به گزارش ایکنا، پنل سوم نشست جهاد تبیینی «آسیبشناسی پروژه عادیسازی روابط کشورهای اسلامی و رژیم صهیونیستی؛ توافقنامه صلح ابراهیمی» با همکاری اندیشکده راهبردی رسانهها و فضای مجازی، اندیشکده غربشناسی، هسته پژوهشی پدافند رسانهای دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند و اندیشگاه سیاستپژوهی و راهبردنگاری سازمان بسیج اساتید کشور، ساعت ۱۵ روز چهارشنبه، اول دی ماه، در خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) برگزار شد.
حسن ضیایی جباری، کارشناس رسانه در این نشست به بررسی پیمان صلح ابراهیمی از دیدگاه پیوست رسانهای و رویکرد پیدا و پنهان اجرایی آن پرداخت.
او در ابتدای سخنان خود به تاریخچه مناقشه فلسطین و اسرائیل پرداخت و گفت: همه چیز از شکست دولت عثمانی در جنگ جهانی اول شروع شد. در سال 1917 و زمان قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، آرتور بالفور، وزیر خارجه وقت بریتانیا با انتشار اعلامیهای وعده ایجاد میهن ملی در سرزمین فلسطین را داد. این اقدام در جهت تضعیف مسلمانان صورت گرفت و متعاقب آن موضوعاتی پیش آمد که اکنون به بررسی آن می پردازیم.
ضیایی جباری افزود: قیمومیت بریتانیا بر فلسطین در سال 1948 میلادی پایان یافت. رژیم اسرائیل اعلام موجودیت کرد و جنگ اعراب و اسرائیل شروع شد. حاکمیت اسرائیل برای استقرار دولت خود تاکنون چهار مرحله از اهداف کوتاه مدت و بلندمدت برای خود تعریف کرده و در پیش گرفته است.
وی با اشاره به تاریخچه اشغالگری سرزمین فلسطین توسط صهیونیستها گفت: مرحله اول که ایجاد میهن ملی برای صهیونیستها بود، با جنگ اعراب و اسرائیل شروع شد و با تصرف خاک اعراب پایان یافت. در مرحله دوم برای تثبیت مرحله اولیه، صهیونیستها در سال 1949 قرارداد متارکه جنگ بین اعراب و خودشان را به امضا رساندند. مرحله سومی که هم اکنون در حال وارد شدن به آن هستیم، مرحله تثبیت حاکمیت اسرائیل است که در قالب پیمان ابراهیمی با جنگ نرم و استفاده از حربه صلح در پیش گرفته شده است. مرحله چهارم هم میتواند در راه باشد که پس از تثبیت رژیم صهیونیستی و در صورت مساعد بودن شرایط جنگ، به شکل تعرض جدید برای رسیدن به آرمان یهود خواهد بود.
این کارشناس رسانه هدف نهایی صلح ابراهیم در این مقطع زمانی را ائتلاف علیه ایران به عنوان تنها تهدید کننده اسرائیل و القای دشمن مشترک دانست و گفت: اگرچه از جمله اهداف دیگر این پیمان، تثبیت و اعتباربخشی به اسرائیل در جهت صلح جهانی و همچنین اعمال فشار جامعه جهانی علیه ایران با القای این است که ایران صلحجو نیست.
او با اشاره به تاکتیکهای صهیونیستی برای اقناع و تطمیع کشورهای اسلامی در مسیر عادیسازی روابط با این رژیم گفت: در سال 1949 مصر و اردن متارکه جنگ کردند و قسمت زیادی از خاک خود را دادند و قسمت کوچکی از خاک خود را گرفتند تا با اسرائیل صلح کنند و متارکه جنگ کنند، بدین ترتیب مصر جزیره سینا را گرفت و اردن هم بخشی از خاک خود را گرفت تا با آنها صلح کند.
وی ادامه داد: بعدها از سال 2018 تا 2020 تلاشهایی شد که کشور مراکش را به صلح سوق دهند حالا اقناع و تطمیعشان این گونه است که به امارات برای دفاع در برابر ایران قول تسلیحات میدهند و برای مثال به تازگی قول دادند 50 فروند هواپیمای اف 35 و تجهیزات جنگی مدرن به امارات بدهند.
