حجتالاسلام محمد فرمیهنی فراهانی، پژوهشگر و استاد تاریخ اسلام در گفتوگو با ایکنا از خوزستان در ادامه بیان اقدامات حضرت فاطمه(س) بعد از رحلت رسول خدا(ص) به موضوعاتی چون بیانات حضرت پس از غصب فدک، محورهای خطبه، غضب ایشان بر شیخین، شکوه به زنان انصار و دفن شبانه پرداخت. بخش دوم این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
حجتالاسلام فرمیهنی فراهانی با اشاره به غصب فدک گفت: ابوبکر، برای تحکیم خلافت و نفی حق خلافت امیرالمؤمنین(ع)، فدک و سهم خیبر را بعد از 10 روز از رحلت رسول خدا(ص) ضبط و غصب کرد. فدک میراث حضرت فاطمه(س) از رسول خدا(ص) بود. فدک، سرزمین حاصلخیزی در نزدیکى و شرق خیبر و حدود 140 کیلومتری شمال مدینه و محل سکونت یهودیان بود.
وی ادامه داد: در سال هفتم هجرت، رسول خدا(ص) براى سرکوبى یهودیان خائن پناهنده خیبر، سپاهى به آن سمت گسیل داشت و پس از چند روز محاصره دژهاى آن را تصرف کرد. با شنیدن خبر پیروزى سپاه اسلام، فدکیان که خود را همدست خیبریان مىدیدند، به هراس افتادند؛ اما وقتى خبر برخورد بزرگوارانه رسول خدا(ص) با خیبریان را شنیدند، شادمان شده و از ایشان خواستند که با آنان همانند خیبریان رفتار کند. رسول خدا(ص) نیز این درخواست را پذیرفت. لذا این زمینهای مفتوحه طبق آیات الهی خالصه رسول خدا(ص) هستند و منابع اهل سنت نیز به این حکم فقهی اذعان دارند.
این استاد حوزه گفت: در منابع فریقین گزارش کامل غصب فدک، اعتراض حضرت فاطمه(س) بر رفتار ابوبکر، طلب حق خود و امیرالمؤمنین(ع) از ابوبکر و عدم سخن گفتن با وی تا آخر عمر، انعکاس یافته و ابن ابی الحدید افزون بر بیان اقدام خشن خلفا در خلع سلاح بنی هاشم، بر گناه صغیره بودن آن از سوی خلفا، اعتراف کرده است.
وی ادامه داد: طبق قاعده حقوقی و شرعی، شاهد آوردن وظیفه مدعى یعنی ابوبکر بوده و سوگند خوردن وظیفه منکر است؛ اما ابوبکر نتوانست دلیلی بیاورد؛ لذا طرح صدقه بودن فدک را مطرح ساخت. ابوبکر، یکبار پس از استماع دلیلهای حضرت فاطمه(س) سندی در تملیک ایشان بر فدک نوشت؛ اما عمر پس از اطلاع از موضوع سند، به ابوبکر اعتراض و سپس سند را گرفت و پاره کرد. وی خطاب به ابوبکر گفت: اگر فدک را بازگردانی، مخارج مسلمانان را از کجا تأمین میکنی؟ اگر ابوبکر فدک را به حضرت فاطمه عودت میداد، روز بعد باید خلافت را به امیرالمؤمنین تحویل میداد و بعد از آن ابوبکر نمیتوانست عذر بیاورد.
فرمیهنی فراهانی گفت: افزون بر غصب فدک، منع بنیهاشم از خمس نیز در دستور کار قـرار گرفت و اول کسی که پرداخت خمس به ذوی القربی (اهل بیت(ع)) را منع کرد، ابوبکر بود. چنانکه ابن ابی الحدید مینویسد: «ابوبکر هنگام توزیع خمس، حضرت فاطمه(س) و بنیهاشم را از دریافت سهم ذوی القربی بازداشت.»
این پژوهشگر درباره دلایل ایراد خطبه شریفه فدکیه از سوی حضرت فاطمه(س) بیان کرد: هنگامیکه حضرت فاطمه(س) با خلیفه اول برای برگرداندن فدک صحبت کردند، ابوبکر به یک حدیث ساختگی «نحن معاشر الانبیا لانورث ما ترکناه صدقه» که به رسول خدا(ص) نسبت داده بود استشهاد کرد و این امر برای حضرت گران آمده و میبینند که آیات صریح قرآن در مورد ارث نادیده گرفته شده است و اگر به صورت قاطع ورود نکنند این رویه باطل به یک رویه صحیح تبدیل خواهد شد و برای نشان دادن انحراف این کار صلاح را بر این دیدند که به ایراد خطبه بهصورت علنی بپردازند.
