راه‌کارهای معنوی تبدیل بلا به نعمت‌ از منظر قرآن و روایات معصومان(ع)
کد خبر: 3886401
تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۲
حجت‌الاسلام مروجی طبسی تشریح کرد:

راه‌کارهای معنوی تبدیل بلا به نعمت‌ از منظر قرآن و روایات معصومان(ع)

مدرّس تفسیر سطح عالی مرکز تخصصی ائمه اطهار(ع) ضمن تبیین راه‌کارهای معنوی تبدیل بلا به نعمت‌ از منظر قرآن و روایات معصومان(ع)، گفت: ایمان و تقوا از نگاه قرآن یکی از راهکارهای مهم تبدیل بلا به نعمت و فرصت برای انسان است.

محمّدعلی مروّجی طبسی، مدرس تفسیر سطح عالی مرکز تخصّصی ائمه اطهاربه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام و المسلمین محمّدعلی مروّجی طبسی، مدرس تفسیر سطح عالی مرکز تخصّصی ائمه اطهار (ع)، پژوهشگر مقطع دکتری پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در رشته قرآن و حدیث در مطلبی به تبیین فرصت‌ها و راه‌کارهای معنوی برای تبدیل بلاهای طبیعی به نعمت‌ها از منظر قرآن و روایات معصومان (ع) پرداخته که متن آن به شرح زیر است: 
 
یکی از سنت‌های قطعی، ثابت و فراگیر خداوند، آزمایش‌های دشوار و به تعبیر قرآن «بلاء» و «ابتلاء» است: «و لنبلونّکم...» (محمّد (ص) /31)؛ «...لیبلونّکم الله...» (مائده/94)؛ «و لنبلونّکم...» (البقرة/155)؛ «...و لیبتلی الله...» (آل‌عمران/154). «بلاء»ها در قرآن دو گونه‌اند: «بلاء حسن» که با امور خوشایند صورت می‌گیرد مانند: پیروزی در جنگ یا وفور نعمت («إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَه‏..»فجر/15) و دیگری «بلاء سیّئی» که با ناملایمات و امور ناخوشایند اتّفاق می‌افتد. مانند: تنگدستی، ترس، گرسنگی، ضررهای جانی و مالی: («وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ..» (الفجر/ 16)؛ «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ...»البقرة/ 155) این گونه‌بندی در قرآن چنین بیان شده است:«...وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ...»«...و آنان را با خوشی‌ها و سختی‌ها آزمودیم...» (الأعراف/168). از آیات قرآن استفاده می‌شود که بلاها اعم از «حَسَن» و «سَیِّئ» کارکرد تنبیهی ـ تربیتی دارد و برای بیداری و بازگشت انسان به سوی حقّ است: («..وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (الأعراف/ 168)؛ «وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنينَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»«و فرعونيان را به قحطی و خشكسالی‌های متعدد و كمبود بسيار شديدِ بخشی از محصولات دچار نموديم تا متذكّر شوند»؛ «وَ ما أَرْسَلْنا في‏ قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ»«هيچ پيامبری را در شهری نفرستاديم مگر آنكه اهلش را [پس از تكذيب آن پيامبر] به تهيدستی و سختی و رنج و بيماری دچار كرديم، باشد كه [به پيشگاه ما] فروتنی و زاری كنند.» (الأعراف: 94).
بنابراین با توجّه به اینکه «بلاء» در قرآن در اسباب طبیعی خوشایند مانند رفاه و فراوانی نعمت، و حوادث طبیعی ناگوار مانند سیل، خشکسالی، بیماری و مانند آن به کار رفته است، می‌توان حوادث گوارا و ناگوار طبیعی را در عرف قرآن، مصداقی از بلاهای نازله از عالم غیب دانست. گرچه امروزه در کاربرد رایج عرفی، ترکیب «بلاهای طبیعی» فقط در حوادث ناگوار و آسیب‌زای طبیعی به کار می‌رود.

