مسئله عدالت مسئلهای جدی در طول تاریخ بشر است و از آنسو مسئلهای فراموششده هم هست که درست به آن پرداخته نشده است. آنچه در نگاه علامه حکیمی رخ داده، توجهی است که از اساتید خود به یک مسئله تقریباً فراموششده در فضای علوم اسلامی یعنی قرآن و روایات پیدا کردهاند و توجه به این دو منبع برای حل مسائل زندگی بشر و اینکه این دو منبع، منابع علم و دانش هستند در نگاه مرحوم حکیمی وجود داشته است. خیلی اوقات به عنوان امر قدسی به آیات و روایات مراجعه میکنیم اما اینکه مراد از علم در روایات ما چیست و چطور باید از اینها استفاده کنیم مورد توجه نیستند. این توجه را اساتید ایشان مخصوصاً شیخ مجتبی قزوینی داشتند و میگفتند اگر علم میخواهید به سراغ آیات و روایات بروید.
یکی از نکات مهم این است که فقه موجود مثلاً در زمینه فقه فردی معمولاً به همان پانصد آیه فقهی قرآن میپردازد اما دیگر آیات چه میشود؟ یا روایات غیرفقهی را چطور باید مطرح کنیم و به سراغشان برویم؟ اما توجه علامه حکیمی از تأمل در آیات و روایات حاصل شده است و انسان و عدالت و زندگی را میتوان مسائل مهم برای مرحوم حکیمی مطرح کرد. میتوان گفت این توجه از تعمق در آیات و روایات به دست آمده است، البته نه از این باب که اینها مقدس هستند و بخوانیم تا به ثواب برسیم بلکه به خاطر استفاده مراجعه شده است. همچنین ایشان روایات را به صورت مجموعهای خواندهاند و همه روایات را میدیدند و همچنین به شرایط بشر امروز و نیازهای انسان امروز نیز توجه داشتند و میخواستند برای آن پاسخ بیابند. ایشان از دوران جوانی با جوانان و دانشجویان و ... مواجه بودند و میخواستند از دل آیات و روایات برای انسان امروز راه حلی را ارائه کنند.
اما این روزها بحثهایی مطرح شد که امثال حکیمی در حوزه عمل چه کردند، حال باید بگویم کجای عالم نظریهپردازان وارد کار اجرایی هم میشوند؟ نمیشود توقع داشت که افرادی هم نظریهپردازی کنند و هم راهکار عملیاتی بدهند و بعد به اجرا هم بپردازند. کاری که در الحیاه انجام شده رجوع به آیات و روایات و توجهدادن به نجاتبخشی آیات و روایات است و ما اگر از حکومت اسلامی و جامعه اسلامی حرف میزنیم، دو منبع اصلی ما قرآن و روایات هستند. ایشان خواستند رجوع کنند و بعد دایرهالمعارفی را فراهم کنند و فقط هم به عدالت پرداخته نشده است و تمام مسائل انسان در 40 باب الحیات آمده است.
برخی میگویند فلسفه عدالت آقای حکیمی این نیست و این چیزی است که در آیات و روایات مطرح شده است. باید توجه کرد که این حرفها را شهید صدر و ... نیز گفتهاند و این مباحث در اسلام بوده و اینها مباحث را درخور انسان امروز ارائه کردند و یک بازخوانی دوباره و فراخوانی برای جامعه ما است که به اینها رجوع کنیم. ایشان میگفتند وقتی الحیات را آغاز کردیم، بهقدری توجه حوزهها و ... به آیات و روایات و بازخوانی بیشتر میشود که باید الحیات را جمع کنیم که البته اینگونه نشد.
نکته دیگر اینکه، غرب انسان را تجزیه کرده و از او جزیرههایی را ساخته است و امروز نیز به علوم میانرشتهای رسیدهاند اما در نگاه اسلامی تجزیه را نداریم و موضوع عدالت از آزادی و امنیت و رفاه و شادکامی مردم جدا نیست و باید به این نکته توجه داشت. اما حال باید ببینیم مراد ما از عدالت چیست که حضرت امیر(ع) فرمودند عدل، شالودهای است که حهان بر آن استوار است که آزادی و رفاه و شادکامی نیز در اینجا وجود دارد؛ بنابراین وقتی ایشان از عدالت حرف میزنند به مباحث مختلفی میپردازند و باید بگوییم کار جدی مرحوم حکیمی نگاه کامل به مجموعه آیات و روایات است تا برای انسانی که بنا است به کمال برسد خدمتی کرده باشند.
