نقدی بر دیدگاه شهریار نیازی درباره آیه قوامیت / تأثیرپذیری گوینده از فمینیسم
کد خبر: 3974499
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۱۵
یادداشت/

نقدی بر دیدگاه شهریار نیازی درباره آیه قوامیت / تأثیرپذیری گوینده از فمینیسم

شهریار نیازی، استاد ادبیات عرب دانشگاه تهران چندی قبل در نشستی علمی در تبیین مفهوم قوامیت در ذیل آیه 34 «نساء»، آن را موضوعی فراجنسیتی دانست، نجفی، پژوهشگر حوزه علمیه در یادداشتی به ایکنا با رد دیدگاه وی تاکید کرده که به نظر می‌آید برداشت فراجنستی بودن گزاره‌های دینی از سوی وی، متأثر و منفعل از جریان‌هایی مدرنی مانند فمینیسم است.

نقدی بر دیدگاه شهریار نیازی، در رابطه با آیه 34 سوره نساء/ تاثیرپذیری از فمنیسمبه گزارش ایکنا، شهریار نیازی، استاد ادبیات دانشگاه تهران چندی قبل در نشستی علمی در تبیین مفهوم قوامیت در آیه 34 سوره «نساء»، مطالبی بیان کرده و گفته است: «مرد بودن برای قوّامیت خصوصیتی ندارد و حکم، دائرمدار داشتن توانایی مالی و اداره مالی خانواده است. چون معمولاً مردها در معرض چنین اموری هستند در آیه نیز رجال گفته شده، لذا اگر زنی واجد این ویژگی باشد وی قوّام خواهد بود. پس آیه قوامیت را فراجنسیتی می‌داند».

ناصر نجفی، پژوهشگر حوزوی و از مدرسان مؤسسه فقاهت و تمدن‌سازی در نقد مطالب وی یادداشتی را به ایکنا ارسال کرده است که بدین شرح است:

نکته‌ای که در تحلیل این‌گونه از آیات مورد غفلت واقع می‌شود، غفلت از ادبیات شارع در به‌کار بستن واژگان از سویی، و انفعال از فضای مدرن در مسائل جنسیتی از دیگرسو است. برای روشن شدن معنای آیه، نخست معنای لغوی «فَضَّلَ» سپس آیاتی را که این واژه در آنها آمده است و اشاره به فضیلتی از سوی خدای متعال به شخص یا اشخاصی می‌کند، بررسی می‌کنیم:

«فَضَلَ» در لغت به معنای خلاف «نقص» آمده است(الصحاح، ج5، ص1791). در آیات نیز به معنای نوعی زیادت است که به حسب موارد مختلف نوع زیادت روشن می‌شود.

تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ آتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ... ﴿البقرة، ٢٥٣﴾‏ در این آیه به یک زیادت و فضیلتی در برخی پیامبران نسبت به برخی دیگر اشاره می‌کند؛ اما اینکه این زیادت از چه لحاظ است ادامۀ آیه آن را مشخص می‌کند و می‌فرماید زیادت در درجات روحی و معنوی بوده است.

وَ لَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَ اسْأَلُوا اللَّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴿النساء، ٣٢﴾‏؛ این آیه می‌فرماید آن زیادت‌ها و تفاوت‌هایی که بین شماها وجود دارد را آرزو نکنید؛ یعنی نخواهید که شما هم همان زیادت‌های دیگران را داشته باشید؛ طبیعی است که صرف آرزو کردن فضائل دیگر هم‌نوعان منعی ندارد که هیچ، خوب هم هست. پس منظور آن زیادت‌هایی است که دست من و شما نیست؛ یعنی زیادت‌های طبیعی و تکوینی؛ به بیان دیگر همان تفاوت در استعدادها و قابلیت‌های تکوینی.

اتفاقا ادامه آیه هم روشن می‌کند که ظاهراً دربارۀ قابلیت‌های زن و مرد و به تبع آن مسئولیت‌هایشان سؤال شده بود که خداوند می‌فرماید هر یک از زن و مرد استعدادهایی دارند که مطابق با آن، وظائفی بر عهده آنان گذاشته شده و هماهنگ با آن استعدادها از سوی خداوند متعال فضل دریافت می‌کنند.

لَّايَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً ... ﴿النساء، ٩٥﴾‏؛ در این آیه نیز خداوند کسانی را که با جان و مالشان جهاد کرده‌اند، بر دیگران زیادت می‌بخشد؛ اینجا زیادت همان مقدّم کردن این افراد در جایگاه معنوی. به عبارتی نوعی برتری مجاهدین بر قاعدین و تلاش نکردگان.

قَالَ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَـٰها وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ‎﴿الأعراف، ١٤٠﴾؛ در این آیه حضرت موسی(ع) خطاب به قومش می‌گوید: آيا غير از خدا معبودى براى شما بجويم، با اينكه او شما را بر جهانيان برترى داده است؟ طبیعی است که این فضیلت نه همیشگی و نه ذاتی بلکه به‌خاطر ایمان و تسلیمی است که برای خدا و پیامبرش داشته‌اند و همین نعمتی است که آنها را نسبت به دیگران بافضیلت‌تر می‌کند.(البته تا زمانی که متصف به این صفت باشد)

وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلَىٰ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَوَاءٌ أَفَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ‎﴿النحل، ٧١﴾‏؛ این آیه نیز تفاوت در درآمد و رزق را بیان می‌کند که طبیعی عالم ماده است. پس فضیلت در این آیه هم به معنای زیادت مالی و دنیوی است.

فضیلت‌های تکوینی

همان‌طور که مشخص شد، فضل و تفضیل، منحصر در زیادت رزق و امور مالی نیست؛ بلکه به معنای زیادتی است که نوعی معنای برتریت و دست‌بالا بودن در آن نهفته است و البته در همۀ موارد ارزش تلقّی نمی‌شود بلکه به حسب موارد مفهوم خود را مشخص می‌کند. یعنی گاه به معنای زیادت در امور مالی است که صرفا ارزش شمرده نمی‌شود؛ گاه به معنای زیادت در درجات معنوی و روحی است که ارزشمند محسوب می‌شود. گاه نیز ناظر به تفاوت‌ها است و ارزش ذاتی ندارد؛ مانند تفاوت‌های تکوینی زن و مرد. لذا فضل و تفضیل و فضیلت را نباید به معنای رایج آن بین خودمان که به هر زیادت ارزشمندی گفته می‌شود و در همه جا بار معنایی مثبتی دارد، گرفت.

اما قوام در لغت به معنای برپاکننده و تنظیم‌کننده امور است؛ یعنی اقدام به کار و مدیریت آن. در قرآن نیز در همین معنا استفاده شده است؛ برای مثال می‌فرماید:

«اموال خود را كه خداوند آن را وسيله قوام زندگى‌ شما قرار داده است به دست سفيهان ندهيد»﴿النساء، ٥﴾‏ یعنی این مالی که باید زندگی شما را مدیریت کرده و به آن نظم ببخشد، به دست نابلدان و کسانی که مدیریت اقتصادی ندارند سپرده نشود.

یا در آیه دیگری مؤمنین را به قیام به عدالت فراخوانده و می‌فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنفُسِكُمْ ...‎﴿النساء، ١٣٥﴾‏؛ یعنی برپاکننده عدالت باشید و زمام آن را به دست بگیرید. به عبارت دیگر سوار بر جریان عدالت و عدالت‌خواهی بوده و کنترل آن را در اختیار داشته باشید.

یا در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا ‎﴿الفرقان، ٦٧﴾ یعنی مدیریت در انفاق داشته باشید؛ نه بخیل باشید و نه چنان کنید که خود و خانواده را به زحمت بیندازید.

نتیجه اینکه در آیۀ 34 سورۀ نساء، مردان به‌عنوان مدیر و تنظیم‌کننده و برپاکننده امور اقتصادی در خانواده هستند. این معنا با بیان دو ویژگی که در واقع علتی برای «قوّامون» بودن مردان است، روشن‌تر می‌شود. خداوند قوّامیت را به‌خاطر:

یک. بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ؛ یعنی تفاوت در قابلیت‌ها و توانایی‌ها.

دو. وَ بِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ؛ یعنی این مردان هستند که وظیفۀ نفقه دادن خانواده را بر عهده دارند. دقت شود که ویژگی دوم توضیح اولی نیست تا هر دو به معنای زیادت در مسائل مالی گرفته شود.