وی افزود: حضرت فاطمه(س) و ابوبکر ابتدا بهصورت خصوصی با یکدیگر به صحبت و مذاکره پرداختند ولی متأسفانه ابوبکر با جعل حدیث، سخنان حضرت را نپذیرفت، اگر این خطبه ایراد نمیشد مردم به این نتیجه می سیدند که استدلالهای ابوبکر صحیح بوده است. برای اینکه غصب فدک به یک مسئله شخصی و نزاع ملکی تبدیل نشود حضرت به مسجد تشریف آوردند تا به همه بفهمانند که غصب فدک و قضیه آن بهانهای است تا غاصب بودن دستگاه خلافت تبیین شود.
این استاد حوزه اظهار کرد: لذا میبینیم که حضرت فاطمه(س) در این خطبه از توحید شروع کرده و توحید را به امامت متصل کرده، بعد نبوت و بعد نیز فلسفه احکام را بیان کردند و امامت را موجب وحدت جامعه و هدایت آن شمردند. ایشان در پایان خطبه به قضیه فدک اشاره کردند و در اصل خطبه ابلاغ و تبیین ماهیت رسالت رسول خدا(ص) و بیان اهمیت امامت و محاکمه دستگاه خلافت و کوتاهی انصار در حق ایشان بود.
به گفته فرمیهنی فراهانی، در طول دوران هم میبینیم که اهل بیت(ع) نیز دیگر کاری با فدک نداشتند و امیرالمؤمنین(ع) وقتی به خلافت رسید در فدک تصرف نکرد و امر آن را به خداوند متعال واگذار کرد.
این پژوهشگر درباره محورهای خطبه فدکیه گفت: بخش اول این خطبه تحلیل فشرده و عمیقی پیرامون مسئله توحید و صفات پروردگار و اسمای حسنی و هدف آفرینش است. بخش دوم آن بیان مقام والای رسول خدا(ص) و مسئولیتها و ویژگیها و اهداف ایشان است. حضرت بخش سوم خطبه از اهمیت قرآن مجید و عمق تعلیمات اسلام، فلسفه و اسرار احکام سخن میگویند. در بخش چهارم حضرت فاطمه(س) بعد از معرفی خویش، خدمات پدرش رسول خدا(ص) را به این امت بازگو میکند و در این جا حضرت دست مسلمانان را گرفته و به گذشته نزدیک جاهلی خود، برای یک دیدار عبرت انگیز و مقایسه با وضعشان بعد از اسلام و گرفتن درس از این دگرگونی، رهنمون میشود.
وی ادامه داد: بخش دیگر این خطبه حوادث و رویدادهای بعد از رحلت رسول خدا(ص) و حرکت و تلاش حزب منافقین را برای محو اسلام بیان میکند. در بخش دیگر از غصب فدک و بهانههای واهی که در این زمینه داشتند، و پاسخ به این بهانهها سخن میگویند و در ادامه بهعنوان یک اتمام حجت از گروه انصار و اصحاب رسول خدا(ص) استمداد میکنند و گفتار خود را با تهدید به عذاب الهی به پایان میرسانند.
فرمیهنی فراهانی گفت: از مسلمات تاریخی این است که حضرت فاطمه(س) از خلیفه اول و دوم غضبناک بوده و در حالت قهر و غضب بر آن دو از دنیا رفتند. امام رضا(ع) در جواب یکی از برامکه که نظر ایشان درباره خلیفه اول و دوم را خواسته بودند، فرمودند: «مادری صالحه داشتیم که بر آن دو غضبناک بود. بعد از مرگ او نیز خبری نیامده که از آن دو راضی شده باشد».
وی افزود: بنابر روایت اهل سنت حضرت فاطمه(س) بهدلیل اینکه ابوبکر فدک را از وی غصب کرده بود، بر او غضب کرده و تا آخر عمر با او صحبت نکردند و با این حالت که غضبناک بر خلیفه اول بودند از دنیا رفتند. همچنین هنگامی كه ابوبکر و عمر جهت عيادت آمدند تا بدینوسیله بتوانند وجهه از دست رفته خویش را ترمیم کنند، حضرت فاطمه(س) اجازه ورود به آنان ندادند. آن دو نزد اميرالمؤمنین(ع) رفته و ایشان را واسطه ملاقات کردند و حضرت فاطمه(س) در جواب فرمودند: خانه خانه توست. آن دو به عیادت آمده و بابت قصور و جساراتی که نسبت به حق ایشان کرده بودند، عذر خواهی کردند ولی حضرت عذر آنان را نپذیرفت.