در روایتی داریم که کار مردم فقط با عدالت اصلاح میشود یا در روایتی داریم که پیامبر(ص) که آمدند جاهلیت را کنار گذاشتند و با عدالت شروع کردند. برخی نقدهای ایشان این بود که ما از کجا آغاز کردیم؟ آیا از اصول شروع کردیم یا از فروع؟ ایشان از دوران دولت پس از جنگ، نقدهایی را مطرح میکنند و بخشی از آن ناظر به این است که جای اصول و فروع عوض شده است. حضرت باقر(ع) نیز فرمودند زمانی که قائم قیام میکند، از عدالت آغاز میکند. چهاینکه حضرت امیر(ع) هم از عدالت شروع کردند.
نکته دیگر توجه به مسائل اجتماعی در الحیات است. برای نمونه در الحیات دو نوع زکات را مطرح میکنند؛ باطنه و ظاهره؛ اما چرا فقها امروزه در مورد زکات باطنه حکم نمیدهند؟ زکات ظاهره بر اساس مال است که فقها فتوا میدهند اما در زکات باطنه ملاک انسان است و تا انسان محروم هست باید زکات بدهیم و در روایات داشتیم و فقهای قدیم هم به آن توجه داشتند اما امروزه به آن توجه نمیشود و این یعنی حوزههای علمیه به روایات توجه نمیکنند. ما دو نوع توضیحالمسائل داریم؛ یکی توضیحالمسائل موجود که باید هم باشد اما الحیات توضیحالمسائلی در حیطه اجتماعی است و مباحث مفصلی را مطرح کرده است که عدالت یک بخش جدی آن است اما این روایات کجا است؟ چرا در حوزهها به آن توجه نکردهاند؟
مسئله دیگری که ممکن است مطرح شود در باب روشمندی کاری مرحوم حکیمی است. ایشان یک روشی دارند که در ابتدای الحیات آوردهاند و وقتی میگوییم این روایات باید از نظر سندشناسی بحث شود، حال اگر روایتی در ذیل آیه باشد، سندش چه مقدار مهم است؟ روایت چه چیزی را بیان میکند؟ آیا آیات هم باید سندش بررسی شود؟ ازاینرو در الحیات به چنین روایاتی استناد شده که ذیل آیه آمدهاند و اینها غیرازاین است که نویسندگان الحیات مجتهد بودند و با نگاه اجتهادی مسئله را میدیدند. الحیات دایرهالمعارفی برای زندگی است و این توجهی است تا حوزههای علمیه به آن توجه کند. جالب اینکه در بسیاری از مسائل برخیها میگویند این روایات بیشتر اخلاقی است و استحباب دارد؛ باری که اینها آمده تا زندگی انسان را درست کند.
یک وقت جلسهای بود و بحث شد و یکی از فضلای قم میگفت در آیه «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ»، امر، استحسانی است و باید قواعد را تغییر دهیم؛ در حالی که مرحوم حکیمی خواست بگوید باید به اینها توجه شود. همچنین مجدداً در مورد روشمندی باید بگویم که روایات در تفسیر آیه قرار گرفتهاند و تعاضد مضمونی دارند و به صورت مضمونی در راستای تفکر قرآنی قرار گرفتهاند و اگر روایتی سندش هم ضعیف باشد به کلیات الحیات خدشهای وارد نمیشود.
نکته دیگر اینکه، مرحوم حکیمی از سن پایین دغدغه انسان محروم و عدالت را داشتند و بعد این روحیه گسترش یافت و بعد در سال 1338 که توسط ساواک سخنرانیهایشان تعطیل شد، بحثشان در باب عدالت بود و هیچوقت از آرمانشان کوتاه نیامد و انقلابی بود و انقلابی مانده بود و فریادش این بود که چرا برخی جاها انقلاب نکردیم و ایشان میگفت ما طاغوت سیاسی را بردیم اما امروز ما طاغوت اقتصادی را داریم.
همچنین در باب آینده باید بگویم که این مجموعه الحیات آماده شده است اما حوزهها و دانشگاهها باید مراجعه کنند و مثلاً پایاننامههای مختلف در این زمینه نوشته شود و حتی نقد کنند و باید الحیات مرکز مراجعه باشد و بحث کنیم. همچنین در سطوح سیاستگذاریها هم به این مجموعه توجه کمی شده است. در آینده اگر قرار باشد جامعه روبه رشدی داشته باشیم که برنگردیم و بگوییم هنوز به عدالت نرسیدیم، باید به این مجموعه الحیات مراجعه کنیم و در مورد آن بحثهایی را انجام دهیم و اگر بیتوجهی کنیم باید 20 سال بعد حسرت بخوریم که چرا رجوع نکردیم.
انتهای پیام