دو واحد تعزیه در دروس دانشگاهی بی‌توجهی و رفع تکلیف است
کد خبر: 4018558
تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۳
گزارش ایکنا از سمینار نمایش‌های آیینی - سنتی

دو واحد تعزیه در دروس دانشگاهی بی‌توجهی و رفع تکلیف است

دبیر سمینار نمایش‌های آیینی - سنتی معتقد است: متاسفانه در عرصه آکادمیک ما توجه لازم را به هنرهای آیینی و سنتی نمی‌کنیم و تنها به دو واحد تعزیه در دروس دانشگاهی اکتفا کرده‌ایم؛ اقدامی که به نظرم آن هم در جهت رفع تکلیف است

به گزارش ایکنا، هشتمین سمینار بین‌المللی نمایش‌های آیینی و سنتی امروز ۱۴ آذر در تالار مشاهیر تئاتر شهر افتتاح شد.

در ابتدای این جلسه داوود فتحعلی‌بیگی؛ دبیر جشنواره در سخنانی اظهار کرد: در سال‌های اولیه که جشنواره آغاز به کار کرد وضعیت به این شکل نبود و کمبودهای بسیاری داشتیم حتی در این عرصه مقاله‌های لازم فراهم نبود اما هر اندازه که زمان گذشت موقعیت بهتر شد.

وی افزود: در دوره های مختلف جشنواره اساتید بسیاری ما را یاری رساندند. استاد بیضایی علی نصیریان و... دیگر هنرمندان این سرزمین تلاش کردند تا این سمینار شکلی کاربردی‌تر داشته باشد، البته در ابتدا این سمینار به شکل تک سخنران برگزار می‌شد اما در ادامه دریافتیم که این نحو فعالیت نمی‌تواند کارکرد لازم را داشته باشد برای همین به آن شکل سمینار دادیم.

این کارگردان تئاتر ادامه داد: جالب است بدانید در دوره اول تنها یک کتاب کوچک بود که حاصل سمینار شد اما امروز مجموعه مقالاتی که نزدیک به حقوق ۷۰۰ صفحه است در این سمینار تهیه می‌شود. این اتفاقی مطلوب است که نشان می‌دهد پژوهشگران و هنرمندان به این عرضه نگاه خاص دارند.

در ادامه این مراسم حمیدرضا اردلان؛ دبیر سمینار نیز تصریح کرد: همیشه در هنر این سرزمین سخن از کمبود پژوهش است اما پژوهش تنها یک کلمه یا اراده یک فرد نیست که بتوان به آن دست یافت. پژوهش مبتنی بر زمینه های آن موضوع در جامعه است، پس تا موقعی که نتوان شرایط را فراهم کرد سخن از پژوهش حرف زدن صرف است.

در حال تکمیل / تعریف درستی از پژوهش در هنر نداریم

وی با گلایه از دانشکده‌های هنر تاکید کرد: متاسفانه در عرصه آکادمیک ما توجه لازم را به هنرهای آیینی و سنتی نمی‌کنیم و تنها به دو واحد تعزیه در دروس دانشگاهی اکتفا کرده‌ایم؛ اقدامی که به نظرم آن هم در جهت رفع تکلیف است ولی خوشبختانه برگزاری جشنواره آیینی سنتی و همچنین در کنار آن سمینار باعث شده تا کمبودهای نظری در این زمینه جبران شود.

این پژوهشگر تئاتر تاکید کرد: تمام تلاش ما این است تا به واسطه چنین رویدادهایی نسل جوان را به حوزه هنرهای آیینی و سنتی علاقه‌مند کنیم چون اگر جوانان به این عرصه ورود نکنند آینده‌ای برای این هنر نمی‌توان متصور شد. البته برای رسیدن به این خواسته نیاز است تا اهمیت و التزام توجه به هنرهای بومی خودمان را برای جوانان آشکار کنیم.

