با غروب غمبار خورشید فروزان رسالت در 28 صفر سال دهم هجرى، سیاهى غصب حق و غبار غربت اندیشههاى خردورزان را آزار مىداد، بهگونهاى که کمتر کسى یاراى حضور در صحنه اعتقادى و دفاع در عرصه سیاسى را در خود مىدید، اما در این میان بانوى بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) برتر از هزاران مرد قدرتمند، بیرق باورهاى تابناک آسمانى و علم پیکار با سران ظلم، غصب و غارت را بر دوش گذاشت تا هدایت نبوى و سعادت علوى را پاس بدارد و به گوش آیندگان برساند.
حضرت فاطمه(س) در برابر جریاناتى که بعد از رحلت رسول مکرم اسلام به وجود آمد، ساکت ننشست و دست به مبارزه سیاسى زد و با سخنرانىهاى افشاگرانه به بیان ماهیت غاصبان خلافت و مصیبتهاى وارده از سوی آنها پرداخت.
گرچه دوران حیات حضرت زهرا(س) پس از ارتحال پیامبر(ص) بسیار کوتاه بود، اما خطمشى سیاسى آن حضرت نشان مىدهد که موضعگیرى ایشان معقولترین و پسندیدهترین روش ممکن بود و هرگونه حرکت و موضعگیرى دیگرى غیر از آن ممکن بود، ضربات جبرانناپذیرى بر پیکر اسلام وارد میساخت.
در ادامه خطوط برجسته حرکت و موضعگیرى سیاسى حضرت فاطمه(س) آورده شده است که باهم میخوانیم:
در اوایل بعثت، حفظ جان پیامبر(ص) و دفاع و حمایت از آن حضرت از مهمترین وظایف کسانى بود که علىرغم مشکلات و تنگناهاى موجود در جامعه نوپاى اسلام، به حقانیت پیامبر(ص) و آیین او ایمان آورده بودند، تعداد انگشتشمارى نیز با استفاده از موقعیت اجتماعى، سیاسى و دیگر توانایىهاى خود، بیشتر به این امر مىپرداختند که از جمله آنها حضرت زهرا(س) بود. ایشان علاوه بر این که بعد از رحلت مادر بزرگوارش حضرت خدیجه(س) پرستارى پدر را بر عهده داشت، بیرون از منزل نیز همیشه مراقب پدر بود.
وی در اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبرى امت اسلامى از هیچ کوششى فروگذار نکرد و این امر را تکلیف خود مىدانست. گاهى شبها همراه على(ع) به در خانه مهاجرین و انصار مىرفت و حمایت از ولایت و وصیت رسول خدا(ص) را در یادها زنده مىکرد و آنان را به دفاع از حق همسرش در مسئله خلافت و حق خودش فرامىخواند، اگر چه چیزى جز کلام سرد و بىمهرى نمىشنید. در قضیه «فدک» آن چیزى که جوهر اصلى کارها و پىگیرىهاى دخت گرامى پیامبر بود، همان دفاع از حق ولایت حضرت على(ع) بود.
حضرت فاطمه(س) مقام و موقعیت امام على(ع) را خوب شناخته بود و از توانایىهاى ذاتى و خدادادى و شایستگىهاى ایشان نیز مطلع بود. دیدگاههاى پیامبر اکرم(ص) را نسبت به امام(ع) شنیده بود و به آن ایمان و اعتقادى راسخ داشت و صلاح و مصلحت جامعه نوپاى اسلام را در رهبرى و امامت حضرت على(ع) میدانست و جایگزین دیگرى را با وجود ایشان براى این مقام و منصب جایز نمىدید، از اینرو براى اثبات و تحقق آن از هیچ تلاشى دریغ نکرد و تا آخرین لحظه دست از حمایت و دفاع از امام(ع) و مقام امامت برنداشت.
روایات و اسناد تاریخى مربوط به مقاومتهاى حضرت زهرا(س) فراوان است. وی با حضور فعال خود در خط مقدم مبارزه همچون سپر محکمى از جان على(ع) و حامیانش محافظت کرد و فضاى مناسبى را براى بنىهاشم فراهم نمود تا بیعت را به تأخیر بیندازند، البته شیوه حضرت فاطمه(س) براى اعلان عدم مشروعیت کارهاى آنان تنها در مبارزه علنى روزهاى نخست رحلت پیامبر(ص) خلاصه نمىشد. آن حضرت(س) تا آخرین روز رحلتش همواره با قطع رابطه و ابراز ناراحتى و اندوه، افکار عمومى را متوجه مسئله سقیفه و غصب خلافت مىکرد و اجازه نمیداد این مهم به فراموشى سپرده شود.
دختر گرامى رسول خدا(ص) مىدید که با خروج رهبرى از محور خود چهبسا ممکن است امور مهم دیگر نیز دچار این آفت شود و هرگونه ساکت ماندن نوعى مهر تأیید برکارهاى ناروا باشد و چهبسا حتى براى همیشه کارى قانونى جلوه داده شود و نشانى بر حقانیت مدعیان خلافت تلقى گردد، بدین جهت آن حضرت در مواردى مخالفت خود را با اعتراض و انتقاد و شکوه به اثبات رساند.
