محمد محمودیکیا استادیار گروه اندیشه سیاسی در اسلام پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی، در مقالهای که با عنوان «تحلیل مفهومی و مبانی نظری حکمرانی تعالیگرا در اندیشه غدیر» در اختیار ایکنا قرار داده، به تحلیل مبانی نظری حکمرانی تعالیگرا در مقابل حکمرانی غربگرا پرداخته و تفاوتهای این دو حکمرانی را به طور خلاصه برشمرده است.
این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا امکان استخراج الگوی اسلامی از حکمرانی وجود دارد و در صورت پاسخ مثبت به این پرسش، الگوی حکمرانی اسلامی از چه اصول رفتاری و نیز ارزشهایی تبعیت میکند؟
نگارنده، الگوی حکمرانی مبتنی بر نصوص مقدس را الگویی «تعالیگرا» معرفی میکند که علاوه بر سعادت این جهانی، در پی تأمین سعادت آن جهانی جامعه تحت زعامت خود نیز هست. در ادامه این یادداشت را میخوانید.
یافتهها حاکی از آن است که عواملی چون اجتهاد در برابر نص و در نتیجه، استقرار نظام خلافت و بعد از آن نیز با روی کار آمدن خلفای اموی و عباسی، مسیر حرکت جامعه اسلامی از ریلگذاری اصلی خود خارج شد و فرصت استقرار حکمرانی تعالیگرا چندان فراهم نگردید. با این حال، الگوی حکمرانی رسول مکرم اسلام(ص)و نیز دوره خلافت چهارساله امیرالمومنین(ع)، میتواند به عنوان مواریث عظیم فکری برای اجتهاد در سیره ایشان مورد نظر محققان قرار گیرد تا با تکیه بر اصول و ارزشهای بنیادین آن، تلاشهای تئوریک برای پیریزی ساختار یک نظام سیاسی سامان پذیرد.
به طور کلی حکمرانی خوب در قالب مؤلفههایی چون پاسخگویی، احترام به حقوق بشر و رعایت قانون، مشارکت، شفافیت، حساسیت به نیاز فقرا، حسابدهی، حکومت قانون، قاعدهمندی، کاهش فساد و تضمین اینکه اولویتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بر اساس اجماع جمعی است، طرح گردیده است (عیوضی و مرزبان، 1395: 120-119). با این وجود، هیچ یک از نهادهای مرجع در تبیین این شاخصهها، همچون بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، ادعایی دایر بر تضمین سعادت انسانها نداشتهاند، بلکه این امور دستاویزی برای اعمال مداخلات حداکثری در امور داخلی دیگر کشورهایی است که نیازمند کمکهای اعطایی از سوی این نهادها هستند. درواقع، دریافت هرگونه کمک از این نهادها، منوط به رعایت استانداردهایی است که ذیل هر یک از مؤلفهها تعریف و تعیین کردهاند و بدینوسیله شیوه حکمرانی کشورها در چارچوب اصول، قواعد و رویههایی سامان میگیرد که مطلوب سیاستهای این نهادهای نظام سرمایهداری جهانی است.
در همین راستا، برخی از منتقدان معتقدند، نهادهایی چون صندوق بینالمللی پول، با دشوار کردن اوضاع برای بدهکاران، فشار خود را بر این دولتها افزایش میدهد تا آنها را وادار به انجام تغییرات مورد نظر صندوق کنند. در یک نگاه کلی، نهادهای مالی بینالمللی، وسیلهای برای دستیابی به وامها و شرایطی هستند که چون سلاحی در دست تروریسم مالی عمل میکند (تب، 1383: 107-106). جفری ساکس (1998)، اقتصاددان و استاد دانشگاه کلمبیا، نیز معتقد است «صندوق بینالمللی پول ابزاری است که با آن وزارت خزانهداری ایالات متحده آمریکا در کشورهای در حال توسعه دخالت میکند» (shchs, 1998: 16-21).
لذا، حکمرانی مطلوب از نظر این مجامع بینالمللی، وسیلهای برای اعمال فشار بر کشورها در راستای اعمال تغییرات در نظم اقتصادی و نیز حتی نظم سیاسی داخلی دیگر بازیگران نظام بینالملل است. لذا، بررسی آمارهای مراجع بینالمللی در خصوص میزان فقر، فاصله طبقاتی، درصد تصاحب ثروت جهان بین گروه معدودی از افراد، و ... نشان از آن دارد که سیاستهای اقتصادی نئو لیبرالی حاکم بر این نهادهای بینالمللی در دستیابی به اهداف اعلامی از پیگیری الگوی حکمرانی خوب ناموفق بوده است.
