توجیه آیاتی که بیانگر عارض شدن شک و تردید در قلب پیامبر(ص) است + صوت
کد خبر: 4103067
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۵

توجیه آیاتی که بیانگر عارض شدن شک و تردید در قلب پیامبر(ص) است + صوت

آیت‌الله علی‌اکبر سیفی مازندرانی در ادامه جلسات تفسیر خود به بررسی آیاتی پرداخت که ظاهرشان با عصمت انبیای الهی منافات دارد.

به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن کریم، توسط آیت‌الله علی‌اکبر سیفی مازندرانی، از اساتید درس خارج حوزه علمیه قم، روز گذشته 6 آذر‌ماه در مدرسه فیضیه برگزار شد.

در ادامه گزیده مباحث این جلسه را می‌خوانید؛

قرار بود آیاتی که بیانگر شبهه نسبت به عصمت پیامبران است را مطرح کنیم. آیات در این زمینه زیاد است ولی ما چند نمونه که مهم‌تر است را ذکر می‌کنیم. اولین مورد آیه 94 سوره یونس است که می‌فرماید: «فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ؛ و اگر از آنچه به سوى تو نازل كرده‏‌ايم در ترديدى از كسانى كه پيش از تو كتاب [آسمانى] مى‌خواندند بپرس قطعا حق از جانب پروردگارت به سوى تو آمده است پس زنهار از ترديدكنندگان مباش».

وجه شبهه معلوم است. اینکه پیامبر نهی می‌شود شک کند یا امر می‌شود اگر شک کردی از اهل کتاب سوال کن، پس باید بر پیامبر(ص) شک عارض شود و این با عصمت پیامبر(ص) منافات دارد. بعضی از بزرگان به این شبهه جواب دادند که این آیه نمی‌خواهد از وقوع شک بر پیامبر(ص) خبر بدهد، بلکه در مقام بیان وجوب سوال در فرض شک است. نمی‌شود این توجیه را قبول کرد، چون اگر اینگونه باشد، باید عبارت آیه عوض می‌شد.

از نظر ما اصل اینکه آیه ظهور دارد پیامبر(ص) در معرض شک قرار می‌گیرد را نمی‌شود نفی کرد. ما ظهور عرفی آیه را قبول داریم ولی جواب اساسی این است که آیه هرگز دلالت ندارد شک در قلب پیامبر(ص) وارد شده است. آیه فقط می‌گوید که پیامبر(ص) در معرض شک قرار می‌گیرد، ولی نمی‌گوید شک بر قلب پیامبر(ص) وارد شده است.

پاسخ دیگر این است که در روایات وارد شده بسیاری از آیات قرآن خطاب به پیامبر(ص) است تا مطلبی را به معاصران پیامبر(ص) بفهماند. پس ما دو جواب دادیم؛ یکی اینکه همین که امکان ایجاد شک وجود داشته باشد کافی است و نیاز نیست شک به قلب پیامبر(ص) وارد شده باشد. در واقع فرض شک با عروض شک دو مقوله جداگانه است. پاسخ دوم هم این است که خود پیامبر(ص) مخاطب حقیقی این خطاب نیست.

نسبت کذب به حضرت ابراهیم و حضرت یوسف

آیه بعدی که نسبت کذب و افترا به پیامبران داده است این آیه درباره حضرت ابراهیم است: «فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ». با اینکه حضرت ابراهیم بیمار نبود ولی گفت «إِنِّي سَقِيمٌ»، یا در قضیه حضرت یوسف قرآن می‌فرماید: «فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ»، در حالی که آنها سرقت نکرده بودند تعبیر می‌شود؛ «إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ».

در روایات ذیل آیه اول بیان شده است که سقیم به معنای سقم اعتقادی است و به معنای مریضی نیست تا شبهه پیش بیاید. در آیه دوم هم منظور از سارقون، سارقان یوسف از پدرش هستند. در همین رابطه یک روایت بخوانم: «قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ(ع) التَّقِیَّهْ مِنْ دِینِ اللَّهِ قُلْتُ مِنْ دِینِ اللَّهِ قَالَ إِی وَ اللَّهِ مِنْ دِینِ اللَّهِ وَ لَقَدْ قَالَ یُوسُفُ(ع) أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ وَ اللَّهِ مَا کَانُوا سَرَقُوا شَیْئاً»، امام صادق(ع) فرمود: تقیّه، جزئی از دین خداست. عرض کردم: جزئی از دین خداست؟ امام فرمود: آری، به خدا قسم! جزئی از دین خداست؛ یوسف(ع) گفته است: «أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ» سپس فرمود: به خدا قسم، چیزی را ندزدیده بودند.

در روایت دیگری که همین مطلب را تایید می‌کند می‌خوانیم: «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قِيلَ لِأَبِي جَعْفَرٍ(ع) وَ أَنَا عِنْدَهُ: إِنَّ سَالِمَ بْنَ أَبِي حَفْصَةَ وَ أَصْحَابَهُ يَرْوُونَ عَنْكَ أَنَّكَ تَكَلَّمُ عَلَى سَبْعِينَ وَجْهاً لَكَ مِنْهَا اَلْمَخْرَجُ؟ فَقَالَ: مَا يُرِيدُ سَالِمٌ مِنِّي أَ يُرِيدُ أَنْ أَجِيءَ بِالْمَلاَئِكَةِ، وَ اَللَّهِ مَا جَاءَتْ بِهَذَا اَلنَّبِيُّونَ، وَ لَقَدْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ «إِنِّي سَقِيمٌ» وَ مَا كَانَ سَقِيماً وَ مَا كَذَبَ.»

کد
انتهای پیام
captcha