رابطه میان اعمال و حوادث

از آیات کریمه قرآن چنین برداشت می‌شود که میان حوادث و بلاهای طبیعی این جهان و عمل اختیاری انسان رابطه وجود دارد. یعنی عمل صالح یا ناشایست انسان و به تعبیر قرآن «ایمان» و «تقوا» یا «کفر» و «فسق» و خروج از جاده «فطرت»، در وقوع «بلاء حَسَن» (حوادث طبیعی خوشایند) یا نزول «بَلاء سَیّئ» (حوادث سخت و ناگوار طبیعی) اثرگذار است. قرآن کریم ضمن نقل تحلیل مخالفان انبیاء الهی درباره حوادث آسیب‌زای طبیعی در آیه:«ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّی عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ...»«سپس [هنگامی كه اين مصايب، مايه بيداری آنان نشد] به جای آن مصايب، رفاه و فراوانی نعمت قرار داديم تا فزونی يافتند، [بلكه بيدار شوند ولی نه اينكه رفاه و فراوانی نعمت در بيدار كردنشان مؤثّر نيفتاد، بلكه بر پايه پندار بی‌‏اساس‏] و گفتند: به پدران ما هم به طور طبيعی تهيدستی و سختی و رنج و بيماری رسيد» (الأعراف: 95) که می‌پنداشتند رنج‌ها و حوادث دشوار و ناگوار پیش‌آمده «رسم روزگار» است و ربطی به عالم غیب و عملکرد زشت‌شان ندارد (مجمع‌البیان، الکشّاف، مفاتیح‌الغیب)؛ می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»« و اگر اهل شهرها و آبادی‌‏ها ايمان می‏‌آوردند و پرهيزكاری پيشه می‏‌كردند، يقيناً [درهایِ‏] بركاتی از آسمان و زمين را بر آنان می‏‌گشوديم، ولی [آيات الهی و پيامبران را] تكذيب كردند، ما هم آنان را به كيفر اعمالی كه همواره مرتكب می‌‏شدند [به عذابی سخت‏] گرفتيم‏» (الأعراف: 96) «برکات آسمانی و زمینی» در تفاسیر به «نزول باران، رشد گیاهان، فراوانی چهارپایان، سلامتی، ثروت، فرزند و..» تطبیق شده است. (مجمع‌البیان؛ مفاتیح‌الغیب؛ الجامع لأحکام‌القرآن؛ المیزان).

نقش اعمال زشت در برخی بلایای طبیعی

همچنین در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏» (الروم/41) «در خشكی و دريا به سبب اعمال زشتی كه مردم به دست خود مرتكب شدند، فساد و تباهی نمودار شده است تا [خدا كيفر] برخی از آنچه را انجام داده‏اند به آنان بچشاند، باشد كه [از گناه و طغيان‏] برگردند.» این آیه به روشنی نشان می‌دهد که ظلم و گناه موجب فساد در خشکی و دریا می‌شود. فسادی که هم شامل جنگ‌ها و ناامنی‌ها ـ که انسان در آن دخالت دارد ـ و هم شامل اختلال در اوضاع جوّی و زمینی (حوادث آسیب‌زای طبیعی) می‌شود (المیزان، ج8، ص196ـ197).

همیشه عذاب ناشی از گناه نیست

گرچه نکته‌ای باریک شایسته یادآوری است و آن اینکه حوادث سخت و ناگوار طبیعی همیشه دلیل بر فسق و عمل ناشایست فرد یا جمع مبتلا نیست. مانند حضرت ایوّب (ع) ـ‌که از بندگان نیک و شکیبای خداوند و نیز از انبیاء بزرگ الهی بوده است (النساء/163؛ الانبیاء/85ـ86) ‌ـ در مقطعی از زندگی‌اش به بلاهای دشواری چون بیماری و از دست دادن مال و فرزندان گرفتار شده بود (الانبیاء/83؛ ص/41؛ تفسیرالمیزان). در چنین مواردی بلاء که همان آزمون سخت و دشوار است، برای مبتلا و گرفتار، تضرّع، توجّه قلبی به آفریننده یکتای بی‌همتا و انقطاع از غیر او، ارتقاء درجه و توسعه در ظرفیت وجودی (پایداری و شکیبایی) به دنبال دارد.
اینکه فرصت‌ها، ظرفیت‌ها و راه‌کارهای عبور از سختی‌های بلاهای طبیعی مانند سیل، زلزله، بیماری‌های فراگیر و... چیست؟ و چگونه می‌توان تهدید و آسیب اینگونه بلاها را به فرصت تبدیل کرد؟ بحث بسیار گسترده‌ای است که بخشی از پاسخ آن در گنجینه خرد و دانش تجربی بشر قابل جستجو و بهره‌مندی است. امّا باید توجّه داشت که اوّلا: اسباب اثرگذار این جهان فقط مادیات نیستند؛ ثانیا تجربه و مشاهدات علمی یکی از منابع و راه‌های معرفت است نه آنکه تنها منبع معرفتی باشد. ثالثاً: زبان علم هیچ‌گاه زبان انحصار نیست و نمی‌تواند تأثیر دیگر علل را با مطلق‌نگری نفی کند.

