دیپلم طبیعی، لیسانس رشته تغذیه را از دانشگاه مشهد دریافت کرد. فوق‌لیسانس و دکترای خود را در رشته ادبیات فارسی گذراند. مسلط به زبان عربی بود و آشنایی کافی به زبان‌های ترکی و انگلیسی داشت.
 
وی از سال ۱۳۵۲ نوشتن و سرودن را در مطبوعاتِ قبل از انقلاب به ویژه مجله فردوسی آغاز کرد و در سال ۱۳۵۸، حوزه اندیشه و هنر اسلامی را که به همراه محمدرضا حکیمی و رخ‌صفت، تهرانی و آیت‌الله امامی کاشانی راه‌اندازی کرد، مسئولیت بخش ادبیات و شعر را به همراه قیصر امین‌پور بر عهده داشت. وی از سال ۱۳۷۸ تا پایان عمرش در واحد ویرایش رادیو حضور داشت. در سال ۱۳۷۹ مجموعه کامل غزلیات بیدل دهلوی را که حدود سه هزار غزل بود را به صورت ضبط‌شده خواند. حوزه فعالیت‌های او شامل شعر، تحقیق، ترجمه و تألیف بود. در سال‌های آخر عمرش درباره سبک‌شناسی قرآن و زبان‌شناسی حافظ تحقیق می‌کرد.
 
از سیدحسن حسینی آثار ماندگاری همچون «همصدا با حلق اسماعیل»، «بُراده‌ها»، «گنجشک و جبرئیل»، «در ملکوت سکوت»، «شرابه‌های روسری مادرم» و «سفرنامه گردباد» به یادگار مانده است. شعرهایش را در قالب‌های گوناگونی مانند غزل، مثنوی و رباعی و البته در موضوعات متنوعی سروده است که برخی از آثار او هم دارای مضامینی از طنز است.
 
رضا امیرخانی، نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی شناخته شده کشورمان درباره اهمیت و جایگاه مجموعه گنجشک و جبرئیل این شاعر می‌گوید: به وقت خاکسپاری سیدحسن حسینی هنگامی که جسم او روانه قبر شده بود، همسر سید دوان‌دوان آمد و کتاب گنجشک و جبرئیل را همراه جسم بی‌جان دفن کرد. گفته بود وصیت خود سید است. خواسته بود این کتاب شفیعش باشد.
در این کتاب سی شعر سپید و آزاد عاشورایی آورده شده است. این کتاب گزارشگر جنگ نیست، بلکه ایدئولوژی انقلاب و جامعه انقلابی است و سیدحسن حسینی قبل از اینکه شاعر جنگ یا دفاع مقدس باشد، شاعر انقلاب است؛ زیرا او بیشتر نگاهش به سوی انقلاب و مبانی معنوی، معرفتی و تفکری آن رویداد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است و جهاد و دفاع مقدس را برآمده از آن می‌داند. او شاعری با تعهد و مسئولیت اجتماعی است، شاعری خداباور و دین‌مدار که شعرهایش نیز بر همین محور سروده شده‌اند، شعر‌های عاشقانه وی نیز با همین مضمون است، او به عشق‌های نفسانی بی‌توجه بوده و در شعرهایش رنگ باخته است. او به شدت شاعر ولایت‌مدار و شیعی است و این در شعرهایش به ویژه در «گنجشک و جبریل» جریان دارد
در ادامه نمونه‌هایی از غزل‌های روح‌نواز این شاعر با عنوان «راز رشید» را در وصف حضرت عباس‌(ع) می‌خوانید:
 
«به گونه ماه
نامت زبانزد آسمان‌ها بود
و پیمان برادری‌ات
با جبل نور.
چون آیه‌های جهاد
محکم
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و ساعتی بعد
در باران متواتر پولاد
بریده بریده
افشا شدی
و باد
تو را با مشام خیمه‌گاه
در میان نهاد
و انتظار در بهت کودکانۀ حرم
طولانی شد
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و کنار درک تو
کوه از کمر شکست»
 
و این نیز سروده‌ای دیگر از او در مقام یک شاعر آئینی است که رباعی انتظار را با عنوان «جلوه حق» سروده است؛
 
«بازآ که غم زمانه از دل برود
خواب از سر روزگار غافل برود
از آمد و رفت فتنه‌ها دل‌تنگیم‌
ای جلوه حق بیا که باطل برود
 
***‌
ای آمدنت رمز شکوفایی دل
از توست شکوه روح و زیبایی دل
از هر طرف اندوه هجوم آورده‌ست‌
ای عشق برس به داد تنهایی دل»
 
***
 
شاهد مرگ غم انگیز بهارم، چه کنم؟
ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم؟
نیست از هیچ طرف، راه ِ برون شد ز شبم
زلف افشان تو گردیده حصارم، چه کنم؟
از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند
سخت دلبسته این ایل و تبارم، چه کنم؟
من کزین فاصله، غارت شده‌ی چشم توام.
چون به دیدار تو افتد سر و کارم، چه کنم؟
یک به یک با مژه هایت دلم مشغول است
میله‌های قفسم را نشمارم چه کنم؟
انتهای پیام
captcha