طبق جدیدترین آمار کتابخوانی مرکز آمار ایران سرانه مطالعه کتابهای غیردرسی در کشور ١۶ دقیقه و ٣۶ ثانیه است. آماری که به هیچ کاری نمیآید چرا که نه جامعه هدف آن مشخص است و نه معلوم است که تعریف این مرکز در پژوهش مذکور از مطالعه کتاب چیست.
شاهد مثال نگارنده این یادداشت است. نزدیک به چهار دهه است که مطالعه جدی در کنار مطالعات اجباری درسی داشتم و در همه زمینهها کتاب مطالعه کرده و هنوز هم حداقل روزی نیم ساعت مطالعه کتاب را جدا از فضای مجازی و درسی در برنامه دارم و تاکنون یکبار مخاطب پرسش کتابخوانی هیچ مرکزی نبودهام. جالب اینجاست که اغلب دوستانم کتابخوان و اهل قلمند و از این خیل مدام در حال مطالعه داخل منزل یا کتابخانهها نیز هیچکس مخاطب این آمار نبوده است! سؤال اینجاست که این آمار دقیق ثانبهدار از چه کسانی تهیه شده است؟
مشکل بالادست این موضوع به مشکل اصلی مملکت ما بازمیگردد که بیشتر مسئولان خود را ملزم به شفافسازی نمیدانند. در همین موضوع کتاب بارها رسانهها درباره کاغذ و مشکلات مربوطه و ابهامات سؤال کردند و پاسخی نشنیدند. درباره بودجه خرج نشده برنامههای مختلفی که به دلیل کرونا تعطیل یا به صورت مجازی و با هزینهای بسیار پایینتر برگزار شدند، حرفی زده نشد. درباره نمایشگاه کتابی که دو سال است مجازی برگزار شده هم حرفی زده نشد و حالا یکدفعه آماری با دقت دقیقه و ثانیه از انبوه سؤالات لازم بدون پاسخ سر در میآورد که مشخص نیست از کجا به دست آمده است.
کتابخوانی وضعیتی اسفناک دارد که عمده دلیل آن گرانی کتاب در قیاس با درآمد مردم و به ویژه جامعه کتابخوان است. لطفاً دوباره بحث ارزانی کتاب در کشور در قیاس با کشورهای پیشرفته را پیش نکشید که در قیاس درآمد و حقوق یک ایرانی که طبق آمار شفاف و با اعداد و ارقام مشخص منتشر شده، بسیار مضحک است. در حال حاضر حقوق پرداختی در کشور ما در قیاس با همین خاورمیانه – نه اروپا و امریکا – پایینترین است و عراق و افغانستان رتبه بالاتری دارند.
دولت باید تکلیفش را درباره کتاب و کتابخوانی مشخص کند. اقداماتی چون برگزاری انواع نمایشگاه و طرحهای فصلی لازم اما به شدت ناکافی است.