در ادامه جلسه سجاد یاری فیروز آبادی اولین مقاله را با عنوان «در باب آیینیت در تعزیه، نگاهی پدیدارشناسانه» ارائه داد. وی گزیده‌ای از مقاله خود را به این شرح ارائه کرد: عدم قطعیت در معنای مشهود باید همان مادیتی باشد که امکان آزمون و خطا را بر مقوله بدل‌پوشی در ساحت نظری ممکن می‌سازد... به هر روی، بدل‌پوشی در مقام امری انضمامی، یعنی شیئی که همان که هست و به تجربه دریافته شده است، خواه در عالم خارج و خواه در تصور ذهن. این در حالیست که هر امر «واقع» چه فیزیکی باشد چه روانی چه اجتماعی، انضمامی است؛ لیکن نسبت و رابطه او با امور دیگر انتزاعی است. انضمامی جزئی و منفرد است، حال آنکه انتزاعی همیشه کلی است. تصور ذهنی ممکن است هم انضمامی باشد و هم انتزاعی. اما با این حال زمانی انضمامی است که شئی را به همان شکل که در عالم خارج و به تجربه دریافته می‌شود در نظر بگیرند و وقتی انتزاعی است که یکی از عناصر آن شئی جدا از دیگر عناصر یا مفاهیم کلی آن جدا از مصادیق منفردش در نظر گرفته شود.


وی ادامه داد: بدن هر بازیگری (اجراگری) لاجرم یا باید نشانه‌ای باشد یا پدیداری (فیزیکال)، و یا به مادیتی درآمده باشد که به قول ادوارد گوردن کریگ هست یافته‌ای باشد که مابین بدن نشانه‌ای و بدن پدیداری بسامد و نوسان کند. آنچه منظور کریگ می‌تواند باشد بدنی است نوسانی که دیگر نه متعلق به بدن پدیداری بازیگر است و نه متعلق به بدنیت یافتگی نشانه‌ای او. هویتی که نه متعلق است به این و نه آن، که دائماً در آستانه و درگاهی به سر می‌برد؛ و یا به تعبیری متعلقه‌ای درگاهی و آستانی است. آستانه‌هایی که به واسطه بدن‌ها هویت‌مند می‌شوند.

در حال تکمیل / تعریف درستی از پژوهش در هنر نداریم

یاری تاکید کرد: «مفروض از پیش داده یا به یاد آورده شده» همان از پیش تعین یافته‌ و از پیش مستقرشده‌ایی است که ابزار زبان را فرض گرفته که معنا رخ دهد، نمایش‌های آیینی آن را فرض گرفته که مشارکت رخ دهد، نمایش‌های آیینی- مذهبی آن را فرض گرفته که در جایگزینی امر قربانی مشارکت‌کنندگانش را تبرک و پالوده کند. پس هر کسی در نمایشی آیینی- مذهبی شرکت کند از قبل توسط نمایش فرض انگاشته شده است که او متبرک و کامیاب معنوی خواهد شد. مناسک عزاداری که سال‌هاست کلان روایتی از فرهنگیت معاصر جامعه ایرانی شده است چنان همه جا حاضر است که برای سوژه شناسنده‌ای که درون او می‌زیید فراگرد هویت‌مندی میان من انضمامی، من استعلایی و من دیگر را به اُبژه‌ی تمنا و شهیق غیبت تبدیل کرده است.

وی در پایان تاکید کرد: هیچ واقعیت ثانویه، هیچ نوع دگردیسی موقت و دائمی در مشارکت و مواجه در شبیه‌خوانی نه برای نقش-پوش و نه برای تماشاگر- مومن روی نمی‌دهد. آنها از قبل روی داده‌اند. آنها از قبل مشرف شده‌اند. آنها از قبل «خود»هایشان را از دست داده‌اند و همه باورشان در علاقه به استحاله در «او» بودگی مسکون شده است. آنها هیچ‌گاه در «چرخه خودسازنده خویش از دست دهنده» میان من استعلایی و من دیگر(غیر) سرگشته نخواهند شد، نوسان نخواهند کرد. آنچه آنها تجربه می‌کنند حضور دائمی امر مقدس در سرتاسر زندگی روزمره‌شان است، انگار آیین‌های مذهبی یا همان سنت‌ها همیشه حتی هنگامی که به اجرا در نمی‌آیند در میان آنها پا برجا و زنده است، لیکن آنها فقط کاری می‌کنند که گویی در حال اجرا و آیین- مذهب هستند.

انتهای پیام
captcha