به گزارش ایکنا، در کانال تلگرام آیتالله سیدمحمدمهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم، یادداشتی از او درباره مقامات شکر منتشر شده است که متن آن از نظر میگذرد.
قدم اول در شکر این است که انسان به نعمت توجه کند. غفلت از نعمت، مزاحم و مانع است. انسانِ غافل شاکر نیست. خدای متعال ما را غرق در نعمت کرده است. «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَه»؛ خدای متعال نعمتهای ظاهری و باطنی را بر ما فروریخته و ما غرق در نعمت هستیم. «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها». نعمتهایی که قابل احصا و شمارش نیستند.
انسان فقط بعضی از نعمتهای ظاهر را میبیند، در حالی که در کمترین نعمت خدا بینهایت لطف وجود دارد. اگر کسی تأمل کند، در هر نفسی که میکشیم بینهایت لطف وجود دارد. انسان نعمتهای ظاهری مثل نوشیدنیها، خوردنیها و لذایذ مادی را بیشتر متوجه میشود، ولی به نعمتهای باطنی کمتر توجه میکند؛ خصوصاً آنجا که نعمت در پوشش بلا و سختی میآید فقط خواص هستند که میتوانند آن نعمت را ببینند؛ مثل نعمتی که در بیماری و فقر و گرفتاری است فقط خواص آن را میبینند.
قدم دوم در شکر این است که نعمت را به خودمان نسبت ندهیم. اینکه 40 سال نمازمان قضا نشده یا 50 سال نماز شب میخوانیم یا 20 سال است زیارت عاشورا میخوانیم، به خودمان نسبت ندهیم. اگر کسی نعمتها را به خودش نسبت داد، مثلاً گفت که من با علم خودم این روزی را کسب کردم یا با قدرت خودم مال بهدست آوردم، مُعجب میشود. اگر کسی خیال کرد که من هستم که عبادت میکنم، من هستم که در راه خدا مجاهده کردم، این عُجب آفت عبادت انسان و آفت بندگی است، معجب به نفس. فرقی نمیکند چه معجب باشد به ثروتش و چه معجب باشد به علم و تقوایش. «وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ»؛ مرا بنده خودت قرار بده و عبادت مرا با عجب فاسد نکن. عجب عبادات انسان را باطل می کند؛ لذا در روایات هم هست گناهی که انسان را به استغفار برساند از عبادتی که آدم را معجب کند بهتر است؛ البته درست این است که آدم عبادت کند و خود را بدهکار خدا بداند.
قدم سوم در وادی شکر این است که انسان بعد از اینکه نعمت را دید و به خودش نسبت نداد، نعمت را به اسباب هم نسبت ندهد، نعمت را به همسر و دوست و رفیق و معلم و خورشید و ماه و زمین نسبت ندهد؛ هر چیزی از یک مسیری به ما میرسد. اگر انسان به این مسیر استناد کرد، ولو به شرک خفی، مشرک میشود. خداست که به انسان سلامتی، نشاط، پدر و مادر، دوست و همچنین نعمتهای باطنی، ایمان، یقین، صبر، رضا، معرفت الله عطا کرده است. اینها چیزهایی است که ما گاهی قدرش را نمیدانیم. در حدیثی موسی کلیم میخواست که خدا عابدترین و محبوبترین بنده زمان خودش را به او نشان دهد. یک بیمار جزامی را در یک خرابه دید. تعجب کرد. جبرئیل فرمود که با او همنشین شو. در آخر موسی به او گفت که خدا به تو چه چیز داده که این طور خدا را تسبیح میکنی؟! گفت که در اینجا فقط یک نفر است که همه نعمتهای خدا را میبیند [و آن منم].
قدم چهارم، آغاز حمد و شکر است. وقتی انسان همه نعمتها را دید و به اسباب نسبت نداد، به سرچشمه نسبت میدهد و میفهمد که خدا به ما حیات، علم، قدرت، جمال و آبرو داده است. براساس روایات، این اولین قدم در وادی حمد است. قدم بعدی کاملتر است و انسان میفهمد که خدای متعال در این عظمتها و نعمتهایی که به انسان داده حکمت قرار داده است.»
انتهای پیام