آقای نیازی از این بیان، مناط‌گیری کرده و می‌گوید: اصل دائرمدار این ویژگی است و در هر یک از زن و مرد باشد، قوّام اوست و چون معمولا مردان چنین ویژگی را دارند از این رو «الرجال» آورده است.

اما اولا گذشت که این آیه دو ویژگی بیان می‌کند که جدای از هم هستند، در حالی که ایشان این دو را به یک معنا یعنی توانایی اداره مالی خانواده گرفته است. ویژگی اول یعنی تفاوت در قابلیت‌ها و استعدادها، و خداوند نیز ایجاد این تفاوت را به خود نسبت داده است. این یعنی همان نگاه جنسیتی.

نقدی بر دیدگاه شهریار نیازی، در رابطه با آیه 34 سوره نساء/ تاثیرپذیری از فمنیسم

اتفاقا این آیه در مقام جنسیتی کردن قوّامیت است و در این مقام است که شأن و جایگاه سرپرستی و مدیریت اقتصادی خانواده را به جنس مرد اختصاص بدهد. البته این به معنای ارزش ذاتی داشتن «قوّامیت» نیست، بلکه به معنای ملاحظه کردن تفاوت‌های طبیعی و تکوینی در مقام تشریع است. یعنی وقتی پذیرفتیم که این دو موجود تفاوت‌های تکوینی با هم دارند[ویژگی اول]، هماهنگى ميان نظام تكوين و تشريع كه لازمۀ اراده حكيمانه و نظام احسن است، اقتضای لحاظ کردن این تفاوت‌ها را در قانونگذاری دارد. به عبارتی وقتی زن و مرد تفاوت‌های تکوینی باهم دارند لوازم این تفاوت‌ها باید در قانونگذاری هم خود را نشان بدهد وگرنه بین نظام تکوین و نظام تشریع هماهنگی برقرار نخواهد بود.

توجیه نادرست قوامیت در آیات قرآن

پس نگاه جنسیتی در قرآن نه تنها عیب نیست بلکه لازمه هماهنگی نظام تکوین و تشریع است. اما اینکه اگر مردی به هر دلیلی نتوانست مدیریت و قوّامیت خود را ادامه دهد، به زن واگذار می‌شود منافاتی با بیان ما ندارد؛ مثل اینکه قانون‌گذار می‌گوید نفقه دادن برای فرزند، شأن و جایگاه پدر و جد پدری است و در وضع قانون همیشه این باید ملاک باشد؛ اما اینکه اگر این دو زنده نباشند بر عهده مادر خواهد بود این یک چیز دیگری است. تفاوت نگاه نگارنده با آقای نیازی در این است که ایشان موضوعیتی برای مرد بودن در قوّامیت قائل نیست و این نگاه در قانونگذاری خود را به گونه‌ای نشان می‌دهد.

اما ما می‌گوییم اتفاقا شارع دست روی مرد بودن گذاشته است و قوّامیت را اولا حق مرد می‌داند و این نگاه نیز در قانونگذاری مخصوصا در حیطۀ خانواده، به‌ گونه دیگر خود را نشان خواهد داد. برای مثال طبق بیان ایشان مرد و زن، نسبت به مدیریت و قوّامیت حق یکسانی دارند اما بنابر نگاه ما چنین حقی ویژه مرد است مگر در موارد استثناء. به عبارتی این دو نگاه برای فقیه یا قانون‌گذار تأثیرات نرم‌افزاریش را در وضع قانون خواهد گذاشت.

به نظر می‌آید برداشت فراجنسی بودن گزاره‌های دینی متأثر و منفعل از جریان‌هایی مدرنی مانند فمینیسم است. اگر بخواهیم به خاطر فشارهای زمانه این آیه را فراجنسیتی بخوانیم چاره‌ای نخواهیم داشت در بسیاری از گزاره‌های دینی نیز دست به توجیه و تأویل‌های منفعلانه بزنیم. چراکه این نگاه در کل شریعت دیده می‌شود و البته گفتیم که معلول اراده حکیمانه خداوند در لحاظ کردن تفاوت‌های تکوینی در مرحله قانونگذاری است.

انتهای پیام
captcha