ضیایی گفت: بحرین را هم با حربه اقناع و تطمیع به صلح با اسرائیل دعوت کردند و سودان را با قول خروج از لیست سیاه و رسمیت دادن به دولت آن به پای صلح کشاندند و به مراکش هم قول دادند که ارتباط دیپلماتیک با آن برقرار میکنند و حاکمیت مراکش بر صحرای غربی را به رسمیت شناسند.
وی افزود: در سال جاری هم تلاش کردند که آذربایجان، پاکستان و سایر کشورهای مسلمان را برای صلح دعوت کنند؛ البته عربستان همچنین صلحی را نپذیرفته و معتقد به ضرورت تشکیل دو کشور مستقل فلسطینی و اسرائیلی است.
ضیایی با بیان اینکه در اقناع جهانی و در پیوست رسانههای آنها بر مفاهیمی نظیر حفظ و تقویت صلح جهانی بر اساس تفاهم و همزیستی و احترام به کرامت انسانی و آزادی از جمله آزادی دینی تأکید شده است، گفت: ایرادی که به پیمان صلح ابراهیمی وارد میشود، این است که این دست اقدامات باید از فلسطین آغاز شود و اگر تقویت صلحی در دنیا است باید اسرائیل و فلسطین ابتدا به همچنین صلحی برسند و سپس قطار صلح به کشورهای دیگر نظیر بحرین، امارات مراکش، سودان و بقیه برسد.
وی افزود: بنابراین معتقدند تفاهم و همزیستی اول باید در فلسطین برقرار شود نه اول با امارات و دیگر کشورهای مسلمان باشد. اگر همچنین تفاهمی اول در داخل خاک فلسطین اتفاق افتاد، این صلح معنا دارد و اگر تقویت صلحی در داخل خاک فلسطین اتفاق افتاد، این صلح معنا دارد.
این کارشناس در خصوص بند مربوط به احترام به کرامت انسانی و آزادگی در پیمان صلح ابراهیمی گفت: در این خصوص سوالی مطرح است اینکه آیا در سرزمینهای اشغالی فلسطین چنین احترامی رعایت میشود که مطمئنیم چنین احترامی گذاشته نمیشود.
وی افزود: سؤال اینجاست که در صلح ابراهیمی منظور، احترام به کرامت کدام انسانهاست؟؛ بنابراین اول باید به کرامت انسانهایی که در فلسطین هستند، احترام گذاشته شود و ازادی دینی را مطرح کردند که ابزار و حربهای است که طی پیوست رسانهای که برای رسانههای خود تعریف کردند این را القا کنند که این به ظاهر پیمان صلح، حافظ صلح در جهان است و بر اساس تفاهم و همزیستی است و به آزادی دینی احترام میگذارد.
ضیایی با بیان اینکه محور آمریکایی-صهیونیستی در رسانههایشان همیشه این گونه القا میکنند که ایران مانع صلح جهانی است، گفت: این رسانهها مشوق تلاشها با ادعای ترویج گفتوگوی بین دینی و فرهنگی برای پیشبرد روند صلح بین ادیان ابراهیمی و در کل بشریت هستند.
این کارشناس با تأکید بر اینکه شعارهای آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره صلح فقط در راستای اهدافشان به شکلی پوچ سر داده میشود، گفت: در این پیمان آمده است که همکاری، گفتوگو و توسعه روابط به پیشبرد منافع صلح در خاورمیانه و کل جهان کمک میکند که برای جامه عمل پوشاندن به این عبارات و کلمات، باید بیشتر از یک پیمان صلح باشد نه اینکه بر روی کاغذ و برای رسیدن به اهدافی خاص شعار سر داده شود.
او به بخش دیگری از پیمان صلح ابراهیمی اشاره کرد که در آن آمده «ما در پی رواداری و احترام به تک تک انسانها هستیم تا بتوانیم این دنیا را به گونهای بسازیم که همگان از یک زندگی کریمانه و پرامید بهرهمند شوند»؛ بنابراین اینها کلمات صحیح و جالبی هستند ولی لازم است این شعارها اول در فلسطین عملی شود و اگر از فلسطین شروع کنند، این پیمان در کل دنیا اجرایی خواهد شد؛ وگرنه واضح است که شعاری بیش نیست و ابزاری برای رسیدن به هدفی دیگر نه صلح جهانی است.
