شاخص‌های سنجش دینداری در ایران با غرب تفاوت دارد
کد خبر: 4117804
تاریخ انتشار : ۰۸ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۵
قاسم جوکار:

شاخص‌های سنجش دینداری در ایران با غرب تفاوت دارد

حجت‌الاسلام قاسم جوکار، استاد مؤسسه امام خمینی(ره)، گفت: الگوهای سنجش دینداری دو رسالت را برعهده دارند؛ اول سنجش وضعیت دینداری و دیگری ارائه مدل دینداری به جامعه که از رسالت اول مهمتر است، ولی در دنیای غرب رسالت دوم مطرح نشده است.

شاخص‌های سنجش دینداری در ایران با غرب تفاوت داردبه گزارش ایکنا، کرسی «مبانی نظری و طرح مدل سنجش دینداری از دیدگاه مقام معظم رهبری» از سوی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و با حضور حجج اسلام قاسم جوکار، غلامرضا پرهیزگار و صادق گلستانی برگزار شد.

میثم بیگدلی، دبیر نشست، در ابتدا گفت: سنجش دینداری قبل از انقلاب هم وجود داشت و بعد از انقلاب هم هست. البته اینکه چگونه به سنجش دینداری بپردازیم، همواره مورد اختلاف نظر بوده است.

در ادامه قاسم جوکار گفت: مبنای دین‌شناختی ما برگرفته از چند مبنای دیگر یعنی هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، جامعه‌شناسی و روش‌شناسی است، چون مدل سنجش دینداری یک نظریه است و وقتی یک نظریه باشد باید مبتنی بر یکسری فرضیات باشند و این فرضیات در خلأ تولید نمی‌شوند و حتی اگر نظریه‌پرداز به مبانی با صراحت اشاره نکند، قطعاً فرضیات و نظریه وی مبتنی بر یکسری پیش‌فرض‌هاست. اگر نظریات مبتنی بر مبانی نباشد، لبریز از اشکالات بنایی است و فاقد اعتبار علمی خواهد بود.

استاد مؤسسه امام خمینی بیان کرد: با توجه به مفاهیم پایه، انسجام منطقی، گستره موضوعی و زمینه‌های غیرمعرفتی مانند موقعیت اجتماعی و سیاسی و زمینه شخصیتی یعنی یک مدل و نظریه بر بستری اجتماعی سیاسی شکل می‌گیرد و اگر این بستر نبود، طراح مدل به سراغ چنین نظریه‌ای نمی‌رفت. مثلاً اگر در فرضیات و نظریات آقای شجاعی‌زند بنگریم، خواهیم دید که این وضع وجود دارد؛ او می‌گوید چون دیدم مدل‌های غربی را آورده و براساس این مدل‌ها که برای دین و فرهنگ مسیحیت بوده و سنجش دینداری جامعه اسلامی بر اساس آن ارائه می‌شود، دست به طرح مدل سنجش دینداری زدم، یعنی اگر این بستر سیاسی و اجتماعی نبود، او اقدام به این کار نمی‌کرد.

جوکار گفت: شخصیت مقام معظم رهبری هم این‌طور است، یعنی ایشان اگر در جایگاه رهبری نبودند شاید مدلی متفاوت از موقعیت فعلی ارائه می‌کردند و شاید سراغ آن را نمی‌رفتند یا اگر انقلاب رخ نمی‌داد، رهبری شاید در این فضا وارد نمی‌شدند. براساس این مبانی چندگانه، مبنای هستی‌شناسی ایشان این است که هستی را هم از ماده و هم فراماده می‌دانند و قائل به این هستند که ما یک هستی مقدس به نام خداوند به عنوان کمال مطلق داریم و ولایت تکوینی و ولایت تشریعی به دست اوست. مبنای معرفت‌شناختی ایشان مبتنی بر مبنای هستی‌شناسی ایشان است و چون هستی را مبتنی بر ماده و غیرماده می‌دانند در بحث معرفت‌شناسی هم یک ابزار معرفتی را غیر از ابزار معرفتی ماده بیان می‌کنند و آن ابزار عقلانی و وحیانی، شهود و نقل تاریخی و... است. ایشان همه این موارد را ابزار کسب معرفت می‌دانند، زیرا مجهولات را به معلومات تبدیل می‌کند.

