جامعه اسلامی پس از پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) دچار مشکلات و ناهنجاریها بسیاری شد و ظلم ظالمین نیز بر جامعه سایه افکند. از این رو اهل بیت(ع) در راه تحقق حق و عدالت بر آن شدند تا با این مشکلات مبارزه کنند. در این راستا امام حسین(ع) برای جاری کردن عدل و عدالت، امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد، برهمین اساس مبارزه ایشان موجب شد که محرم جلوهگر عدالت خواهی باشد.
به همین مناسبت ایکنا آذربایجانغربی در مورد ماه محرم و قیام عاشورا گفتوگویی با علیاکبر گروسی، رئیس کل دادگستری آذربایجانغربی، داشته است که در ادامه میخوانیم:
قیام امام حسین(ع) لحظه لحظهاش درس برای عدالت است، عصارۀ عدالت یعنی قرار گرفتن هر چیز در جای خودش و تأثیر قیام امام حسین(ع) آنچنان پویا بوده که محصور در زمان و مکان نیست، ولی بزرگترین درسی که از قیام امام حسین(ع) و نقطه اوج آن یعنی عاشورا میتوان گرفت عبرت (فَاعتَبِرو یا اولی الأبصار) است و چنانچه مقام معظم رهبری فرمودند: «عاشورا جام عبرتی است برای ما که از نقش خواص و عوام در این ماجرای سوزناک و سترگ درس بگیریم.»
بعد از گذشت قرنها هنوز بزرگی و زوایای حادثه و رموز آن شکافته نشده است، اگر نیم نگاهی به صفوف آراسته با شمشیرهای آخته و سبقت گیرنده از هم در مقابل اهل بیت رسول خدا(ص) نگاهی داشته باشیم که مزد رسالتش را غیر از محبت به خاندانش قرار نداده بود، فوج کفار را نخواهیم دید بلکه مسلمانان مدعی را خواهیم دید که گاها اهل تفقه و مقید به انجام شعائر و حتی از جانبازان جنگ صفین هم بودند.
ایکنا ـ چه وقایعی در آن زمان روی داد که موجب قیام امام حسین(ع) شد؟
تشریح تحولات آن روز جامعه اسلامی برای امثال ما بسیار سخت است هنوز بعد از گذشت قرنها زوایای حادثه هنوز کاملا آشکار نشده هنوز آنچنان که باید، نفهمیدیم که در جامعه آن روز چه گذشت؟ چه تحولی روی داد که آمادگی پذیرش چنین فاجعهای عظیم را یافت، چه شد مُمَهِّدین دست بر دست نهادند و شریک بزرگترین جرم تاریخ بشریت شدند.
بیشک عوامل پیدایی این حادثه زودهنگام و دفعی نبود بلکه دنیازدگی، روی آوردن به زندگی بیدغدغه و توام با آسایش، ایجاد و تحمل تعبیرهای ناثواب و غیرصحیح از دین و سنت، کجروی و عافیتطلبی در تمامی زوایای زندگی مسلمانان سایه انداخت، دین به عنوان عامل توجیهکننده خواستههای آنان درآمد، همراهیِ جهل و ناآگاهی سیاسی اجتماعی مسلمانان از جمله واقعیات جامعه آن روز بود البته اینها در فرآیند نسبتا طولانی و حساب شده شکل گرفت به گونهای که برای برخی قابل فهم نبود.
دین آهسته آهسته از مسیر خود خارج شد، احکام دین پایمال و مردم بیتفاوت شدند، انتظار عدالتخواهی، حقطلبی و فسادستیزی از چنین جامعهای چندان واقع بینانه نیست در واقع امر به معروف خود غیر معروف شد.
تزویر، نیرنگ و جهلگستری از ویژگیهای آن عصر شده بود و گیاه هرز بدعت نمو کرده بود، پذیرش فردی همچون یزید با آن اعمال و رفتار دون شآن یک انسان، نه حاکم جامعه اسلامی خود بیانگر و تابلوی تمام نمای وضعیت جامعه آن روز است که امام حسین(ع) در مقابل افزونخواهی حاکم فساد و فرمود: « مِثلِی لا یُبایِعُ مِثلَهُ» اگر به تعبیر امام دقیق شویم پیام و درس آن را خواهیم گرفت و قید زمان و مکان را از قیام خواهیم برداشت، امام نفرمود من با تو بیعت نمیکنم بلکه فرمود : مثل منی با مثل تو بیعت نخواهد کرد.
