امام علی(ع) پیشتاز بی‌مانند سخنوری
کد خبر: 3961930
تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۷:۲۷
یادداشت/

امام علی(ع) پیشتاز بی‌مانند سخنوری

علی(ع) در هر وادی سخن رانده، از نظر لفظ و معنا، کلام را به اوج رسانده و گوی سبقت از همگان ربوده است. او در جایی پرواز کرده که اندیشه تیزتک هیچ اندیشمند و سخنوری بدان جا راه ننموده است.

به گزارش ایکنا، مصطفی دلشاد تهرانی یادداشتی درباره سخنوری امیرالمومنین(ع) به رشته تحریر درآورده که متن آن از نظر می‌گذرد؛

«علی (ع) در هر وادی سخن رانده، از نظر لفظ و معنا، کلام را به اوج رسانده و گوی سبقت از همگان ربوده است. او در جایی پرواز کرده که اندیشۀ تیزتک هیچ اندیشمند و سخنوری بدان جا راه ننموده است. ابن ابی الحدید معتزلی در ذیل آن بخش از خطبۀ «اشباح» که امام به توصیف فرشتگان پرداخته، درباره زیبایی‌ها و شگفتی‌های کلام امام (ع) توضیحاتی نیکو داده است. گوشه ای از خطبه شگفت اشباح چنین است:

«لَا يقْطَعُونَ أَمَدَ غَايَةِ عِبَادَتِه، وَلَا يَرْجِعُ بِهِمُ الْإِسْتِهْتارُ بِلُزُومِ طَاعَتِهِ، إِلَّا إِلَى مَوَادَّ مِنْ قُلُوبِهِمْ غَيْرَ مُنْقَطِعَةٍ مِنْ رَجَائِهِ وَ مَخَافَتِه، لَمْ تَنْقَطِعْ أَسْبَابُ الشَّفَقَةِ مِنْهُمْ، فَيَنُوْا فِي جِدِّهِمْ، وَ لَمْ ¬تَأْسِرْهُمُ الْأَطْمَاعُ فَيُؤْثِرُوا و َشِيکَ السَّعْي عَلَى اجْتِهَادِهِمْ. وَ لَمْ ¬يَسْتَعْظَمُوا مَا مَضَى مِنْ أَعْمَالِهِمْ، وَلَوِ اسْتَعْظَمُوا ذَلِکَ لَنَسَخَ الرَّجَاءُ مِنْهُمْ شَفَقَاتِ وَجَلِهِمْ، وَ لَمْ يَخْتَلِفُوا فِي رَبِّهِمْ بِاسْتِحْواذِ الشَّيْطَانِ عَلَيْهِمْ، وَ لَمْ يُفَرِّقْهُمْ سُوءُ التَّقَاطُعِ، وَ لَا تَوَلَاّهُمْ غِلُّ التّحَاسُدِ، وَ لَا تَشَعَّبَتْهُمْ مَصَارِفُ الرَّيْبِ، وَ لَااقْتَسَمَتْهُمْ أَخْيَافُ الْهِمَمِ، فَهُمْ أُسَرَاءُ إيمَانٍ لَمْ يَفُكّهُمْ مِنْ رِبْقَتِه زَيْغٌ و َلَا عُدُولٌ وَ لَا وَنَّى وَ لَا فُتُورٌ، وَ لَيْسَ فِي أطْبَاقِ السَّمَاءِ مَوْضِعُ إهَابٍ إلَاّ وَ عَلَيْهِ مَلَکٌ سَاجِدٌ، أوْ سَاعٍ حَافِدٌ، يَزْدَادُونَ عَلَى طُولِ الطَّاعَةِ بِرَبِّهِمْ عِلْماً، وَ تزْدَادُ عِزَّةُ رَبِّهِمْ فِي قُلُوبِهِمْ عَظَماً»