این پژوهشگر تصریح کرد: مبنای دیگر، روش‌شناختی است؛ برخی مواقع، این مبنا را در دل مبنای معرفت‌شناسی قرار می‌دهند ولی گاهی آن را جدا می‌کنند. تفاوت در این است که گاهی مبنای روش‌شناختی می‌گوید که من چند مبنای معرفت‌شناسی مانند عقل، وحی، حس، تجربه و ... را معرفی می‌کنم و گستره هر کدام از این منابع معرفتی را بیان می‌کند. بر این اساس، فرزند ابتدا یک‌سری غرایز را دارد و وقتی که رشد کرد حس تجربه کسب می‌کند و بعد عقل و در نهایت نیاز به منبع معرفتی وحیانی هم خواهد داشت. مبنای دیگر انسان‌شناختی است، در این مبنا انسان را تعریف می‌کنند که چیست، چندبعدی و چندساحتی است و آیا انسان کمال‌خواه است یا نیست. درباره انسان‌شناختی مقام معظم رهبری گفته‌اند که برخی نتایج آن این موارد است؛ اول، عدم امکان شناخت حقیقت انسانی، یعنی حقیقت انسان به صورت عادی قابل شناخت نیست. لذا یک راه فراعادی یعنی وحی برای این مسئله لازم است.

فطرت واحد؛ مبنای تمدن و جامعه واحد

این پژوهشگر گفت: همه انسان‌ها وجه اشتراکی به نام فطرت دارند، یعنی اگر مبنای کسی این باشد می‌تواند سخن از جامعه و تمدن واحد به میان بیاورد، زیرا همه انسان‌ها در یک امر مشترک هستند. انسان بعدی فرامادی دارد که دلیل جاودانگی و انسانیت انسان هم به آن وابسته است. همچنین وجود انسان سه منطقه وجودی، بینشی، گرایشی و توانشی دارد و دین هم نسبت به هر سه منطقه حرف دارد. نسبت به عرصه بینشی، وحی نقش ارشادی، نسبت به گرایشی، نقش تنظیمی و تبشیری را دارد و وقتی دین این نقش را ادا کند، در بُعد بینشی اوهام و در بُعد گرایشی، رذائل زدوده می‌شود و عملکرد انسان مختار عملکرد صحیحی خواهد شد. مبنای دیگر ایشان این است که در بُعد معرفت‌شناختی، انسان مختار و آزاد و عاقل و مدبر و کمال‌خواه است. همچنین مبنای دیگر، نفی جنسیت در عرصه معنویت است، یعنی جنسیت هیچ نقشی در تکامل معنوی زن و مرد ندارد.

وی با اشاره به مبنای جامعه‌شناختی، اظهار کرد: مقام معظم رهبری در این بُعد با توجه به اینکه برخی وجود جامعه را وجود عینی ولی برخی آن را به افراد منحصر می‌دانند، معتقد است که جامعه وجود عینی دارد و نباید به وجود فردی تقلیل داده شود. همچنین رابطه انسان با جامعه، رابطه دوطرفه و تاثیر جامعه بر فرد زیاد است. رهبری فرموده اگر جامعه‌ای دیندار شد افراد اگر بخواهند کنش غیردیندارانه داشته باشند نمی‌توانند و برعکس اگر جامعه غیردیندار بود افراد اگر بخواهند کنش دیندارانه هم داشته باشند نمی‌توانند، یعنی فرد می‌خواهد حجاب داشته باشد، ولی نمی‌تواند یا می‌خواهد ربا نخورد، ولی زمینه آن فراهم نیست.

جوکار افزود: ایشان درباره مبنای دین‌شناختی فرموده است که دین حقیقت عینی دارد. برخی دین را یک برساخت می‌دانند یعنی پدیده‌ای اجتماعی است ولی دیدگاه دیگر می‌گوید درست است که دین حیثیتی برساختی هم دارد، ولی صرف یک پدیده اجتماعی نیست، بلکه فراتر از ساحت اجتماعی  از یک حقیقت برتری برخوردار است و این حقیقت سبب می‌شود که دین دو ویژگی داشته باشد؛ اول ویژگی نزولی و دیگری حلولی و حیثیت حلولی در سطح اجتماع معنا پیدا می‌کند و حیثیت نزولی مبتنی بر پذیرش یک حقیقت برای دین است.

استاد مؤسسه امام خمینی گفت: براساس مبانی جامعه‌شناختی، این امکان وجود دارد که جامعه مانند فرد دیندار شود. چگونه یک فرد با دین ارتباط و نسبت برقرار می‌کند. بنابراین جامعه چون وجود عینی دارد می‌تواند دیندار شود؛ رهبری فرمودند ما دو ساخت دینداری فردی و جامعه را داریم، دینداری جامعه با جامعه دینی فرق دارد، یعنی وقتی می‌گوییم جامعه دیندار یعنی جامعه دیندار شده است، ولی جامعه دینی می‌تواند نهادهای دینی داشته باشد و لزوما دیندار نباشد. شجاعی‌زند معتقد است که جامعه می‌تواند دیندار باشد ولی با چه مدلی باید میزان دینداری را شناخت. پارسانیا این باور را دارد و معتقد به ضرورت طراحی یک مدل برای سنجش دینداری است. وی طرح دینداری جامعه را اولی بر مدل فردی می‌داند. رهبری در تعریف دین فرموده است یعنی صراط. دین دو ساحت فردی و اجتماعی دارد و ساحت اجتماعی صرفا کنش دینی افراد نیست، بلکه جامعه دیندار یک هویت مستقل دارد. درباره دینداری فردی فرموده که به معنای صراط است که از سوره حمد گرفته شده و در مورد تعریف دینداری هم فرموده که رهروی در این صراط است.