فرصت‌های تبدیل بلا به نعمت

در معارف و آموزه‌های اسلامی فرصت‌ها و راهکارهای گوناگونی برای پیشگیری از نزول بلاهای سیّئ و ناگوار یا تبدیل بلاهای آسیب‌زای طبیعی به نعمت‌ها بیان شده که در ذیل برخی از آنها به اشاره بیان می‌شود:
ایمان و تقوا: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ...»«و اگر اهل شهرها و آبادی‏‌ها ايمان می‌‏آوردند و پرهيزكاری پيشه می‏‌كردند، يقيناً [درهایِ‏] بركاتی از آسمان و زمين را بر آنان می‏گ‌شوديم‏» (الأعراف/ 96) این آیه کریمه مؤکّدا تصریح می‌کند که ایمان (به: وجود و یکتایی خدا، انبیاء و رسولانش، ملائکه، قیامت) و تقوا (پرهیز از نافرمانی دستورات الهی) دو عامل معنوی مهمّ و اثرگذار در پیدایش و فراوانی نعمتهای مادی، و حوادث خوشایند طبیعی مانند باران‌های سودمند و سرسبزی و طراوت زمین، هستند. از آنجا که حقیقت تقوا همان رعایت قوانین الهی اعمّ از واجبات و محرّمات است، در آیات پیش از آیه 96 اعراف، دوگانه‌پرستی، فسادگری، همجنس‌گرایی و کم‌فروشی از مصادیق آشکار محرّمات و بی‌تقوایی ذکر شده است. همچنین نماز، زکات، روزه و حجّ از جمله واجبات اساسی هستند که افزون بر وجود آیات بسیاری مانند: («فَأقیموا الصلاة..»؛ ...«وَ آتوا الزَّکاة...»؛ «..کُتِبَ عَلَیکم الصّیام...»؛ «...لِلّه علی الناسِ حِجُّ البَیتِ...»)، در احادیث اهل‌بیت (ع) نیز به عنوان رکن و پایه دین معرّفی شده‌اند. مانند روایت صحیح زراره از امام باقر (ع):«بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَی الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَة..»«اسلام بر پنج پایه بنا شده است..» (الکافی، ج2، ص18) متأسّفانه باید اعتراف کنیم که امروزه ما به این واجبات، اهتمام جدّی و شایسته‌ای نداشته‌ایم.