فرازهایى از خطبه بانوى نمونه اسلام در مسجد مدینه گواهى گویا و شاهد زنده بر این مطلب است. وی با دلى پرخون از حوادث ناگوار پیش آمده، با زبان شکوه و اعتراض خطاب به انصار فرمودند: «یا معشر النّقیبة و اعضاد الملّة و حصنة الاسلام! ما هذه الغمیزةُ فى حقّى و السّنة عن ظلامتى؟؛ اى انجمن بزرگان! اى بازوان ملّت! اى حافظان اسلام! این غفلت و سستى در مورد حق من چیست؟ و چرا در برابر دادخواهى من سهلانگارى مىکنید؟»
حضرت فاطمه(س) حکومت على(ع) را همان حکومت پیامبر(ص) و استمرار نبوت و رسالت مىدانست، خانه امیرالمؤمنین(ع) را مهبط وحى و شخصیت آن حضرت را شخصیتى دانا به امور دنیا و آخرت معرفى مىکرد و کنار زدن آن بزرگوار را خسارتى بزرگ و روشن مىشمرد، از اقدامات روشنگرانه آن حضرت(س) افشاى ماهیت سیاستستیز با على(ع) بود، او معتقد بود کسانى که على(ع) را از صحنه بیرون کردهاند، از شدت عمل او در برابر مخالفان دین و قاطعیتش در مقابل دشمنان اسلام و افزونطلبان بیم دارند، آنان مىدانند على(ع) در اجراى عدالت ذرهاى کوتاهى نخواهد کرد و در راه تحقق احکام الهى از مرگ نمىهراسد، از این رو او را کنار زدند تا به آسانى به اهداف شخصى و خواستههاى نفسانىشان دست یابند.
شاید آن روزها بسیارى از اصحاب و تابعین و کسانى که تازه مسلمان شده بودند نمىتوانستند باور کنند دستهایى که على(ع) را کنار زدهاند از سر هواپرستى چنین ظلمى را مرتکب شده باشند، چون آنها نیز ظاهرا سالها در رکاب نبى اکرم(ص) شمشیر زده و به اسلام گرویده بودند، به علاوه برخى از آنها جزء دانشمندان جامعه به حساب مىآمدهاند، بنابراین کسى جرئت نمىکرد به آنان گمان بد برده و آنها را به بىدینى و خیانت متهم نماید، بنابراین مردم دو گروه بودند، یک گروه از ریشه دشمنى و مخالفت با على(ع) خبر نداشتند و گروه دیگر شجاعت و شهامت بیان حقایق را نداشتند، اما حضرت زهرا(س) با کمال شجاعت ماهیت کینهتوزانه آنان را افشا کرد.
در سیره آن حضرت سه ویژگى بنیادین در «محبوبیت» مىیابیم: نخست ارتباط خالصانه با آفریدگار، سپس نگرش عاشقانه به رسول خدا و سرانجام رسیدگى به خلق خدا، به بیان دیگر «خودیت» و «منیت» و «خودخواهىهاى انحصارگرانه» از رواق اندیشه و عشق دختر گرامى پیامبر(ص) دور بوده و آن حضرت راهى روشن از نور، صفا، صداقت و اخلاص پیش روى خویش قرار داده بود.
وی با سخن آسمانى خود نخستین معیار دشمنشناسى را دشمنى و مخالفت با اهلبیت رسول خدا(ص) معرفى مىکند و با صراحت مىفرماید: «هر کس با ما دشمنى کند، با خدا ستیز نموده است و آن کسى که با ما مخالفت کند، با پروردگار رو در رو شده است و مخالف ما عذاب دردناک و مجازات شدید الهى در دنیا و آخرت بر او واجب مىگردد.»
از اینرو در وصیتش به امیر مؤمنان(ع) فرمود: «اوصیک ان لایشهد احدٌ جنازتى من هؤلاء الذّین ظلمونى و اخذوا حقّى فانّهم عدوّى و عدوّ رسول اللّه و لا تترک ان یصلّى علىّ احد منهم و لا من اتباعهم و ادفنّى فى اللّیل اذا هدئت العیون و نامت الابصار؛ تو را وصیت مىکنم که هیچیک از آنان که به من ظلم کردند و حق مرا غصب نمودند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند، زیرا آنها دشمن من و دشمن رسول خدا(ص) هستند و اجازه نده فردى از آنها و پیروانشان بر من نماز بخوانند و مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشمها آرام گرفته و دیدهها به خواب فرو رفته باشند». این وصیت ضربه سهمگینى بر پیکر دشمنان ولایت وارد ساخت و سندى زنده و ماندگار بر محکومیت حکومت خلفا و غیر عادلانه بودن آن از منظر حضرت زهرا(س) به شمار مىآید.
گردآورنده: آیناز یاحسینیپور، خبرنگار و مترجم ایکنای خراسان رضوی
منابع:
Ensani.ir
https://www.history.com/topics/religion/islam
https://en.wikipedia.org/wiki/Muhammad_in_Islam
انتهای پیام