وی با تاکید بر اینکه برای آنکه بتوانیم دینداری را به مدل تبدیل کنیم باید اجرا شود، اظهار کرد: دینداری یک حرکت در مسیر قرب الی الله و تکامل انسان است. بنابراین، امکان سنجش هم دارد و اگر حرکت صورت گرفته است، شتاب و مسیر آن هم قابل سنجش است. ظرف حرکت دینداری این دنیاست و به تعبیر رهبری، دنیا یعنی هر چیزی که ما با آن مواجهیم و از جمله اینها، جامعه است؛ جامعه هم دیندار است هم غیردیندار و غیردیندار دو دسته است که یکی غیردینداری که دشمن است و دیگری غیردینداری که دشمن نیست؛ یعنی هیچ کنشی نیست که از یک فرد صادر شود، مگر اینکه دیندارانه یا غیردیندارانه است.

تفاوت غرب با ایران در سنجش دینداری

جوکار با بیان اینکه در دنیای غرب براساس اهدافی وضعیت دینداری را مورد سنجش قرار داده‌اند ولی در ایران این هدف متفاوت است، اظهار کرد: به همین دلیل الگوهای سنجش دینداری دو رسالت برعهده دارند؛ اول سنجش وضعیت دینداری و دیگری ارائه مدل دینداری به جامعه که از رسالت اول مهمتر است و در دنیای غرب، رسالت دوم اصلا مطرح نشده است.

وی ادامه داد: طراحان مدل سنجش دینداری در ایران چون بر مبنای روش غربی پیش رفته‌اند به همان رسالت اول پرداخته‌اند در حالی که هدف ما از سنجش وضعیت دینداری با آنان فرق دارد. از این رو ما مدل بنیادین را در دستور کار قرار داده‌ایم و برپایه مدل اجابت به وضعیت سنجش دینداری پرداخته‌ایم.

نقش عقیده در دینداری

در ادامه این نشست حجت‌الاسلام گلستانی، به عنوان ناقد گفت: اینکه شما فرمودید قرآن کریم، جامعه را مورد خطاب قرار می‌دهد آیا یک هستی مستقل است؟ اگر هست باید شواهد آن را بیان کنید زیرا قرار است مدل برای دیندرای ارائه شود. شما باید حقیقت مستقلی به نام جامعه را ثابت کنید و بعد بگویید شاخص‌های متفاوتی دارد. وقتی شما می‌گویید به دنبال بررسی دینداری هستم، عقیده موضوعیت دارد، زیرا اگر عقیده در جامعه نباشد دیندار نخواهد بود؛ شما زمینه‌های غیرمعرفتی را بیان کردید که سخن درستی است. کسانی که مدل ارائه می‌دهند شاخص‌ها را هم معرفی می‌کنند، ولی مدل‌های شما دین را می‌سنجد یا دینداری را و نسبت آن با مبانی ارائه‌شده چیست؟

استخراج شاخصه‌های دینداری

همچنین حجت‌الاسلام پرهیزگار گفت: می‌توانیم شاخصه‌های دینداری را از خود دین به دست آوریم، ولی ظاهرا در مباحث شما این اتفاق رخ نداده است. همچنین دینداری که تعریف کردید آن را به عنوان امتیاز برشمردید، ولی اینکه بخواهد در آزمون تجربی به عنوان ملاک سنجش دینداری قرار بگیرد نقص آن محسوب خواهد شد، زیرا شما تصویر کرده‌اید که یک انسان از بدو تولد تا آخر عمر قرار است دیندار زندگی کند و این سنگ بزرگ، نشانه نزدن است و ما باید در امور تجربی، واقع‌بین باشیم مثلا اگر کسی بگوید من در زیست‌شناسی دنبال شناخت همه جهان هستم،، این ممکن نیست.

وی بیان کرد: شما در مدل خودتان به تعبیری از منظر مقام معظم رهبری اشاره کردید که با تعبیر «براساس سخنان ایشان» فرق دارد، زیرا گاهی رهبری در موضع سنجش ایراداتی دارند، ولی گاهی در این موضع نیست و شما از مجموعه سخنان ایشان دنبال استنتاج هستید و تعبیر «براساس» بهتر است. موضوع دیگر اینکه دستاورد این تحقیق را توضیح دهید که چه فضای جدیدی را برای دینداری می‌گشاید؟

انتهای پیام
captcha