استغفار

استغفار به معنای طلب مغفرت، درخواست پوشاندن گناه و آمرزش‌خواهی از گناهان است. (التبیان طوسی، ج1، ص264، ج4، ص33؛ مقدّمة‌الادب زمخشری، ص91، 271؛ تفسیر فخررازی، ج28، ص52) استغفار در کلامی از امیرمؤمنان علی (ع) به احساس پشیمانی از گناه انجام گرفته، تصمیم بر ترک گناه در آینده و جبران حقوق و واجبات تباه شده (حقّ الله و حقّ‌الناس) تفسیر شده است. (نهج‌البلاغة، حکمت 417) همانگونه که اشاره شد طبق آیات قرآن، گناه عامل مؤثّر در نزول بلاهای ناگوار و آسیب‌زای طبیعی است: («ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ...»؛ «...وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً...»؛ «فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ..») همچنین در گنجینه نفیس دعاهای اهل‌بیت (ع) ـامام صادق (ع)، امام کاظم (ع)، امام رضا (ع) ـ می‌خوانیم: «... وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ الْبَلَاء..»«..بیامرز برایم گناهانی را که موجب نزول بلاء می‌شود..) «.. وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي يُسْتَحَقُّ بِهَا نُزُولُ الْبَلَاءِ وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ غَيْثَ السَّمَاءِ..»«...بیامرز برای من گناهانی را که به سبب آنها مستحقّ نزول بلاء می‌شوم و بیامرز برایم گناهانی را که موجب قطع بارش باران می‌شود..»«..وَ أَعُوذُ بِكَ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِي تُنْزِلُ الْبَلَاءَ..»«به تو از گناهانی که موجب نزول بلاء می‌شود، پناه می‌برم...» (الکافی، ج2، ص590؛ ج4، ص72؛ الفقیه، ج2، ص102؛ التهذیب، ج3، ص107) از متن این ادعیه استفاده می‌شود که راه دفع نزول بلاء، استغفار و آمرزش‌خواهی از گناهان در محضر پروردگار است.

فهرستی از گناهان بلاخیز

در روایات اهل‌بیت (ع) به تفصیل مصادیق گناهانی که موجب نزول بلاء‌های ناگوار و آسیب‌زا مانند زلزله، خشکسالی و قطع شدن بارش باران، بیماری‌های کُشنده، کاهش عمر و مرگ‌های زودرس، و کسادی روزی می‌شوند، بیان شده است که فهرست‌ برخی از آنها به شرح ذیل است: آدم‌کشی و قتل بیگناه، آزردن و بی‌احترامی به پدر و مادر، رباخواری، تهمت به زنان پاکدامن، خوردن مال یتیم، زنا و بی‌عفتی در روابط جنسی، می‌گساری، قماربازی، روزه‌خواری، دزدی، ترک نماز یا سهل‌انگاری در انجام آن، نپرداختن زکات، کم‌فروشی، قطع صله رحم، تجاوز به حقوق مردم، کوچک شمردن و کفران نعمت‌ها، مسخره کردن و دست انداختن افراد، عیب جویی کردن، آبروی مؤمن را ریختن، تحقیر فقراء و طبقه ضعیف جامعه، تهمت و بهتان و افتراء، یاری نکردن ستمدیده، فروگذاشتن و تباه ساختن امر به معروف و نهی از منکر (از بین رفتن نظارت همگانی، بی‌اعتنایی به عملکردها و پیامدهای آن) تجاهر به گناه (آشکارا و در ملأ عام گناه کردن)، فحّاشی، ناسزاگویی و بدزبانی، قضاوتها و داوری‌های ظالمانه، شهادت دروغ، دروغ‌گویی، ناامیدی از رحمت الهی (الکافی، ج2، ص276ـ279، 338ـ339، 373ـ374؛ 447ـ448، 590، ج4، ص72؛ معانی‌الاخبار، ص270ـ271؛ بحارالأنوار، ج72، ص142ـ143، 194؛ وسائل‌الشیعة، ج16، ص31ـ33).

قبح‌شکنی برخی گناهان

متأسّفانه امروزه در فضای رسانه‌ای و شبکه‌های مجازی، بلکه در برخی اماکن عمومی و مراکز فرهنگی، قبح و ابهت بعضی از این گناهان شکسته شده که باید خردمندانه با عزم جدّی و ملّی بر پاکسازی درون خود و محیط جامعه از این آلودگی‌ها اقدام نماییم تا بتوانیم در پرتو بندگی خداوند، نقمت‌ها و بلاهای آسیب‌زا را به نعمت‌ها و خوشی‌ها تبدیل کنیم و تمدّن نوین اسلامی را که بر پایه معنویات، آموزه‌ها و قوانین مترقّی وحیانی (قرآن و اهل‌بیت (ع) ) و نیز بهره‌گیری از تجربیات ارزشمند بشری استوار است، رقم بزنیم.
به هر حال این نکته را هم باید توجّه داشت که «استغفار» نه تنها نقش دفاعی، پسینی و راهبردی در برابر بلاهای ناگوار طبیعی دارد مانند آنچه در این آیه کریمه درباره حضرت یونس (ع) بیان شده: «...فَنادی‏ فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ» (الأنبياء/ 87 ) که آن حضرت (ع) برای رهایی از بلای نازل شده یعنی گرفتار شدن در اعماق دریا و شکم ماهی بزرگ، استغفار نمود؛ بلکه از آیات دیگر قرآن به ضمیمه برخی روایات اهل‌بیت (ع) استفاده می‌شود که استغفار نقش پیش‌گیرانه در وقوع بلاها و حوادث ناگوار طبیعی نیز دارد: «...وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»«..و تا ايشان طلب آمرزش می‏‌كنند، خدا عذاب‌كننده آنان نخواهد بود.» (الأنفال/33).