در مقابل، شواهد تاریخی در زمینه استقرار یک الگوی حکمرانی که به طور جامع، سعادت دنیوی و اخروی مردمان را تأمین نماید، وجود دارد. اندیشه سیاسی اسلامی با تأسیس حکومت نبوی در مدینه، سرآغاز شکلگیری یک تمدن تأثیرگذار توحیدی را در جهان رقم زد. بعد از ایشان نیز خلفای راشدین هر یک سعی در تقویت پایههای این حکومت نوپا داشتند که نقطه اوج این حرکت در دوران زعامت امیرالمومنین(ع) نمود دارد. درواقع، حکمرانی در الگوی اسلامی سیاستورزی، علاوه بر تأمین سعادت این جهانی جامعه بشری، به دنبال تأمین سعادت حیات اخروی ایشان نیز میباشد.
الگوی حکمرانی در اندیشه غدیر دربردارنده ارزشها و شاخصههای متفاوتی از الگوی حکمرانی غربی است. هر چند مفهوم کلیدی و راهنما در حکمرانی غربی، بیشینهسازی منافع شخصی و یا گروهی است، اما حکمرانی تعالیگرا، سعادت هر دو جهانی مردمان را در کانون توجهات خود قرار داده. درواقع، هدف حکمرانی تعالیگرا از تأسیس حکومت، استقراری نظمی عادلانه، اخلاقی و معنویتگرا در سطح جامعه بشری است، از همین رو، حکمرانی تعالیگرا، نمیتواند نسبت به وجود ناهنجارها و بیعدالتی از خود رواداری نشان دهد.
1ـ حکمرانی تعالیگرا؛ قبل از ورود به تبیین شاخصههای حکمرانی تعالیگرا، لازم است بر مفهوم حکمرانی خوب به عنوان مفهوم مشابه در ادبیات سیاسی غرب بپردازیم. چنانچه مشاهده خواهد شد، اشتراکات بالایی میان این دو مفهوم برقرار است، اما با این وجود، به علت مبانی هستیشناختی و معرفتشناختی متفاوت، پیامدها و کارکردهای مشابهی از این دو تعریف به دست نمیآید.
2ـ اندیشه غدیر: مراد از اندیشه غدیر، تمسک به آن از دسته از مؤلفهها، هنجارها و اصول بنیادین است که هدف از بعثت نبی مکرم اسلام(ص) و تشکیل حکومت اسلامی را تشکیل میدهد. از این رو، غدیر به عنوان یک نقطه عطف تاریخی، مسیر حقیقی حرکت امت اسلامی را ترسیم میکند.
3ـ فلسفه بعثت انبیاء و تشکیل حکومت توحیدی: قبل از ورود به بررسی مؤلفههای حکمرانی شایسته، لازم است به طور مجمل به بررسی فلسفه بعثت انبیاء به عنوان اصلیترین کارگزاران نظام توحیدی و نیز ضرورت تشکیل حکومت پرداخته شود. امام علی (ع) یکی از دلایل ارسال رسولان الهی را بازگشایی گنجینههای خرد الهی معرفی میکند.
یکی دیگر از پیششرطهای لازم برای ورود به حکمرانی تعالیگرا، تبیین سیمای کارگزاران تراز مکتب توحیدی اسلام است. نخستین شرط لازم برای تشکیل حکومت اسلامی، تربیت و کادرسازی برای کارگزاری نظام اسلامی است.
خطبه غدیر که یکی از متون متواتر و معتبر نزد فرق اسلامی است به بیان ویژگیهای امام و زمامدار جامعه اسلامی که نمود تام و تمام آن در شخصیت امام علی بن ابیطالب(ع) جلوهگر است، میپردازد.
شاید یکی از کلیدیترین حوزههای مورد تأکید امام علی (ع) در نهجالبلاغه پس از توحید و ثنای خداوند، به مسئله حکمرانی در ذیل مباحثات ایشان با فرمانداران و عاملان حکومت اسلامی باز میگردد.
1ـ لزوم رعایت حقوق متقابل حاکم و مردم: یکی از مهمترین شاخصههای حکمرانی تعالیگرا این است که بر وجود رابطهای دو طرفه میان حاکم و رعیت تأکید دارد.