این استاد حوزه ادامه داد: از آنجا که عدم رضایت از شیخین آن هم از سوی حضرت فاطمه(س) بنیان حکومت و مشروعیت دستگاه خلافت را زیر سؤال میبرد، سعی شده است از سوی پیروان دستگاه خلافت اخباری جعل شود که براساس آن، حضرت فاطمه(س) از آن دو راضی شدند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: یکی از خطبههایی که حضرت فاطمه(س) در این ایام ایراد کردند، خطبهای است که هنگام عیادت زنان مهاجر و انصار از ایشان ایراد شده است. در این خطبه شرایط بعد از رسول خدا(ص) تشریح و از سوی حضرت شکوائیههایی نیز بیان شده است. زمانى که حضرت فاطمه(س) جهت برگرداندن خلافت به امیرالمؤمنین(ع) به درب منازل مهاجرین و انصار رفت، کمکی به وى نکرده و با شنیدن سخنان ایشان هیچگونه واکنشى در برابر غاصبان خلافت نشان ندادند. همه این فرصتها بهخاطر کوتاهی مهاجر و انصار از بین رفت و هیچگونه انتباهی برای آنان پیش نیامد.
وی گفت: حضرت در این عیادت جهت اتمام حجت دیگر و آخر آنهم از طریق زنان مهاجر و انصار این قضیه را پیگیری کردند و عاقبت کارشان را به آنها گوش زد شدند که شاید حرکتی در آنان ایجاد شود. ایشان فتنه سقیفه را انحراف جامعه و امت از اصول جامعه سالم و الهى بیان کردند که که تعصبات قومى و قبیلهاى، جریانهای سیاسى و فرصت طلبیها جای معیار و ارزشهاى الهى را گرفته است.
این پژوهشگر گفت: حضرت در این خطبه پیشبینی کردند که به مرور وقت ستمگران عالم خواهد رسید که به قتل و جنایت دست زده و گردنهای شما را خواهند زد و آیندهای خونین منتظر شماست. فقط اموالتان را غصب نمیکنند، بلکه زنان و کودکان شما را به اسارت برده و در مسجد رسول خدا(ص) همه شما را به قتل میرسانند. این اتفاقات بعدها در جریان کربلا، واقعه حره و به منجنیق بستن خانه خدا به و قع پیوست و سفاکانی مانند زیاد و فرزندش، مغیره و حجاج روی کار آمدند و بماند که دستگاه خلافت برای تثبیت حکومت خود چه جنایاتی را به کار بست.
وی افزود: همچنین این حرکت ایشان نشان میدهد که حضرت برای بانوان و زنان عصر خویش نقش سیاسی و تأثیرگذار قائل بودند و امیدوار بودند تا آنان بتوانند با تأثیر بر مردان خویش، سمت و سوی غصب خلافت را تغییر دهند و حق را به محل خویش برگردانند. این خطبه به نقل عبدالله بن حسن(عبدالله محض) از حضرت فاطمه بنت الحسین(س) و ایشان از جده گرامیشان حضرت فاطمه (س) روایت شده است.
فرمیهنی فراهانی اظهار کرد: زنان مهاجر و انصار کلام حضرت را به مردان خود رساندند و آنها نیز باز نزد حضرت آمده و همان بهانههای قبلی را آوردند که اگر علی بن ابیطالب(ع) زودتر آمده بود ما با او بیعت میکردیم. حضرت فاطمه(س) نیز در جواب آنان فرمود: از من دور شوید که با این اتمام حجتی که کردم برای شما هیچ گونه عذر و بهانهای وجود ندارد و حق هیچ گونه تقصیر و کوتاهی نداردید.
این استاد حوزه گفت: یکی از اقدامات قابل تأمل حضرت فاطمه(س) وصیت ایشان است که من را با لباسی که بر تن دارم غسل دهید. از سلمی همسر ابورافع نقل شده که در روزی که حضرت میخواستند وفات کنند، به من فرمودند که آبی بیاور و من نیز برای ایشان آب آورده و حضرت غسل کرده و لباس پاکیزه پوشیدند و به من فرمودند: بستر من را وسط خانه بیانداز و بر روی آن آرمیدند و فرمودند: که من از دنیا رفتم، لباسهای من را در نیاورید زیرا پاکیزهاند و غسل کردهام. هنگامى كه امیرالمؤمنین(ع) آمد و من جريان را برايش گفتم، فرمودند: آرى مبادا بدن ایشان را بدون لباس کنند. آنگاه بدن را با همان لباس غسل دادند.
وی افزود: چه بسا حضرت قبل از اینکه رحلت کنند و به مقام شهادت نائل آیند، خود به شستشویی جراحات و اثرات آن و خونهای باقی مانده از ان اقدام کردهاند تا هنگام غسل به وسیله امیرالمؤمنین(ع) خونی بر بدن مبارک باقی نمانده باشد. همچنین در منابع اهل سنت آمده است، ایشان در وصیّتی فرمودند: «کسی کتف من را نگشاید و مرا با همان پارچهای که روی آن است، غسل دهد.»