این کارشناس رسانه به بند دیگری از پیمان صلح ابراهیمی پرداخت و گفت که در این پیمان آمده «ما در پی خاتمه دادن به تندروی و مناقشهها هستیم تا تمامی کودکان بتوانند از آینده بهتره برخوردار شوند. ما در پی تحقق صلح و امنیت برای خاورمیانه و کل دنیا هستیم».
این کارشناس افزود: به نظر بنده تهدیدکنندهترین طرف برای خاورمیانه همین رژیم اسرائیل است که باید بتوانند اول خود را اصلاح کنند تا اهدافی را که در پیمان صلح بیان داشتهاند، محقق شود.
وی تأکید کرد: این توافقها نمیتواند مشکل فلسطین، اسرائیل و امنیت جهانی را حل کند چون تاریخ نشان داده تا زمانی که فلسطین و اسرائیل بر موضع همه یا هیچ تأکید کنند، نتیجهای نخواهد داشت.
ضیایی در پایان گفت: هدف اصلی از توافق ابراهیم اتحاد اعراب و اسرائیل علیه ایران به عنوان تنها تهدیدکننده حاکمیت اسرائیل است که آن هم چون فاقد ایدئولوژی مؤثر است، هرگز به نتیجه نخواهد رسید.
مصطفی مصلحزاده، سفیر سابق ایران در اردن و دبیر ستاد راهبردنگاری دهه پنجم انقلاب اسلامی نیز در این نشست در ارتباطی مجازی به موضوع شیوه کنترل تهدید نرم عادیسازی و مقابله با برنامه اسرائیل برای اندیشهگشایی، ارتباط گشایی و کشورگشایی پرداخت.
وی در ابتدای سخنانش با بیان اینکه باید بررسی کرد پروژه پیمان ابراهیمی اولین پروژه اسرائیل بوده است یا خیر، گفت: هدف اینها بیتردید انزوای ایران و کل محور مقاومت است. پروژه پیمان ابراهیمی از طرف اروپا و آمریکا طراحی شده است. در حقیقت در منطقه دو مرکز وجود دارد یکی ایران و دیگری اسرائیل؛ اما این عمل که عدهای الان تلاش میکنند که مرکز اسرائیل را به عنوان یک قدرت برتر ایجاد و مرکز قدرت ایران را منزوی کنند، طی چند دهه گذشته بارها تکرار شده است.
او با اشاره به اینکه اولین پروژهای که همه اعضای آن برای منزوی کردن ایران حضور داشتند، پروژه جنگ هشت ساله ایران و عراق بود، گفت: همه کشورهای عربی که میخواهند در کنار اسرائیل قرار بگیرند آن موقع هم همین طور بودند، درست است که عراق، آمریکا، اسرائیل و اعراب در خط مقدم بودند، اما همه آنها در شکست ایران که آن زمان تشکیل محور مقاومت را کلید زده بود، ناکام ماندند.
مصلحزاده با بیان اینکه پروژه دوم تشکیل خاورمیانه بزرگ بود، گفت: در این پروژه نیز هدف این بود که اسرائیل قدرت برتر منطقه و ایران منزوی شود. در سال 1993 میلادی یاسر عرفات قرارداد صلح با اسرائیل را امضا کرد، قبل از اینکه امارات، عربستان و غیره وارد این پروژه شوند و در سال 1994 میلادی اردن قرارداد عادیسازی با اسرائیل را بست. این پروژه را هم ایران شکست داد مثل پروژه هشت ساله جنگ و نتوانستند ایران را منزوی کنند.