2ـ تربیت اخلاقی جامعه: یکی دیگر از مؤلفههای حکمرانی تعالیگرا، توجه به تربیت اخلاقی جامعه است.
3ـ انسداد منافذ فساد اقتصادی: یکی دیگر از مهمترین مؤلفهها و شاخصههای حکمرانی تعالیگرا، مبارزه با فساد اقتصادی است.
4ـ رعایت اعتدال و اصول انسانی در حکمرانی: یکی از مهمترین مؤلفههای حکمرانی تعالیگرا، اعتدالگرایی است.
5ـ توجه به طبقه محرومان و مستضعفان: یکی دیگر از مهمترین شاخصههای حکمرانی تعالیگرا، توجه به حق طبقه محرومان و مستضعفان است.
6ـ دادرسی عادلانه: یکی از وجوه حکمرانی تعالیگرا، استقرار نظام عدل و دادگستری است به طوری که تمام افراد جامعه بتوانند برخوردار از حمایت نظام سیاسی در احقاق حقوق تضییع شده خود باشند.
7ـ صلحطلبی:از منظر اندیشه غدیر، یکی از نمودهای حکمرانی تعالیگرا، زیست مسالمتآمیز و صلحطلبی در عرصه روابط خارجی است.
8ـ نظارت بر حسن عملکرد کارگزاران: یکی دیگر از ویژگیهای حکمرانی تعالیگرا، نظارت مستمر بر عملکرد کارگزاران حکومتی است.
9ـ وفای به عهد: یکی دیگر از شاخصههای حکمرانی تعالیگرا، دقت در تنظیم پیمانها و نیز ثبات در آن است.
10ـ عدم مفارقت میان حاکم و مردم: یکی دیگر از خصیصههای حکمرانی تعالیگرا، لزوم تعامل نزدیک کارگزاران حکومتی با بدنه جامعه است.
11ـ نظارت بر نظم اقتصادی حاکم بر جامعه: سلامت نظام اقتصادی یکی دیگر از حوزههایی که حکمرانی تعالیگرا نسبت به آن اهتمام ویژهای دارد.
12ـ عمران و آبادانی: توجه و اهتمام به مسئله آبادانی یکی از مهمترین وظایف حکمرانی تعالیگراست.
مسئله مهم در حکمرانی تعالیگرا، جایگاه انسان نسبت به خداوند، خود و محیط پیرامون است. در واقع، از منظری هستیشناسانه، هدف غایی از آفرینش انسان در اعلی مرتبه و نیز تأسیس حکومت در مرتبه پائینتر، آشکارسازی و تعالی ظرفیتهای نهفته در وجود انسان است. لذا، انسان بما هو انسان در حکمرانی تعالیگرا موضوعیت دارد و همه موضوعات دیگر ذیل او تعریف میشوند.
اندیشه غدیر در بردارنده الگویی مترقی و دقیق از حکمرانی است که با تدقیق در کنش سیاسی شخص نبی مکرم اسلام و امیرالمومنین(ع) اصول و مبانی آن برای طرحریزی یک نظم سیاسی قابل استخراج است. این نوشتار، با تمرکز بر حدیث غدیر و نیز مجموعه خطابات و نامههای امام علی(ع) در نهجالبلاغه، سعی در تبیین اصول کلی حاکم بر کنش سیاسی و نیز ویژگیهای زمامداران در الگوی حکمرانی تعالیگرا دارد. لذا، چنانچه مشاهده شد، حکمرانی تعالیگرا، علاوه بر ابعاد حیات مادی به زیست معنوی و آن جهانی انسان نیز اهتمام دارد.
با این حال، عواملی چون اجتهاد اصحاب حل و عقد در برابر نص رسول مکرم اسلام(ص) در خصوص وصایت امیرالمومنین(ع) و در نتیجه، استقرار نظام خلافت و بعد از آن نیز با روی کار آمدن خلفای اموی و عباسی، مسیر حرکت جامعه اسلامی از ریلگذاری اصلی خود خارج شد و فرصت استقرار حکمرانی تعالیگرا چندان فراهم نگردید. با این حال، الگوی حکمرانی رسول مکرم اسلام(ص) و نیز دوره خلافت چهارساله امیرالمومنین(ص) میتواند به عنوان مواریث عظیم فکری برای اجتهاد در سیره ایشان مورد نظر محققان قرار گیرد تا با تکیه بر اصول و ارزشهای بنیادین آن، تلاشهای تئوریک برای پیریزی ساختار یک نظام سیاسی سامان پذیرد.
انتهای پیام