صحبت کردن و قلم زدن در خصوص شخصیت ذوابعاد امام خمینی(ره) به اذعان محققان و اندیشمندان اسلامی کار سادهای نیست؛ زیرا او توانسته بود با بهرهگیری صحیح از آموزههای قرآنی و روایی، چهره ممتازی از روحانیت مبارز و انقلابی را به جامعه انسانی ارائه کند، چهره درخشانی که توانست به جهانیان ثابت کند که آموزههای دینی و اسلامی محدود به حوزه اخلاق فردی و عبادی نیست؛ زیرا گستردگی معارف اسلامی، شیوهای متفاوت از مدیریت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را به جامعه انسانی ارائه کند. به مناسبت رحلت آن رهبر فقید و مجاهد در این نوشتار جنبههای مختلفی از اصول مدیریت فرهنگ سازمانی ایشان را مورد واکاوی قرار خواهیم داد.
محققان و اندیشمندان معارف مختلفی از «چیستی فرهنگ» ارائه دادهاند، در واقع با کمک فرهنگ میتوان مجموعهای از باورها، ارزشها و روشها را معرفی کرد. محققان بر این باورند فرهنگ سازمانی مجموعهای از همین عناصر را در خود گنجانده است. اگر مدیریت فرهنگ سازمانی موفق عمل نماید می تواند تحول شگرفی در فضای سازمان ایجاد کند، و آن را معنوی کرده و رنگ بوی الهی و دینی به آن ببخشد. در واقع مدیریت فرهنگ سازمانی تأثیر مستقیم در سه لایه اعتقادات، اخلاقیات و رفتارهای اجتماعی و سازمانی دارد. هنر امام خمینی(ره) این بود که بتواند فرهنگ شاهنشاهی را به فرهنگ اسلامی تبدیل کند. آن هم در مدیریت کلان جامعه، در واقع پیش از انقلاب اسلامی فرهنگ شاهنشاهی و مدیریت حاکم بر آن مبتنی بر یکسری باورها و ارزش های خاص بود. با بیان این مطلب در ادامه به برخی از شاخصها و اصول اداری امام در مدیریت فرهنگ سازمانی، اشاره خواهیم داشت.
یکی از مهمترین و با ارزشترین اصول و ارکان مدیریتی در سیره و روش امام خمینی(ره) حذف ادبیات اربابی و استکباری و سلطهگری در مدیریت فرهنگی و جایگزینی کلید واژه نوکری و خدمتگزاری بود. امام خمینی(ره) خود را خدمتگزار مردم می دانست، برخلاف فرهنگ و ادبیات شاهنشاهی که همه مردم خود را رعیت و نوکر دستگاه شاهنشاهی و حکومت می دانستند، امام خود را چاکر و خدمتگزار مردم میدانست، از این رو به این مطلب همواره اذعان داشت که اگر به من خدمتگزار بگویید بهتر است تا اینکه رهبر بگویید! این نوع فرهنگ خدمت رسانی به مردم ریشه در مفاهیم و آموزههای دینی و قرآنی دارد. «لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُورا؛[1] و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم!»
چنین اصلی موجب میشود که حاکمان و مسئولین اجرایی و سازمانی کشور موقعیت و جایگاههای شغلی را نه تنها فرصتی برای رفاهطلبی و ریاستطلبی قلمداد نکنند؛ بلکه آن را تحفهای برای جلب رضای پروردگار به شمار آورند. «مَنْ سَعَى فِي حَاجَةِ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ فَكَأَنَّمَا عَبَدَ اللَّهَ تِسْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَيْلَهُ؛[2] هر فردی که در برآوردن نیاز برادر مؤمنش تلاش کند، گویا نُه هزار سال خداوند را عبادت کرده، در حالی که روزها را روزهدار و شبها را شبزندهدار بوده است». در واقع امام خمینی(ره) مردم را صاحبان اصلی انقلاب میدانست و برای آنان، ارزش و احترام ویژهای قائل بود و در هر فرصتی مسئولان را به خدمترسانی به مردم سفارش میکرد.[3]
یکی دیگر از اصول راهبردی و استراتژی که در ادبیات مدیریتی امام خمینی(ره) به خوبی چشم نوازی میکرد و رفته رفته جایگاه خود را در مدیریت سازمانی پساانقلاب در میان دولت مردان پیدا کرد، اصل و شاخص ایثار و از خود گذشتی بود. بر اساس این اصل مدیریتی مدیران جهادی و انقلابی پیرو خط امام با وام گیری از رهنمودهای ایشان برای ایفای مسئولیتهای سازمانی و خدمترسانی به جای تقدم منافع شخصی و دنیوی تلاش داشتند، فرهنگ ایثار و از خود گذشتی را به نمایش در آورند. «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة؛[4] و آنها را بر خود مقدم مىدارند هر چند خودشان بسيار نيازمند باشند». امام خمینی(ره) این فرهنگ را نهادینه کرد و القا کرد که بدون ایثار نمی توان بر مشکلات فائق آمد.[5]
در مدیریت سازمانی به جای تخریب، کمکاری، شانه خالی کردن از مسئولیت و همکاری، باید به فکر تقویت تعاون، کار جمعی و تشکیلاتی بود. امام خمینی(ره) در مدیریت سازمانی و انقلابی خود به طور واقعی فرهنگ تعاون و همبستگی را میان جبهه انقلاب پایهریزی کرد. در واقع به ثمر نشستن انقلاب که ریشهاش در قیام 15 خرداد بود یک کار منسجم و هدفمند محسوب میشود که در سایه روحیه جهاد، ایثار، از خود گذشتی و همبستگی تشکیلاتی به نتیجه نهایی رسید. موضوعی که ریشه در معارف قرآنی داشته، به طوری که باری تعالی پیشتر این چنین به آن سفارش و رهنمون داشته است: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقاب؛[6] و (همواره) در راه نيكى و پرهيزگارى با هم تعاون كنيد! و (هرگز) در راه گناه و تعدى همكارى ننماييد! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد كه مجازات خدا شديد است.»
فرهنگ و اصل مقاومت و ایستادگی یکی از اصول و ارکان مهم مدیریتی امام خمینی(ره) بود، ناگفته پیداست، که برای به ثمره نشستن این انقلاب پاک چه مرارتها و سختیهایی به امام خمینی(ره) وارد شد. به طور قطع و یقین سختی و ناملایماتی که پساانقلاب چه از سوی نیرویهای خودی و چه از سوی عناصر وطنفروش خارج نشین و ابرقدرتهای خارجی بر امام خمینی(ره) تحمیل شد موضوعی نبود که بدون اصل ایستادگی و مقاومت به نتیجه مثبت منتهی شود، از اینرو از جمله مهمترین عناصری که موجب موفقیت و سربلندی امام خمینی(ره) در اقیانوس مشکلات شد، اصل قرآنی ایستادگی و مقاومت بود. مقاومت غیر قابل وصفی که هم در سیره مدیریتی امام خمینی(ره) قابل مشاهده بود و هم در پیروان انقلابی خط امام که با جان فشانی بر سر آرمانهای قرآنی امام خمینی(ره) ایستادگی کردند. «فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَكَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرٌ؛[7]پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو به سوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند!»
نویسنده: علی بیرانوند
پینوشتها:
[1]. انسان/9.
[2]. بحارالانوار، ج 71، ص 315، ح 72.
[3]. ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 36؛ ج 7، ص 237؛ ج 13، ص 283.
[4]. حشر/9.
[5]. سید صمصمام الدین قوامی، مدیریت امام خمینی(ره)، ص 422.
[6]. مائده/2.
[7]. هود/ ۱۱۲.