او با بیان اینکه پروژه سوم هم که کارگردان آن مثل پروژههای قبلی آمریکا بوده است، بعد از 11 سپتامبر بود، گفت: آمریکا وقتی به بهانه مبارزه با تروریسم وارد افغانستان و سپس عراق شد، هدف اصلی آن باز ایران بود. آنها میخواستند ایران را منزوی و شکست خورده کنند حتی طراحی حمله به ایران و مانور حمله به ایران در جولای 2002 برگزار شد که در این مانور مشخص شد حمله به ایران باعث شکست است و وقتی دیدند که نمیتوانند به ایران حمله کنند، در سال 2006 حمله به لبنان و حزب الله را تدارک دیدند که آنجا نیز پروژه آنها شکست خورد.
این دیپلمات ادامه داد: در راستای همین پروژه، حمله به غزه انجام شد که اینها دستان چپ و راست مقاومت در منطقه بودند. در سال 2008 جنگ 22 روزه غزه و جنگ 33 روزه لبنان در سال 2006 شکست خورد یعنی پروژه 11 سپتامبر هم در نهایت با شکست مواجه شد.
وی با اشاره به اینکه پروژه چهارمی که آمریکا طی چهار دهه اخیر تدارک دیدند پروژهای بود که با حمله به سوریه در ژانویه 2011 آغاز شد، گفت: اگرچه هنوز این جنگ ادامه دارد اما روشن است که این پروژه هم شکست خورد و سقوط حکومت سوریه که حلقه وصل بلوک مقاومت میان ایران با لبنان و فلسطین است، محقق نشد.
این کارشناس سیاسی با بیان اینکه پروژه پنجم معامله قرن با طرح معامله قرن ترامپ کلید خورد، گفت: مسئله فلسطین بحران اصلی منطقه است. هفتاد و چند سال است که مهمترین بحران بینالمللی، بحران فلسطین است و نه تنها از شدت آن کم نشده بلکه شدت هم گرفته است.
او با اشاره به اینکه در راستای بحران فلسطین چهار جنگ مهم در سالهای 1948، 1956،1967 و 1973 رخ داده است، گفت: پس از سازش مصر با رژیم صهیونیستی نیز پنج جنگ میان غزه و اشغالگران صهیونیست از سال 2008 تا 2021 رخ داده است که تازهترین آن در همین ماه مبارک رمضان امسال انجام شد و در نهایت 9 جنگ بر اثر بحران فلسطین ایجاد شده است.
این کارشناس هم در ادامه با اشاره به گذشته مناقشه فلسطین و اسرائیل گفت: بحران فلسطین از آنجا آغاز شد که آمریکاییها و انگلیس یک عده مسافر را به سرزمین فلسطین کوچ دادند تا مردم فلسطین را آواره و این مسافران اروپایی در فلسطین کشوری به نام اسرائیل ایجاد کنند.
وی تأکید کرد: تمام تلاش آمریکا و اسرائیل این است که این بحران را بهگونهای تمام کنند که اسرائیل کشور مشروعی شود؛ بنابراین این پروژهها دو بعد اصلی دارد یکی، نابودی ایران یا انزوای ایران و بعد دیگر قدرتافزایی و مشروعیتافزایی به اسرائیل است.
مصلحزاده با اشاره به شکست 4 پروژه قبلی علیه ایران گفت: حالا ما با پروژه پنجم مواجه هستیم و اعضای آن هم همان اعضای پروژههای قبلی هستند. امارات و عربستان همانهایی هستند که در نخستین پروژه علیه ایران حضور داشتند. آمریکا، انگلیس فرانسه و آلمان در پروژه اول هم بودند الان نیز حضور دارند.
او افزود: حزب الله لبنان، حماس فلسطین دولت عراق و دولت سوریه هم اکنون در جبهه مقاومت جای دارند و پروژه معامله قرن علیه آنها تدارک دیده شده است، اما این پروژه هم مثل پروژههای دیگر شکست میخورد.
این دیپلمات با تأکید بر اینکه همه 14 کشور عربی که در پروژه اول در مقابل ایران بودند، هنوز هم علیه ایران هستند، گفت: آنها متأسفانه به شکلی میخواهند ما را فریب دهند و مدعی هستند ما میخواهیم با ایران رابطه خوب، عادی و صلحآمیز داشته باشیم.