این پژوهشگر اظهار کرد: طبق نقلهای تاریخی، حضرت فاطمه(س) در لحظات آخر خویش، نگران دیده شدن بدن ایشان به وسیله نامحرم هنگام تشییع جنازه شده و ابراز نگرانی کردند، در این میان به ایشان پیشنهاد ساختن تابوت داده شد و حضرت با شنیدن این خبر خوشحال شده و خندیدند و تا آن روز هر گز ایشان خندان دیده نشده بودند. طبق نقل امام صادق(ع) تابوت ساخته شده برای حضرت فاطمه(س) اولين تابوت ساخته شده در جهان اسلام بود.
وی با بیان اینکه یکی از اقدامات حضرت فاطمه(س) که موجب رسوایی دستگاه خلافت شد، وصیت ایشان به دفن شبانه بود، گفت: امیرالمؤمنین(ع) ایشان را شبانه غسل داده، کفن کرده و به خاک سپردند. این اتفاق از مسلمات تاریخ است که در ادامه به مستندات و وقایع اتفاق افتاده اشاره میشود. حضرت فاطمه(س) شبانه رحلت کردند. مردم مدینه وقتی خبردار شدند، گریه کنان به خانه ایشان هجوم آوردند تا در تشییع جنازه ایشان حضور یابند، در این هنگام ابوذر بیرون آمد و به مردم گفت که تشییع جنازه ایشان به تاخیر افتاده و مردم نیز متفرق شدند.
وی ادامه داد: عباس عموی رسول خدا(ص) از امیرالمؤمنین خواست تا اجازه دهد مهاجر و انصار در این تشییع جنازه حضور یاند، چرا که این کار دارای شکوه و عظمت بیشتری است. حضرت در جواب فرمودند که نمیتواند به توصیه او عمل کند چون وصیت حضرت فاطمه(س) این است که نماز و تشییع جنازهاش مخفیانه باشد. برخی منابع گفتهاند که بر بدن مبارک ایشان، فقط امیرالمؤمنین(ع) و حسنین(ع) نماز خواندهاند. برخی نیز افرادی مانند، عقیل، عمار، مقداد، زبیر، ابوذر، سلمان، بریدة بن حصیب و برخی از بنیهاشم را نام بردهاند.
به گفته این محقق، هر چه هست دفن مخفیانه و شبانه از مسلمات تاریخی است و یعقوبی نیز در تاریخ خود به آن اشاره کرده است و فقط از سلمان، ابوذر و به قولی عمار حضور نداشتند. ابن بطال در شرح صحيح بخاری مینويسد: «اكثر علما اجازه به دفن شبانه جنازه را داده اند. علی بن ابوطالب(ع) نیز، همسر خویش فاطمه را در دل شب دفن کرد تا ابوبكر بر نماز او حاضر نشود و علت نیز این بود که بین آن دو اتفاقاتی رخ داده بود.همچنین وی تصریح میکند که حضرت فاطمه(س)، خویشتن به دفن شبانه وصیت کرده بود. ابن أبی الحديد نیز با نقل از جاحظ، میگوید شكايت و ناراحتی فاطمه(س) چنان شد که وصيت کرد ابوبكر در نماز میت وی حاضر نشود.
وی بیان کرد: آنچه از کتب پیرو دستگاه خلافت دیده میشود، این است که ابوبکر و عمر در تشییع جنازه حضرت فاطمه (س) حضور داشتند و بر ایشان نیز نماز خوانده اند و حتی هنگام نماز امیرالمؤمنین به ابوبکر اصرار میکند و وی را متقدم میسازد و در برخی اقوال هم سعی بر این دارند که وانمود کنند که امیرالمؤمنین با اقدام خود دفن را شبانه انجام داد و این عمل را به ایشان نسبت میدهند. ابن ابی الحدید به این جعلیات و ضعف آنان پی برده، لذا مینویسد: «مخفی نگه داشتن وفات فاطمه(س)، محل قبر ایشان و نخواندن به وسیله ابوبكر و عمر و هر آن چه كه سيد مرتضی بیان کرده، من قبول دارم؛ زيرا روايات صحیح زیادی بر اثبات اين موارد وجود دارد و غضب فاطمه(س) بر ابوبکر و عمر نزد من از قولهای ديگر معتبر تر است.
فرمیهنی فراهانی گفت: امیرالمؤمنین(ع) بعد از دفن حضرت فاطمه(س) در بقیع چهل شکل قبر درست نمود تا قبر ایشان معلوم نباشد. زمانیکه مردم از تشییع شبانه خبر دارد شدند، یکدیگر را ملامت کرده و میگفتند: پیامبر ما یک دختر بیشتر نداشت و ما در مراسم تدفین وی حاضر نشدیم و نمیدانیم قبر او کجاست تا او را زیارت کنیم.
انتهای پیام