به گزارش خبرنگار ایکنا؛ مجموعه «بیست و هفتیها» مدتی است بر اساس ذائقه مخاطبان نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی و در قالب زندگینامه مستند و داستانی به همت گروه ادبیات دفاع مقدس نشر ۲۷ تولید میشود. کتاب «حدیث بابا» بیست و هشتمین اثر در این زمینه بوده و روایت مستندی از زندگی شهید علی تورانلو نوشته فاطمه وفاییزاده را دربرمیگیرد.
علی تورانلو برای کسی که دهه شصت را درک کرده باشد، شخصیت آشنایی است. انضباط، خودسازی و ولایتمداری، از ویژگیهای این شخصیت آشناست. برای همین نوشتن از این شهید راحت است، اما جا انداختن این شخصیت در زمانهای که از آن دور شده، سخت است. نویسنده برای ترسیم تصویری از زندگی این شهید سعی کرده ناظری بیطرف باشد و کارها و رفتارش را گزارش کند. اما برای فهمیدن علی باید زمانهاش را دریافت، زمانهای خاص با باورهای قوی. مطرح کردن باورهای زمان جنگ، تصویرهای شخصیتی علی را در قاب ذهن زنده میکند.
شاید اکنون بعضیها فکر کنند شوق و اشتیاق آدمهایی که در دهه شصت به جبهه میرفتند و تمام آرزویشان شهادت بوده، کلیشهای است تکراری. علی بعضی از مأموریتها مانند فتحالمبین، بیتالمقدس، سوریه، مسلم بن عقیل و والفجر را یادداشت کرده و تقریباً روزبهروز شرح داده است. نویسنده برای توضیح اغلب عملیاتها از تلخیص این یادداشتها بهره برده و دلیل تغییر لحن متن هم همین است.
«حدیث بابا» دربرگیرنده پنج فصل اصلی با عناوین «فصل اول: شهادت»، «فصل دوم: شروع زندگی»، «فصل سوم: دوباره تهران»، «فصل چهارم: درگیریهای داخلی» و «فصل پنجم: جنگ» است. حسن ختام این کتاب عکسهایی از شهید تورانلو است.
در فصل اول این کتاب، مخاطب با عناوینی مانند درخواست اعزام به جبهه، عملیات خیبر، اعزام، طلائیه و تولد علی مواجه است. فصل دوم که «شروع زندگی» است به تولد علی، سفر کربلا، دوران کودکی، مدرسه، دوره نوجوانی، اتاق زیرپله در تهران و دوران سربازی اختصاص یافته است.
فعالیتهای مبارزاتی، انقلاب، جهاد سازندگی، سپاه و حفاظت از بیت امام عناوین دیگری از این کتاب را شامل میشود. فصل چهارم هم به موضوعاتی مانند جنگ در کوهستانهای غرب، دوباره سردشت، خواستگاری، عقد علی و مریم، دوران نامزدی، دیدار امام و خواستگاری رسمی پرداخته است.
فصل پایانی کتاب با عنوان «جنگ» به عناوینی مانند عملیات فتحالمبین، شروع عملیات فتحالمبین، مجروحیت، عملیات بیتالمقدس، مأموریت سوریه، عملیات رمضان، شروع مرحله سوم عملیات رمضان، مجروحیت پای چپ، عروسی، عملیات مسلمبنعقیل ۹ مهر تا ۱۵ مهر ۶۱، شروع مأموریت برای عملیات والفجر مقدماتی، عملیات والفجر مقدماتی، مجروحیت از ناحیه سینه، دوران بارداری مریم، شهادت، سالهای انتظار، بازگشت آزادهها، ازدواج مریم و بازگشت اختصاص دارد.
بعد از سیزده سال، پیکر شهید علی تورانلو در عملیات تفحص پیدا شد. او قبل از رفتن به عملیات، به همسرش مریم گفت: «اگه یه روزی جنازهام اومد و خواستی شناسایی کنی، باید بدونی یه ترکش توی سرم هست که جمجمهام رو سوراخ کرده. یکی از دندونهام رو هم درست کردهام.»، اما وقتی پیکرش پیدا شد، نیازی به این نشانهها نبود، از موهایی که در کلاهش مانده بود و دو تا از دندههای قفسه سینهاش که شکسته بود، معلوم شد پیکر علی تورانلوست.
همه آنهایی که در عملیات خیبر با محمدابراهیم همت پیمان بستند، به عهد خودشان وفا کردند، بعد از عملیات، هیچ کدام از فرماندهان سالم برنگشتند، یا مجروح شدند یا شهید. علی ۱۶ اسفند ۱۳۶۰ در یک روز بارانی در دفترچه یادداشتش شعری نوشته بود. شعری که شاید موقع شهادت، همان را زمزمه میکرد:
مرگ اگر مرد است، گوی نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او جانی ستانم جاودان
او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ
یادآور میشود؛ فاطمه وفاییزاده، پیش از نگارش این اثر، کتابهایی همچون «خوشا سرو»، «دیدار جان»، «سرسپرده»، «حجت چریک» و «فتحی شقاقی» را به نگارش درآورده است.
انتهای پیام