دلیل فهم‌های مختلف از قرآن در هر دوره چیست؟
کد خبر: 4007257
تاریخ انتشار : ۰۱ آبان ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۶
آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست بیان کرد:

دلیل فهم‌های مختلف از قرآن در هر دوره چیست؟

استاد درس خارج حوزه علمیه قم ضمن اشاره به عوامل موثر بر فهم جدید از آیات قرآن، به چهار حوزه از حوزه‌های بر زمین مانده در مطالعات قرآنی تصریح کرد.

آیت الله ابوالقاسم علیدوست

به گزارش ایکنا، دومین جلسه دوره جدید درس تفسیر قرآن آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست، استاد درس خارج حوزه علمیه، صبح امروز در فضای مجازی برگزار شد.

متن جلسه از نظر می‌گذرد؛

بحثی که در نشست قبل مطرح شد، مسئله‌ای از مسائل فلسفه تفسیر قرآن بود و بیشتر به ظرفیت‌شناسی این کتاب عزیز پرداختیم؛ البته نکاتی هم راجع به درس و بحث گفته شد.

در جلسه قبل اشاره کردم که حدود چهار هزار روایت در تفسیر آیات داریم و تلاشمان این است اگر توفیقی باشد به این روایات هم توجه کنیم. البته گفتم اگر محققی راجع به این مسئله تحقیق کند خوب است. برخی دوستان زحمت کشیدند و تتبع‌مایی انجام دادند و این عدد را زیر سوال بردند و حدس نزدیک به چهل هزار حدیث را دارند. البته من در این رابطه نکته‌ای بگویم و آن اینکه تحقیق در این مطلب کار سختی است. باید تفاسیر بررسی شود، متون روایی بررسی شود، متون لغوی بررسی شود. بنابراین باید صدها تفسیری که وجود دارد دیده شود، بعد روایت‌ها از غیر روایت‌ها جدا شوند، تکرارها و تقطیع‌ها جدا شوند. اینها باعث می‌شود انسان در ذکر عدد خیلی احتیاط کند.

فهم جدیدی از قرآن

من دوست داشتم راجع به ظرفیت‌شناسی قرآن بحث را جمع کنم و با توجه به اینکه بنای ما بر گزیده‌گویی است، مطلب جدیدی را عرضه کنم، ولی دیدم روی این بحث کار نشده است لذا امروز هم در امتداد ظرفیت‌شناسی قرآن نکاتی داشته باشیم. نکته اول اینکه فهمی که از قرآن در هر زمانی صورت می‌گیرد و جدید است، معلول عواملی است. یکی به خاطر تغییراتی است که اطراف ما رخ می‌دهد؛ مثلا بشر در تکنولوژی به دانش جدید دست پیدا می‌کند. مثلا این مطلب که وقتی انسان از فضا فاصله می‌گیرد و به جایی می‌رسد که اکسیژن نیست باید با خودش اکسیژن ببرد. آیه قرآن می‌فرماید: «كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ». اینجا انسان یک فهم جدیدی از قرآن پیدا می‌کند. همچنین در مورد حرکت زمین؛ آیات قرآن با حرکت زمین می‌سازد نه با سکون زمین. البته نباید در این مسیر به سمت افراط رفت.

عوامل فهم موسع از قرآن

دومین عامل، بالا رفتن فهم بشر است. در برخی روایات داریم که خدای متعال برخی آیات را برای بشر آخرالزمان آورده است و ممکن است برخی آیات را غیر ذوات معصومین و برخی اصحاب متوجه نمی‌شدند. عامل سوم، سلیقه و توانایی افراد است. برخی افراد خلاق هستند، سلیقه‌های خاصی دارند که باعث می‌شود از آیه‌ای که تاکنون کسی استفاده نکرده است در بیان معارف و شریعت استفاده کنند. پس قابلیت فهم موسع از قرآن و کشف ظرفیت قرآن، عواملی دارد که سه موردش را ذکر کردیم.

