به گزارش ایکنا از استان مرکزی، حجتالاسلام سید محمد اسماعیلی، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی خمین، یادداشتی را با محوریت مبانی قرآنی انقلاب اسلامی در اختیار ایکنا قرار داد که بخش اول با عنوان «جهانبینی توحیدی اصیلترین مبنای قرآنی انقلاب اسلامی است» منتشر شد. در بخش اول به پرورش اندیشه توحیدی و پرورش معاداندیشی به عنوان مبانی اعتقادیوفرهنگی انقلاباسلامیایران و آثار آنها پرداخته شد، اینک به سه مورد دیگر میپردازیم.
1-3. قیام برای خدا
از مهمترین مبانی قرآنی انقلاب اسلامی«قیام برای خدا» است. امام خمینی به صورت مکرر در سخنانشان این موضوع را متذکر میشد که باید حرکت و قیام مردم برای خدا و به انگیزه الهی باشد، ایشان مکرر به این آیهشریفه استناد مینمودند:«قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى...»؛(سبأ،46) بگو: شما را تنها به یك چیز اندرز مىدهم، و آن اینكه: دو نفر دو نفر یا یك نفر یك نفر براى خدا قیام كنید...
بنیانگذار انقلاب اسلامی گفتهاند:«این جمله مبارکه جامع سعادت دنیا و آخرت و متضمن تمام مواعظ پیامبران عظیمالشان و اولیای بزرگوار است».(امام خمینی، 1389، ج 15، ص 346)
امام خمینی رسیدن به سعادت هر دو جهان را در گرو انگیزه الهی داشتن و قیام برای خدا دانسته است: «خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همۀ جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام برای منافع شخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی خفه کرده... هان ای روحانیین اسلامی! ای علمای ربانی! ای دانشمندان دیندار! ای گویندگان آییندوست! ای دینداران خداخواه ! ای خداخواهان حقپرست! ای حقپرستان شرافتمند! ای شرافتمندان وطنخواه! ای وطنخواهان با ناموس! موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفعهای شخصی کرده تا به همۀ سعادتهای دو جهان نائل شوید...»(امام خمینی، 1389، ج 1، ص 6)
امام تأکید داشتند اگر قیام برای خدا باشد، نتیجه چندان مهم نیست، زیرا چه پیروزی باشد چه شکست و کشته شدن، به وظیفه و تکلیف عمل شده است، به همین دلیل ایشان در مورد امام حسین(ع) میفرمود: «کشته شدن سیدالشهداء؛ چون قیام لله بود، قیام لله شکست ندارد». (امام خمینی1، 1389، ج 7، ص37)
آثار قیام برای خدا
قیام برای خدا و داشتن انگیزه الهی آثار و برکاتی برای انسان به همراه دارد،(برای توضیح بیشتر ر.ک: هاشمی و جمعی از محققان، 1385، ج30، ص 260) مانند:
1. رستگاری: قیام برای خدا موجب رستگاری و سعادتمندی انسان است: «الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْفَائزُون»؛ (توبه،120) "آنها كه ایمان آوردند، و هجرت كردند، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است؛ و آنها پیروز و رستگارند!"
2. نجات از دام شیطان: داشتن انگیزه الهی در کارها، سبب نجات از دام شیطان است: «كَذلِكَ لِنَصرِفَ عَنهُ السّوءَ والفَحشاءَ انَّهُ مِن عِبادِنَا المُخلَصینَ»؛ (یوسف،24) "اینچنین(كردیم) تا بدى و زشتى را از او برگردانیم،(چرا) كه او از بندگان خالصشده ما بود".
1-4. پایداری
یکی از نکاتی که امام خمینی در سخنرانیهایشان بر آن تأکید داشت، موضوع پایداری و استقامت است. در یکی از دیدارهایشان با خانوادههای شهدا ابتدا از آنان به خاطر شجاعت و استقامتشان تشکر میکند، سپس با استناد به دو آیه «وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ»؛ (شوری،15) "و آن چنان كه مأمور شدهاى استقامت نما" و«فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَك»؛(هود،112) "پس همانگونه كه فرمان یافتهاى، استقامت كن؛ و همچنین كسانى كه با تو به سوى خدا آمدهاند(باید استقامت كنند)!" فرمودهاند: «در این دنیا کسانی که برای شرافت خودشان، برای شرافت اهل ملتشان، برای شرافت اسلام، اموری را انجام میدهند، کارهایی را انجام میدهند، اگر در دنبالش استقامت داشته باشند، پابرجا باشند، آنها را حوادث نلرزاند، اینها به مقاصد میرسند، برای اینکه استقامت، یک امر مهمی است... همۀ ما مأموریم به استقامت و در رأس، رسول اکرم(ص) است… ملتی که بخواهد شرافت خودش را حفظ کند، اسلام را که مبدأ همه شرافتهاست بخواهد حفظ کند، این ملت باید علاوه بر جهاد، استقامت در جهاد داشته باشد. استقامت معنایش این است که اگر گرفتاریهایی پیدا شد در جهاد، اگر در جنگهایی که پیش میآید برای یک ملتی که میخواهد شرافتمند باشد، میخواهد اسلام را و نهضت اسلامی را به ثمر برساند، از مشکلات هراس نداشته باشد. در مشکلات سستی نکند. این امر خداست. خدای تبارکوتعالی، که دفاع را بر همه ملت و بر همه مسلمین واجب کرده است. ... همان که امر فرموده است که دفاع کنید، به همه ملتها امر فرموده است که پایدار باشید، استقامت کنید». (امام خمینی1، 1389، ج 13، صص463 ـ 464)
در سخنان امام به اهمیت و آثار استقامت اشاره شده است که این مطالب برگرفته از تعالیم قرآن کریم است که به اختصار به آن اشاره میشود. قرآن کریم در موارد متعددی به مسأله استقامت و پایداری در دین پرداخته است. همه پیامبران و اولیای الهی مأمور به استقامت بودهاند: «قالَ قَد اُجیبَت دَعوَتُكُما فاستَقیما ولا تَتَّبِعانِّ سَبیلَ الَّذینَ لا یعلَمون»؛ (یونس،89) "فرمود: «دعاى شما پذیرفته شد! استقامت به خرج دهید؛ و از راه(و رسم) كسانى كه نمىدانند، تبعیت نكنید!".