عدل از اصول مسلم دین اسلام است و امام معصوم خود مجسمه عدل و عدالت و وسیله برقراری تعادل و موازنه در بین آحاد جامعه است، اگر امام در کنار امامت به حاکمیت جامعه نیز فرصت یابد جامعه یقینا از چشمهسار عدالت سیراب و همه چیز در جایگاه واقعی خود قرار خواهد گرفت، با ذکر مصادیق و نمونهها به کنه عدالت امام نمیتوان پیبرد.
اگر یک نگاه با تأمل به زیارت عاشورا بیاندازیم تکلیف جوامع در هر عصر و زمان مشخص خواهد شد، در آن زیارت بعد از سلام و معرفی عظمت حادثه و سنگینی مصیبت، یک تقسیمبندی و فاصلهگذاری بین افراد و گروهها ملاحظه میشود که مکمل هم در ایجاد واقعه میشوند و این قاعدهها مدام در تاریخ تکرار میشوند.
اگر تکلیف خود را در زمان خویش ندانیم تضمینی نیست که در اردوگاه امام باشیم، گروه اول کسانی که بنیان و اساس ظلم و جور را نهادند و شرایطی را فراهم کردند که شما را از آن مرتبهای که در آن قرار داشتید کنار زدند، جرمشان بسیار سنگینتر بوده و پای این مؤسسین را خیلی جلوتر از واقعۀ کربلا باید پیگیری کرد و این تأسیسات در طول تاریخ در تکرار است.
گروه دوم افرادی که چنان مقدمه و زمینهچینی کردند که ائمه اطهار از آن جایگاه اجتماعی و مدیریتی که در جامعه باید داشته باشند، دور شدند این افراد بسیار تاثیرگذارتر در به وجود آمدن واقعه عاشورا مقصر شناخته شدهاند اینه حتی از کسانی که حضرت سیدالشهدا(ع) را به شهادت رساندند بسیار گناهکارترندف اینها زمینهساز واقعه کربلا و کربلاهای تاریخاند. اینها قاتلین اصلی و مسببین واقعی حادثه کربلا هستند.
گروه سوم کسانی هستند که در کربلا بودند، اینها در کربلا مستقیم نقشآفرینی کردند و پیاده نظام گروههای قبلی بودند و گروه چهارم : مُمَهِّدین بودند که فجایع کربلا را دیدند و شنیدند و لب فرو بستند و تأیید فساد کردند.
امر به معروف و نهی از منکر که یکی از فرایض بسیار مهم الهی بوده و در واقع نوعی دعوت به اجرای دستورات دین مبین اسلام است، یعنی امر به انجام اموری که واجب و یا احیای ارزشهایی که مایه تعالی جامعه است و نهی از اموری که حرام و موجب انحطاط اجتماعی است، در واقع اگر ریشه بسیاری از بیعدالتیها را بجوییم خواهیم دید که این فریضه الهی اجرا نشده و از آن تخطی شده است.
دامنه امر به معروف و نهی از منکر بسیار گسترده و وسیع و شامل بسیاری از امور جامعه میشود و این تابلو باید همواره در معرض دید و مورد عمل جامعه و به خصوص کارگزاران باشد.
قیام امام حسین( ع ) برای احیای همان فریضه بود، ظلم، فساد و فاصله از ارزشهای جامعه نبوی گسترش یافته بود، هر وقت جامعهای خود را مقید به اجرای فریضه الهی امر به معروف و نهی از منکر در همه ابعاد کند یقیناً در اجرای عدالت و رستگاری جامعه موفق خواهد بود.
نتیجهگیری میشود که یکی از دلایل قیام امام حسین(ع) عدالت بوده که برای تحقق این امر امام و اصحابش راه شهادت را در پیش گرفتند و در جامعه امروزی نیز باید دید تا چه حد برای تحقق عدالت تلاش شده است اگر عدالت تحقق یابد بیشک امر به معروف و نهی از منکر انجام شده است اما اگر چنین عدالتی نباشد بیشک امر به معروف و نهی از منکری هم نبوده است.
گفتوگو از الناز نقیزاده
انتهای پیام