به گزارش ایکنا؛ سیامین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «پژوهشهای فلسفی» به صاحبامتیازی دانشگاه تبریز منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «تئودیسه یا عدل الهی»، «جایگاه زن در تفکر اسپینوزا و کانت»، «کنشگری انسانی و رسالت اجتماعی دانشگاه جستجوگر حقیقت در زمانه روشنگری و دوره رومانتیزم»، «دیدگاهی در مورد واقعیت فیزیکی»، «سوبژکتیویته در فلسفه دکارت»، «رویارویی تفسیرگرایی حقوقی و پراگماتیسم حقوقی: یک ارزیابی»، «خداباوری شکاکانه و محدودیتهای شناختی بشر»، «تحلیل بنیادین هگل از کار در بخش خدایگانی و بندگی پدیدارشناسی و نقد مارکس از آن و برنهادن پراکسیس به مثابه بنیانی جدید در افق فکر هگل»، «خوانش الن بدیو از پل قدیس»، «انگیزههای سیاسی تفکر فلسفی رورتی».
تئودیسه یا عدل الهی
در چکیده مقاله «تئودیسه یا عدل الهی» اثر شهین اعوانی میخوانیم: «بررسی تاریخ تحول تفکر فلسفی در غرب بیانگر آن است که از زمان افلاطون که خدای صانع (دمیورژ) با نظاره جهان معقول، جهان محسوس را به وجود آورد و گفت که خداوند نمی تواند بر برخی از ضرورت های طبیعی فایق آید؛ تا شروع قرن هفدهم، و پیدایش دیدگاه جدید انسان محور دکارت درباره هستی، پیوسته یکی از موضوعات مشترک و پرسشی که برای اغلب فلاسفه در خلال مباحثی از قبیل چیستی و نحوه هستی خدا، جهان و انسان، مطرح بوده است، این پرسش هاست که: عدل چیست؟ آیا خدا عادل است؟ و آیا انسان به بهترین وجه خلق شده است؟ آیا جهان موجود، بهترین جهان ممکن است؟ تحلیل، توجیه یا هر گونه پاسخی به این مساله از سوی فیلسوفان مسیحی پیش از لایب نیتس، اغلب صبغه کلامی داشته است. حتی در قرن پانزدهم هم این پرسش که چگونه اختیار انسان با علم پیشین و با مشیت الهی سازگار است، محور مباحث فلسفی- کلامی است. پیشرفت علم و قوانین ضروری در علوم مختلف سبب شد که اختیار انسان خدشه دار شود. اسپینوزا و لایب نیتس هر یک به شیوه خاص خود در صدد برآمدند تا ثابت کنند که اختیار انسان و جبر علی- معلولی علوم قابل جمعاند و خدا آنچه را که بیش از همه هماهنگی دارد، اراده میکند. موضوع تصور جهان به عنوان یک هماهنگی کلی پیشین بنیاد در آرای لایب نیتس (در قالب جوهر فرد یا مناد) از جمله مطالبی است که در این مقاله مقدم بر بررسی چیستی و چرایی «بهترین جهان ممکن» مورد بررسی قرار خواهد گرفت.»
خداباوری شکاکانه و محدودیت های شناختی
در طلیعه مقاله «خداباوری شکاکانه و محدودیت های شناختی بشر» آمده است: «یکی از مهمترین استدلالاتی که به نفع محدودیت شناختی بشر از سوی خداباوران شکاک (خداباورانی که قایل به محدویت شناختی بشر در شناخت اهداف و دلایل خداوند هستند) اراوه شده، «تمثیل والدین» استفان ویکستراست. ویکسترا با ارایه این استدلال، نشان میدهد همان طور که کودک نمیتواند دلایل والدینش را برای رواداری رنج بداند، آدمی نیز نمیتواند از دلایل خداوند برای رواداری رنج آگاه باشد. به همین خاطر از نظر او نمیتوان از نیافتن دلایل خداوند به نبود آنها استنتاج کرد. ازاین رو استدلال قرینهای شر ناتمام میماند. این استدلال از سوی فیلسوفانی چون بروس راسل و ویلیام رو و ترنت دویرتی به چالش کشیده شده است.
آنها در مقابل این استدلال، «تمثیل والدین مهربان» را عرضه میکنند که عکس استدلال ویکسترا، مطرح میکند والدین عاشق و مهربان در زمان سختی و رنج، کودکشان را تنها نمیگذارند یا به طریقی سعی میکنند تا دلیل سختی و رنج را برای کودک روشن کنند. لذا از نظر آنها اگر خداباوری صادق باشد، انتظار میرود که این جهان، جهانی شفاف باشد و بتوان به دلایل خداوند پیبرد. در این مقاله میکوشیم نشان دهیم اساسا «تمثیل والدین» با محدودیتهایی مواجه است که نه میتوان به سود خداباوری شکاکانه از آن بهره جست و نه علیه آن. از سوی دیگر ادعای شفافیت منتقدان را نیز نقد خواهیم کرد. در نهایت با پرداختن به استدلالات آلستون نشان خواهیم داد که ادعای محدودیت شناختی از سوی خداباوران شکاک بدون پشتوانه نیست. ملاحظه خواهیم کرد که استدلالات او معتبر است. از این رو، میتوان ادعای محدودیت شناختی از سوی خداباوران شکاک را موجه دانست.»
انتهای پیام