به گزارش خبرنگار ایکنا، در موضوع جنگ، کتابهای خاطره زیادی وجود دارد که معمولاً از زبان یا زاویه دید فرماندهان جنگ یا همراهان آنها نوشتهشده است و کمتر کتاب جنگی سراغ داریم که مثلاً خاطرات یک موتورسوار را تعریف کرده باشد.
«موتورسوار چمران» از این منظر از اولین و نادرترین کتابهای خاطرات جنگ است که اتفاقاً خاطرات «سیدعباس رابوکی» را روایت میکند که جزو تیم موتورسواران شهید چمران در ستاد جنگهای نامنظم بوده است.
«کتاب موتورسوار چمران» از آن دسته کتابهایی است که روایتهای ناگفته دفاع مقدس را مفصل بیان میکند. داستان این کتاب روایت بخشی از زندگی جوان عشق موتوری است که شهید چمران او را در پیست موتورسواری گیشا پیدا میکند و این جوان 22 ساله موتورسوار را به جبهه میکشاند.
سید عباسحیدر رابوکی، یک موتورسوار از جنس مردم عادی و مسلمان است اما حزبالهی نیست و بیشتر دنبالهروی شور جوانی و تفریح و موتورسواری است که یکباره و بدون مقدمه سر از جبهههای جنوب و ستاد جنگهای نامنظم و جنگیدن در رکاب شهید چمران درمیآورد.
سید عباس زمانی که راهی جبهه میشود، جوانی ارزشی و حزبالهی به معنای رایج نیست و با برنامه قبلی به جبهه نمیرود. همین تفاوت او و رفقایش با فضای جبهه و دیگر رزمندهها تناقضی همراه با طنز ایجاد میکند که میتواند برای خواننده کتاب جذاب باشد.
اینکه چند نفر از جوانان موتورسوار تهران با یک سبک زندگی متفاوت و خوشگذران، چگونه راهی اهواز میشوند و چگونه دل در گروی آن خاک و قهرمانانش میبازند و چه خاطرات تلخ، شیرین و بعضاً بسیار هیجانانگیزی را پشتسر میگذارند، محور اصلی روایت حمیدرضا جوانبخت در کتاب «موتورسوار چمران» است.
سایه بلند دکتر چمران از ابتدا تا انتها بر سر این کتاب است و راوی را شخصا به همراهی با ستاد جنگهای نامنظم در جبهههای جنوب دعوت میکند. سید عباس و رفقای موتورسوارش که از قهرمانان موتورسواری تهران بودند، یکی از دهها گروه دلدادگان چمران بودند که روزگاری تمام دغدغه زندگیشان موتورسواری بود و شاید هیچگاه فکر نمیکردند مانند سایر رزمندهها راهی جنگ شوند.
به اعتقاد نویسنده، «موتورسوار چمران» هم اثری تاریخی هست و هم نیست. اگر روزگاری مورخی بخواهد به ستاد جنگهای نامنظم بپردازد یا اعزام جوانهای تهرانی به جبهههای جنوب و مقاومت ابتدایی مردم در برابر تجاوز صدام، آزادی سوسنگرد، تپههای اللهاکبر،نستان و دهلاویه را بررسی کند، قطعاً بینیاز از این کتاب نیست. اثری غیر تاریخی است ازاینجهت که برخلاف بسیاری از کتب تاریخی به زبان عامه مردم نگارش شده و میتواند موردپسند هر ایرانی اعم از زن و مرد، پیر و جوان و حتی نوجوانان قرار بگیرد.
اساساً کتاب با لحن کوچه و بازاری با خواننده حرف میزند و از کلمات ثقیل و واژههای معنوی جنگ و حرفهای کلیشهای کتابها و فیلمهای جنگی خبری نیست، که همین بر جذابیت اثر اضافه میکند.
اهمیت این کتاب بهغیراز روایت جنگ، در چند مسئله دیگر هم هست. یکی ایجاد شناخت شهید چمران از زاویهای متفاوت. با اینکه کتاب درباره چمران نیست؛ اما شناخت بسیار خوبی از او به دست میدهد و الگوی بسیار خوبی است، برای معنیشدن عبارت «آتش به اختیار».
نکته دوم اینکه روایتهای ما از رزمندگان اصولاً به نحوی صورت گرفته که آنها را همگی مذهبی با دغدغههای انقلابی و دارای سلوک عارفانه شناساندهایم. رابوکی، جوانی بوده عشق موتور که اولین دیدارش با چمران در پیست موتورسواری اتفاق افتاده، با اینکه عاشق چمران بود؛ اما هیچوقت سبک زندگیاش مثل بچهحزباللهیها نشد. جوانی رابوکی شبیه جوانی جوانهای امروز است و جوان امروز میتواند خودش را در آینه روایت او پیدا کند. روایت جنگ دغدغه رهبر انقلاب است و روایت این کتاب یکی از بهترین این روایتهاست.
«موتورسوار چمران» خاطرات سید عباسحیدر رابوکی، نیروی شناسایی و عملیات ستاد جنگهای نامنظم، به قلم حمیدرضا جوانبخت در 624 صفحه با شمارگان هزار نسخه و بهای 129 هزار تومان از طرف نشر جامجم چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
انتهای پیام