نکته دیگری که در امتداد کشف ظرفیت قرآن است این است که بعضی از فهم‌ها از قرآن، معهود و مرسوم است مثل اینکه کسی یک مطلب اعتقادی را از قرآن دربیاورد یا یک حکم شرعی یا یک مطلب تاریخی یا اخلاقی را دربیاورد، همه با این مطالب آشنا هستیم اما من می‌خواهم عرض کنم برخی فهم‌ها و ظرفیت‌ها خیلی باید مورد توجه واقع شود و اگر بنای ما در آینده این است که نسبت به بر زمین مانده‌ها توجه کنیم اینها اولویت دارد. من سه چهار مورد را می‌شمارم و از این بحث عبور می‌‌کنم.

فهم نظام‌ها از کارهای بر زمین مانده

یکی بحث پارادایم‌فهمی است. بعضی چیزهاست که در دین قاعده نیست، بلکه پارادایم است یعنی یک لباس سراسری بر دین است. در قرآن یک سرمایه غنی از این جهت داریم. ما معتقدیم برخی موارد مثل قاعده لاحرج یا نفی عسر که به عنوان قاعده مطرح شده است، پارادایمی برای مجموعه شریعت هستند که باید کل شریعت را در این پارادایم و پیش‌فرض در بیاوریم و بفهمیم. من معتقدم این فهم از قرآن روی زمین مانده است.

مطلب دیگر نظام‌فهمی است. یک زمان ممکن است شما آیات‌الاحکام اقتصادی قرآن را بررسی کنید، کاری که شبیه‌اش را داشتیم؛ ولی یک دفعه کسی از آیات‌الاحکام اقتصادی قرآن، نظام اقتصادی اسلام را درمی‌آورد. فهم نظام‌ها از کارهایی است که بر زمین مانده است.

مسئله بعدی بحث فهم دو سویه است. هر جا می‌نشینیم می‌گویند هزاران روایت در تفسیر آیات بیان شده است اما عکسش چطور؟ ممکن است بگوییم ده‌ها آیه در تفسیر روایات وارد شده است. آیا این را کسی بحث کرده است؟ گاهی اوقات آیات قرآن، مفسر روایات هستند. ادعای ما آن است برخی آیات مفسر روایاتی است که ذیل خود آیه آمده است. مثلا اگر روایت حرمت غنا ذیل آیه؛ «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ» آمده است، همانطور که روایت مفسر آیه است خود آیه مفسر روایت است و اثر فقهی هم دارد، من اسم این را فهم دوسویه گذاشتم.

مسئله بعد فهم مقاصد است، چه برای استنباط احکام و چه برای غیر استنباط احکام. ما آیاتی در قرآن داریم که مبین مقاصد خداوند است. این آیات آنگونه که باید مورد توجه واقع نشده است.

ظرفیت‌شناسی قرآن

بحث ما در ظرفیت‌شناسی قرآن است. اگر به خود قرآن مراجعه کنیم چطور است؟ خود قرآن می‌فرماید: «مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ» یا می‌فرماید: «وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ». باید اینجا به دو نکته توجه کنید: اولا کتاب را قرآن بگیرید، نه کتاب تکوین یا لااقل هر دو بگیرید. دو اینکه به آیه سوبسید ندهید یعنی نگوییم منظور آیات هرچیزی است که برای هدایت بشر لازم است. بعد ذیل این دو آیه، روایات را ببینید. مثلا امام صادق(ع) فرمودند: «مَا مِنْ اَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اِثْنَانِ اِلَّا وَ لَهُ اَصْلٌ فِي كِتَابِ اللهِ وَ لَكِنْ لَا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَالِ».در حدیث دیگری می‌خوانیم: «في القرآنِ نَبَأُ ما قَبلَكُم و خَبرُ ما بَعدَكُم و حُكمُ ما بينَكُم». امام رضا(ع) فرمودند: «انَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَقْبِضْ نَبِیَّهُ(ص) حَتَّی أَکْمَلَ لَهُ الدِّینَ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنَ فِیهِ تَفْصِیلُ کُلِّ شَیْءٍ بَیَّنَ فِیهِ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ الْحُدُودَ وَ الْأَحْکَامَ وَ جَمِیعَ مَا یُحْتَاجُ إِلَیْهِ کَمَلًا».

انتهای پیام
captcha