واژه استقامت به صورت مصدری در قرآن نیامده است؛ اما صورتهای فعلی و اسم فاعلی آن 47 بار به رفته است.(دائره المعارف قرآن کریم، ج 3، صص146-147)
آثار استقامت
در قرآن کریم برای استقامت آثار متعددی ذکر شده است:
1. بهره مندی از برکات دنیوی: «وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا» ؛ (جنّ، 16) "و اینكه اگر آنها(جنّ و انس) در راه(ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان مىكنیم!"
2. بهره مندی از امداد الهی: «وَ لَینصُرَنَّ اللهُ مَن ینصُرُه» ،...؛ "و خداوند كسانى را كه یارى او كنند(و از آیینش دفاع نمایند) یارى مىكند".
3. بشارت دادن بهشت به آنان: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَمُواْ تَتنزَلُ عَلَیهِمُ الْمَلَئكَةُ أَلَّا تخَافُواْ وَ لَا تحْزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالجْنَّةِ الَّتىِ كُنتُمْ تُوعَدُون» ؛ (فصّلت،30)" به یقین كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است استقامت كردند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند كه: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است!" این آیه شریفه به استقامت بر توحید و ادای فرائض الهی اشاره دارد. (طبرسی، 1395، ج9، ص¬17)
1-5. غفلتزدایی
«غفلت» به معنای سهو و لغزشى كه به خاطر كمى مراقبت و كمى هشیارى و بیدارى، انسان را فرا مىگیرد.(راغب، 1412، ص 609) غفلت منشأ بسیاری از گناهان و موجب شقاوت است.
امام خمینی در بند «د» وصیت نامه شان مینویسد:«...اکنون که به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت ـ از روحانی و دانشگاهی تا بازاری و کارگر و کشاورز و سایر قشرها ـ بند اسارت را پاره و سد قدرت ابرقدرتها را شکستند و کشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصیه اینجانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند و از نقشهها و توطئههای دشمن غدار غافل نباشند.»
قرآن کریم میفرماید: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ مُعْرِضُون»؛ (انبیاء،1) "حساب مردم به آنان نزدیك شده، در حالى كه در غفلتند و روى گردانند!"
در آیه دیگر فرموده است غافلان از قلب، چشم و گوششان بهره نمیبرند: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»؛ (اعراف،179) "به یقین، گروه بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریدیم آنها دلهایی(عقلها) دارند كه با آن(اندیشه نمىكنند) نمىفهمند و چشمانى كه با آن نمىبینند و گوشهایى كه با آن نمىشنوند؛ آنها همچون چهارپایاناند بلكه گمراهتر! اینان همان غافلاناند(چرا كه با داشتن همهگونه امكانات هدایت، باز هم گمراهاند)".
در مقابل «غفلت»، قرآن کریم 292 بار ماده«ذکر» را برای رفع غفلت به کار میبرد و در مواردی«ذکر خدا» را از صفات مومنان معرفی میکند: «الَّذینَ یذْكُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یتَفَكَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ»؛(آل عمران،191) "همانها كه خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آن گاه كه بر پهلو خوابیدهاند، یاد مىكنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین مىاندیشند؛(و مىگویند:) بارالها! اینها را بیهوده نیافریدهاى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!"
مهمترین آثار مخرب غفلت
1. خروج از حق: غفلت دل از ذكر خدا، درپىدارنده افراط و خروج از حق است. (هاشمی و جمعی از محققان، 1385، ج 14، ص 265): «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً»؛ (کهف، 28) "و از كسانى كه قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مكن! همانها كه از هواى نفس پیروى كردند، و كارهایشان افراطى است".
2. ارتداد: غفلت از آخرت، موجب ارتداد انسان می شود. (هاشمی و جمعی از محققان، 1385، ج 21، ص 420): «مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمانِهِ ... ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَى الْآخِرَةِ ... وَ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»(نحل،106-108)؛ كسانى كه بعد از ایمان كافر شوند ... این به خاطر آن است كه زندگى دنیا (و پست را) بر آخرت ترجیح دادند؛... و غافلان واقعى همانها هستند!
3. سقوط: غفلت از آیات خدا، مایه انحطاط و سقوط انسان است: «سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِی الَّذِینَ یتَكَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ وَ إِنْ یرَوْا كُلَّ آیةٍ لا یؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ یرَوْا سَبِیلَ الرُّشْدِ لا یتَّخِذُوهُ سَبِیلًا وَ إِنْ یرَوْا سَبِیلَ الغَی یتَّخِذُوهُ سَبِیلًا ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِینَ». (اعراف،146)
ادامه دارد...