«پرستش او را نهایتی ندانند و آن چه آنان را شیفتۀ طاعتِ وی کرده، تخم محبّت است که در دل پرورانند و هیچ‌گاه دل از بیم و امید او بر ندارند. ریشه بیم در آنان نَبُرَد تا در کوشش سست شوند، و آزمندی، آنان را از راه نَبَرد تا سعی اندک را بر کوشش بسیار ترجیح دهند. کرده خود را بزرگ نشمارند که اگر چنین کنند امیدوارند و امید نگذارد تا از پروردگار بیمی در دل آرند. شیطان بر آنان چیره نشد تا در پروردگار خود اختلاف آرند و راه جدایی نگیرند، چه برخوردی بد با یکدیگر ندارند. نه کینه و رَشک بر آنان دست یافته و نه دودِلی و خواهش‌های نفسانی از هم جدایشان کرده و صفِ وحدتشان را شکافته. بندگان ایمان اند و پیوسته در بند آن اند. نه عدول از حق، نه برگشتن از راه درستی، نه درنگ کردن و نه سستی، هرگز نتواند آنان را از بند ایمان رهاند. در آسمان های توبرتو، جایی به اندازۀ پوستی گسترده یافت نشود، جز آن که فرشته‌ای بر آن سجده کنان است یا چالاک در راهِ پرستش روان. درازی مدّتِ فرمانبرداری بر معرفت آنان بیفزاید و عزّت پروردگار، عظمتِ او را در دل هایشان بیش تر می‌نماید». نهج البلاغه، خطبۀ ۹۱

ابن ابی الحدید معتزلی گوید: «چون این کلام ربّانی و این الفاظ قدسی، به زبان آمد، فصاحت عرب از پا درآمد، و اینجا باید آن مَثَل را آورد که گفته‌اند: «إِذَا جَاءَ نَهْرُ اللهِ بَطَلَ نَهْرُ مَعْقِلِ؛ آب که آمد، تیمّم برخاست».

باید گفت نسبت کلام سخنوران عرب با این خطبۀ امام (ع)، نسبت خاک است با زرِ ناب؛ و اگر فرض کنیم که عرب قادر بوده است که سخن فصیح مناسب یا نزدیک به این الفاظ بگوید، عرب آن الفاظ را برای بیان کدام مفاهیم و معانی به کار می‌گرفته است؟ سخنوران عصر جاهلی در حدّ توصیف شتر و اسب و گورخر و گاو وحشی یا وصف کوه و دشت و مانند اینها جلوه داشت و نهایت فصاحت آن دسته از اصحاب پیامبر (ص) که مشهور به سخنوری بودند از بیان دو یا سه سطر تجاوز نمی‌کرد که آن هم بیان موعظه‌ای بود، متضمّنِ یاد مرگ و نکوهش دنیا، یا تشویق به جنگ و جهاد در بیم دادن از پشت کردن بدان. امّا سخن دربارۀ فرشتگان و اوصاف آنان و صور و عبادات و تسبیح ایشان و معرفتشان به خالق و محبّت و شیفتگی شان بدو و دیگر مفاهیم و مضامین موجود در خطبه‌ای بدین تفصیل هرگز نزد هیچ یک از اصحاب پیامبر (ص) شناخته شده نبود. آری، آنچه آنان در این باره می‌دانستند، مجملی از ویژگی‌های فرشتگان بود که از قرآن کریم شنیده بودند و آن هم نه با این تقسیم‌بندی و ترتیب.

آنان که مختصر دانشی بدین امور داشتند، عبارت بودند از عبدالله بن سلام و امیّة بن ابی صلت و برخی دیگر که هیچ یک از آنان را توان گفتن چنین مفاهیمی و در این مرتبه از فصاحت نبوده است و قطعاً بیان چنین امور دقیق و پیچیده‌ای در این مرتبه از فصاحت، جز از علی (ع) برنیامده است».

انتهای پیام
captcha