مصلحزاده گفت: این یک فریب است. هم امارات هم عربستان و هم بحرین در کنار اسرائیل، آمریکا، انگلیس فرانسه و آلمان در پروژه پنجم هم مثل چهار پروژه دیگر علیه ایران توطئه کردهاند و فرقش این است که در این پروژه آخر از تاکتیکی استفاده کردهاند که ضمن اینکه به نفع اسرائیل و علیه ایران عمل میکنند در ظاهر دوستانه وارد عمل میشوند.
این کارشناس با اشاره به سفر اخیر وزیر خارجه امارات به ایران یا مذاکرات متعدد سعودیها با ایران گفت: استراتژی این حکومتها و دولتها هیچ عوض نشده است. استراتژی امارات کماکان استراتژی ضد ایرانی و استراتژی همکاری با اسرائیل است. عربستان کماکان دشمن ایران است و از اسرائیل طرفداری میکند. ایران نباید تردیدی داشته باشد که وقتی مسئولینی از امارات به ایران میآیند یا پیامهایی از سمت عربستان به ایران میرسد مبادا فریب بخورند که اینها حاکی از دورویی امارات و عربستان است. آنها در حال دوست شدن با اسرائیل هستند. تلاش آنها برای رابطه با ایران ایجاد یک رابطه استراتژیک نیست، بلکه آنها خواهان یک رابطه تاکتیکی هستند تا ایران را فریب دهند و امیدواریم که ایران فریب نخورد.
وی افزود: نکته سوم اینکه ایران توسط شهید سلیمانی یک فرایندی را در منطقه ایجاد کرد، یعنی توانست یک زنجیره مقاومت نظامی را ایجاد کند که حلقههای آن مثل انصار الله، حزب الله، حیدریون، حسینیون و زینبیون هستند؛ اما حالا ما نیاز به همچنین فرایندی در بخش فرهنگی و اجتماعی داریم.
این دیپلمات تصریح کرد: ما باید حلقههای متعدد چریکهای مقاومت را به هم وصل کنیم، یعنی باید بتوانیم حقوقدانان، پزشکان، اساتید دانشگاه و نویسندگان مطبوعات را که همگی علیه پروژه عادیسازی روابط با اسرائیل و مشروعیتبخشی به اسرائیل هستند به حلقههای مقاومت متصل کنیم که این کار متأسفانه انجام نشده است.
مصلحزاده با تعبیر اینکه پروژه عادیسازی یک فرایند تاریخی است که از ابتدای تاریخ بوده و از صاحبان آن به حزب شیطان یاد میشود، گفت: امیدواریم که یک نهاد پیدا شود که بتواند این حلقههای حامی مقاومت را به هم متصل کند. وقتی این حلقهها به هم وصل شد، تازه اقدامات میتواند شروع شود؛ برای مثال حقوقدانها در دادگاههای بینالمللی نظیر دادگاه لاهه علیه جنایات اسرائیل وارد عمل شوند یا پزشکان میتوانند برای کمک به کودکان و آوارگان فلسطینی که بیشترین مظلومیت را به دلیل اشغالگری متحمل میشوند وارد عمل شوند.
سفیر سابق ایران در اردن تأکید کرد: مجموع این حلقهها میتواند تبدیل شود به فرایند فضاسازی یعنی وقتی ما چنین حلقههایی داشته باشیم میتوانیم یک فضاسازی بینالمللی داشته باشیم، یعنی محصول محکومیتهای دادگاهی و گزارشهای پزشکی میتواند به یک مجموعه برا فضاسازی بینالمللی در شبکههای اجتماعی و رادیو تلویزیونها و رسانههای متعدد تبدیل شود تا ما نه تنها تسلیم این پروژهها نشویم بلکه بتوانیم به آن پاتک بزنیم.
این کارشناس سیاسی در پایان تأکید کرد: فکر میکنم که اگر این فرایند آغاز شود، ما به قدرتی بزرگ در سطوح اقتصادی، حقوقی، علمی و غیره دست خواهیم یافت و از شرایط امروز که متأسفانه اعضای مقاومت به نوعی تحت فشار تحریم و اتهامهای متعدد نظیر تروریسم پولشویی هستند، رها میشویم.
گزارش از الهام مؤذنی
انتهای پیام