دو امان الهی روی زمین

امام علی (ع) با استشهاد به این آیه فرمود: «كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ...أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالاسْتِغْفَارُ» «دو امان از عذاب خدا در زمين بود، يكی از آنها برداشته شد، پس ديگری را كه باقی مانده بگيريد و به آن چنگ بزنيد. اما امانی كه برداشته شد رسول خداست (ص) و امّا امانی كه باقی است، استغفار است‏.» (نهج‌البلاغه، حکمت88) بلکه فراتر از این، استغفار عامل فعّال و اثرگذار بر وقوع پدیده‌های سودمند مادی مانند باران و فراوانی نعمت‌ها، افزایش ثروت و جمعیت و قدرت، رونق روزی و تحقّق رفاه و آسایش است: «وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلی‏ قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمينَ»«ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهيد، آن گاه به سوی او بازگرديد، تا برای شما باران فراوان و پی در پی فرستد و نيرويی بر نيرويتان بيفزايد، و مجرمانه روی از حق‏ برمگردانيد.» (هود/ 52 )؛ «وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً»«و شما را با اموال و فرزندان ياری كند، و برايتان باغ‏ها و نهرها قرار دهد» (نوح/ 12) «وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلی‏ أَجَلٍ مُسَمًّی...»«و اينكه از پروردگارتان آمرزش بخواهيد، سپس به سوی او بازگرديد تا آنكه شما را تا پايان زندگی از بهره نيك و خوشی برخوردار كند..» (هود: 3‌) (مجمع‌البیان، الکشّاف، المیزان).

رفاه همیشه نشانه رفتار نیک نیست

البته وجود رفاه و آسایش مادی یک جامعه لزوما به معنای رضایت خداوند از سبک زندگی ایشان نیست. بلکه چه بسا جامعه‌ای با فراوانی نعمت‌ها و خوشی‌ها دچار سنّت استدراج و نزدیک شدن تدریجی به هلاکت و عذاب خداوند شده باشند: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ»«پس چون حقايقی را كه [برای عبرت گرفتنشان‏] به آن يادآوری شده بودند، فراموش كردند، درهای همه نعمت‌ها را به روی آنان گشوديم، تا هنگامی كه به آنچه داده شدند، مغرورانه خوشحال گشتند، به ناگاه آنان را [به عذاب‏] گرفتيم، پس يكباره [از نجات خود] درمانده و نوميد شدند» (الأنعام/ 44) خلاصه آنکه توبه نصوح و استغفار حقیقی یا همان بازنگری و تغییر در عملکردها، رفتارها و سبک زندگی بر اساس آموزه‌های قرآن و عترت (ع)، راهبرد مهمّ برون‌رفت از بحران بلاهای طبیعی و تبدیل نقمت‌ها به نعمت‌هاست. 

توسل به معصومان (ع)

