حجتالاسلام علیرضا مهرانفر، مدرس دانشگاه زنجان، در گفتوگو با ایکنا از زنجان، در مورد عقلانیت در دین و زندگی اظهار کرد: عقلانیت ابتدا باید در خانواده بروز یابد و خانواده عقلمدار، جامعه عقلانی را بهوجود میآورد. یکی از نشانههای جامعه عقلانی، آزادی تفکر است که فرد در آن بتواند عقاید خود را بیان کند و قدرت دفاع از آن را داشته باشد.
وی رواج پرسشگری را از ویژگیهای جامعه پویا و عقلمدار دانست و افزود: تبعیت از دین هم باید مبتنی بر عقل باشد، در اصل ملاک تکلیف، عقل است. اگر عقل، موضوعی را درک نکند، تکلیفی برای عمل به آن ندارد و اینجا در سنجش اعمال با دو مقوله مواجه هستیم؛ یکی عمل نکردن به تکلیف و دیگری کوتاهی در کشف حقیقت است.
این کارشناس دینی ادامه میدهد: قرآن کریم خطاب به یهود میگوید که اینها عالمان خود را رب خود قرار دادند، یعنی حرف آنان را بیدلیل و منطقی در ورای آن، میپذیرفتند و همانند این بود که آنان را رب خود قرار دادهاند و گناه یهود این است که تعقل نکرده، موضوعات را میپذیرفتند. تعبد بدون تعقل، حماقت است و ممکن است ارزشها را به ضد ارزش تبدیل کند.
وی افزود: اگر فلسفه نماز را متوجه نشویم اثر کامل و مطلوب را ندارد. قبول میکنیم که نماز را خداوند برای ما مقرر کرده، اما اگر متوجه نشویم که سر بر مهر گذاشتن نشانه تواضع و کنار گذاشتن تکبر است، ممکن است نماز موجب تکبر شود.
مهرانفر با اشاره به اینکه تعقل بر ۲ نوع تفصیلی و اجمالی است، تصریح کرد: ممکن است وجود خدا، علیم، حکیم، هادی و لطیف بودن او را اثبات کنیم؛ در اینجا تعقل کردیم و کلیات را پذیرفتیم اما به جزئیات نپرداختیم، جزئیات با توجه به علم و حکمت و هدایت خداوند قابل پذیرش است. یعنی گاهی راز حکمی بر عقل مخفی مانده، اما چون مبنایش با عقل پذیرفته شده، قابل تعبد و پذیرش است. به هر حال اگر حکمت و فلسفه دین و شریعت را بفهمیم و آن را به طور عمقی کشف کنیم در عمل هم ظهور بیشتری پیدا میکند.
وی با اشاره به اینکه از طرفی، تعبد نیز تعقل را تقویت میکند، بیان کرد: هرچه تعبد بیشتر شود (البته تعبد با مبنا و اساس عقلانی)، عقل را شکوفاتر میکند. زمانی که فرد خود را عاقل میداند، به دیگران هم فرصت پرسشگری میدهد و به این ترتیب در جامعه عقلمدار، خرافات کم است. البته پیشرفت لازمهاش نبود خرافات در زمینههای دیگر نیست چنانچه میبینید خرافات مدرن هم وجود دارد. تعریف جهان مدرن از انسان از بزرگترین خرافههاست. ممکن است در جایی مثلاً در بعد قانون تعقل کرده و پیشرفت حاصل شود، اما در همان جامعه بعد عقلانیت مثلاً در اخلاق کمرنگ باشد.
مدرس دانشگاه زنجان با اشاره به اینکه تعقل میتواند موانع درونی یا بیرونی داشته باشد، ابراز کرد: تعصب یا غرضورزی یکی از موانع درونی تعقل است. یعنی اگر من در مورد خودم احتمال خطا بدهم تعصب کنترل میشود، اما وقتی از قبل جهتگیرانه تأمل کنم، عقلانیت کنار میرود.
وی استعمار، استثمار و فقر را از موانع بیرونی عقل برشمرد و گفت: اگر عواطف کنترل نشود عقل را زمینگیر میکند گاهی از تحریک عواطف و رواج خرافات برای دستیابی به اهداف استعماری سوءاستفاده میکنند. احساسات کنترل نشده میتواند دشمن عقل باشد.
این کارشناس دینی غلبه هیجان بر عقل را از دیگر موانع دانست و افزود: وقتی عصبانی یا هیجانزده میشویم دست به کار غیرعقلانی میزنیم. تعصب کورکورانه نیز آسیبزننده است. البته به حقیقت و عدالت تعصب داریم، اما این به معنای منفعل نبودن برابر ظلم و جهل است نه تعصب بیاساس؛ این تعصب به ظلم و اختناق و جنایت بدل نمیشود که اگر شد دیگر عدالت و حقیقتی وجود ندارد. تعصب کورکورانه حماقت است.
وی با اشاره به اینکه قرار گرفتن در معرض هجوم شبهات، تعقل را تهدید میکند، تصریح کرد: در این حالت به حضور افراد متخصص نیاز است که عقلانیت را به حرکت وادار کنند. قدرت تفکر مقولهای فطری است و کاملترین انسانها از نظر عقل به نبوت برگزیده شدند.
مهرانفر در مورد پذیرش دین از طرف عوام و خواص ابراز کرد: در زمان حضرت موسی، فرعون اهل فن یا به اصطلاح ساحران که به علوم خاصی آشنایی داشتند را برای مقابله با حضرت موسی گرد آورد و در واقع ابتدا صاحبان فن تسلیم معجزه الهی شده و ایمان آوردند نه عوام که قدرت تشخیص سحر و شعبده را از معجزه نداشتند. این یعنی دعوت انبیا با خواص و نخبگان تناسب داشته و عوام نیز تابع خواص خواهند بود. مثلاً در هیئت های مذهبی نیز باید چنان مطالبی ارائه شود که برای خواص هم قابل قبول و جذاب باشد، در غیر این صورت ماییم و عدهای هم مسلک خودمان که اهل تفکر و بینش و اندیشه را از خود رانده و به مرور جمعیتی خواهیم داشت عوام و در اقلیت مانده.
وی همچنین بیان کرد: آشنایی با اندیشهها و فرهنگهای مختلف انسان را تعدیل میکند و فرد را به تفکر وا میدارد. یکی دیگر از موانع تعقل هوی و هوس است و عدم تبعیت از هوای نفس شکوفایی عقل را در پی دارد. برای ارتقای عقلانیت باید حس کنجکاوی و پرسشگری را در خود و دیگران تقویت کنیم.
مدرس دانشگاه زنجان با اشاره به اینکه در ابتدای نزول قرآن مسلمانی وجود نداشت و در واقع قرآن برای غیرمسلمانها نازل و آنها را به تدبر فرا میخواند، تصریح کرد: نزول قرآن برای تدبر است و حتی به کسی که ایمان ندارد میگوید تدبر کنید.
انتهای پیام