توسّل به رسول خدا (ص) و عترت پاک او (ع) به معنای درخواست کردن و یاری خواستن از ایشان، یکی از اسباب معنوی و راهکار مطمئنّ دیگری برای تبدیل بلاهای طبیعی به نعمت‌ها است. در زمان حیات رسول خدا (ص) شخصی نزد ایشان آمد و از خشکسالی شکایت کرد. از پیامبر (ص) درخواست کرد برای بارش بارن دعا فرماید. به دعای آن حضرت (ع) به مدّت یک هفته باران آمد. (صحیح بخاری، ج2، ص17؛ مسند أحمد، ج3، ص104و..) پس از رحلت آن حضرت (ص) نیز در دوره خلیفه دوّم، مردم گرفتار قحطی شدند. بلال‌بن حرث صحابی، نزد مرقد پیامبر (ص) آمد و خطاب به ایشان عرض کرد: ای رسول خدا (ص) ! برای أمتت باران طلب کن که از خشکسالی هلاک شدند! پس دعایش مستجاب شد. (المصنّف ابن‌ابی شیبة، ج7، ص482؛ فتح‌الباری ابن‌حجر، ج2، ص412؛ الاستیعاب، ابن‌عبدالبرّ، ج3، ص1149) اهل‌بیت (ع) مطهّر پیامبر (ص) نیز به دلیل مقام شفاعت و وجاهتشان نزد خداوند، دعایشان مستجاب است. ابوعلی خلال از مشایخ حنابله می‌گوید: «هرگاه به مشکلی بر می‌خوردم، قبر موسی‌بن‌جعفر (ع) را زیارت می‌کردم و به ایشان متوسّل می‌شدم. خداوند نیز مشکلم را آسان می‌نمود.» (تاریخ بغداد خطیب بغدادی، ج1، ص133) زیارت مشاهد مشرّفه معصومان (ع) و در صورت عذر، قرائت زیارت‌نامه ایشان (ع) از راه دور، خود مصداق روشن توسّل است.

زیارت امام حسین (ع) و دفع بلا

برای نمونه در روایات معتبر اهل‌بیت (ع) سفارش اکید به زیارت امام حسین (ع) شده، و افزایش روزی، طول عمر و دفع بلاء از جمله آثار آن بیان گردیده است. (کامل‌الزیارات، ص151ـ152؛ وسائل‌الشیعة، ج14، ص409) مؤیّد بلکه شاهد صدق این روایات، داستان مشهور شیوع بیماری وبا در سامرّاء است که عده بسیاری بر اثر آن از بین می‌رفتند. امّا با این حکم عالم عامل میرزا محمّد تقی شیرازی که: «شیعیان ساکن سامرّاء تا ده روز مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند و ثواب آن را به روح شریف نرجس خاتون مادر بزرگوار امام زمان (ع) هدیه کنند تا این بلا از آنان دور شود» و قرائت این زیارت در میان مردم، موجب شد که این بلاء ناگوار و آسیب‌زا از شیعیان آن دیار رخت بربندد.

تبیین توسل

دراینجا یادآوری چند نکته بایسته است:
نخست اینکه توسّل وسیله و واسطه قرار دادن معصومان (ع) برای نزدیک شدن به خداوند و جلب رضایت اوست. یعنی از معصومان (ع) تقاضا می‌کنیم که نزد خداوند شفاعت کنند تا درخواستمان را برآورده کند. از آنجا که پذیرش شفاعت جز به اذن خدا ممکن نیست («...مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ..» (البقرة/255) «وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْني‏ شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضی»«و چه بسيار فرشتگانی كه در آسمان ها هستند كه شفاعتشان هيچ سودی نمی‏بخشد مگر پس از آنكه خدا برای هر كه بخواهد و بپسندد، اجازه دهد») و پروردگار توانا هرچه را اراده کند، انجام می‌دهد بی‌آنکه بازدارنده‌ای در برابرش باشد («...إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُريدُ» (هود/ 107) از این‌رو باید با نگاه توحیدی به این مطلب توجّه داشت که تحقّق خواسته‌ها و رفع نیازها در توسّل، مشروط به اذن خداوند است نه آنکه شفیع و واسطه، در عرض خداوند قادر، تأثیر مستقلّ در حوادث جهان داشته باشند که در این صورت شفیع بودن آنان بی‌معنا خواهد بود.

توسل به ائمه در حیات و ممات

دوّم اینکه درخواست کردن و یاری خواستن از اهل‌بیت (ع) در زمان حیات و مماتشان، نمونه آشکار تمسّک جستن به ریسمان استوار الهی («وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً...») (آل‏عمران/ 103) » و نزدیک شدن به خداوند با وسیله‌‌‌ی مطمئنّ است. («...وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ...») (المائدة/ 35) در روایات فراوانی از شیعه و سنّی، اهل‌بیت پیامبر (ع) یکی از مصادیق «حبل‌الله» معرّفی شده‌اند (الکشف و البیان ثعلبی، ج3، ص163؛ ینابیع‌المودة، ج1، ص356؛ شواهدالتنزیل، ج1، ص169؛ شرح ابن‌ابی‌الحدید، ج9، ص133؛ البرهان فی تفسیرالقرآن، ج1، ص669ـ672) همچنین طبق حدیث مشهور «ثقلین» که مورد اتفاق همگان است، وظیفه مسلمانان تمسّک جستن به قرآن و عترت پیامبر (ص) است. (مسنداحمد، ج3، ص59؛ صحیح مسلم، ج4، ص41؛ سنن ترمذی، ج5، ص328ـ329 و..) که این خود توسّل حقیقی برای رسیدن به قرب الهی است.

تبیین توسل از منظر قرآن

سوّم اینکه بر اساس آیات قرآن، یک نوع از توسّل آن است که ما ولیّ خدا را برای توبه و آمرزش گناهان، نزد پروردگار یکتا واسطه قرار دهیم. یعنی از معصوم (ع) بخواهیم که برای ما نزد خداوند متعال طلب مغفرت کند. مانند آنچه برادران یوسف (ع) پس از پشیمانی از رفتارشان، از حضرت یعقوب (ع) خواستند که برایشان از خداوند آمرزش بخواهد:«قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِين‏» (یوسف/97) یا مانند آیه«وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً»«و اگر آنان هنگامی كه [با ارتكاب گناه‏] به خود ستم كردند، نزد تو می‏آمدند و از خدا آمرزش می‏خواستند، و پيامبر هم برای آنان طلب آمرزش می‏كرد، يقيناً خدا را بسيار توبه‏پذير و مهربان می‏يافتند.» (النساء/ 64) که به صراحت، وساطت رسول خدا (ص) نزد خداوند در آمرزش‌خواهی از گناهان امتش، مطرح شده است. فخر رازی در تفسیر این آیه می‌گوید:« (بر آن کسانی که برای قضاوت در حلّ اختلافشان، نزد طاغوت رفتند و از حکم قرار دادن پیامبر (ص) فرار کردند و با این عملشان به پیامبر (ص) توهین نمودند) واجب است که از ایشان (ص) درخواست کنند تا برایشان (نزد خداوند) طلب مغفرت فرماید» (مفاتیح‌الغیب، ج10، ص126) از اینجا به ضمیمه روایاتی که گناهان را مانع استجابت دعا می‌داند (وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَرُدُّ الدُّعَاءَ؛ َ أَعُوذُ بِكَ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاء. دعای امام صادق (ع)، الکافی، ج2، ص590؛ دعای امام رضا (ع)، تهذیب‌الاحکام، ج3، ص96) نکته لطیفی استفاده می‌شود و آن اینکه ادب در توسّل به معصومان (ع) آن است که پیش از هرگونه درخواست و عرضه نیاز، در محضر قدسی ایشان (ع) به خطاهای خود اعتراف کنیم و آنان را واسطه در استغفار و آمرزش‌خواهی از گناهانمان قرار دهیم. چه زیباست این فراز از زیارت جامعه کبیره که میراث ارزشمند امام هادی (ع) در حوزه امام شناسی است:«ای ولیّ خدا! ميان من و خدا گناهانی هست كه جز رضای شما آن را محو نميكند، پس بحقّ كسی كه شما را امين سرّ و محرم راز خود ساخته، و كار خلق را به رعايت و عنايت شما سپرده، و طاعت شما را قرين طاعت خود قرار داده، بخشودگی گناهان مرا از خدا بخواهيد، و شفيع من باشيد..» (من لایحضره الفقیه، ج2، ص616) امام هادی (ع) در این فراز به ما یاد داده‌اند تا هنگام زیارت و توسّل، معصوم (ع) را خطاب قرار داده، به خطاهایمان اقرار کنیم و از او بخواهیم تا برای ما نزد خداوند متعال، طلب آمرزش گناهان نماید.
انتهای پیام
captcha