به گزارش ایکنا، سیدمحمود نجاتی حسینی، پژوهشگر مطالعات علم و دین و مدرس جامعهشناسی دین، 18 مهر در نشست علمی «مواجهه علوم انسانی اجتماعی مدرن با متن مقدس(ملاحظات روشی و نظری)» با بیان اینکه طی چند دهه گذشته یک بحث جدی در نسبت بین علم و دین در کشور آن هم با توجه به تحولات دنیای مدرن شکل گرفته است، گفت: این پرسش درست و بحق است که فارغ از انتقادات وارد به علم، نسبت علوم مدرن با دین را که متعلق به جهان سنتی است و جهانبینی و انسانشناسی و تکالیف و احکامی دارد چیست؟
وی با تأکید بر اینکه نسبتسنجی میان علم و دین و اینکه دین با علم چه خواهد کرد و علم با دین چه میکند موضوع مهمی است، ادامه داد: با پرسشهایی از این دست مواجهیم که آیا لازم است که علوم انسانی و اجتماعی مدرن با دین ارتباط داشته باشند؟ اگر قرار نیست مواجهه داشته باشد، چه نسبتی با دین اعم از تقابلی، بیتفاوتی و هماهنگی دارد؟
مدرس جامعهشناسی دین با ذکر اینکه دانش فلسفه دین و فلسفه علم دو دانش مهم در بررسی موضوع مطرح شده است، اظهار کرد: تا جایی که تحقیق کردهام با احتیاط میگویم فلسفه دین و فلسفه علم نتوانستهاند چالش میان علم و دین را حل کنند؛ با وجود پیشرفتهای جامعه ما در فلسفه دین به خصوص در ده سال اخیر که انجمن فلسفه علم و رشته فلسفه علم تأسیس شده، ولی چگونگی مواجهه علم و دین با یکدیگر حل نشده است و دستاورد شایستهای نداریم. البته در 30 سال گذشته چند جریان مانند علم دینی و اسلامیسازی علوم انسانی را راهاندازی کردهایم و ادبیات قابل توجهی هم ایجاد شده است.
نجاتی حسینی با بیان اینکه بحث اسلامیسازی علوم انسانی با اینکه حمایتهای دولتی هم داشته است، ولی هنوز چالش خود را دارد، اظهار کرد: غربیها تلاش قابل توجهی در فضای فرهنگ علمشناسی فلسفی خودشان داشتهاند؛ اخیراً بر فلسفه علم و دین تأکید میکنند. این جریان فربه نشده است، ولی به این نتیجه رسیدهاند در کنار فلسفه علم و فلسفه دین به صورت مستقل فلسفه علم و دین را به عنوان یک رشته مدنظر قرار دادهاند. یکی از کارهای آنان این است که راههای مواجهه(تعامل) علم و دین را بررسی کردهاند و پاسخ دادهاند.
وی افزود: مثالی که غرب برای تعارض و کشمکش میآورد نمونه تاریخی یعنی قرون وسطایی دارد که در تاریخ علم بررسی میشود و موضوع مهمی است، زیرا اگر به تاریخ علم به خوبی توجه میکردیم، امروز بیشتر موفق بودیم. در مواردی از تاریخ اسلام مانند قرون 4 تا ششم قمری جهان اسلام از نظر دستاوردهای تمدنی، رنسانس دارد، در حالی که غرب در آن دوره در قرون وسطی و توحش و جهل و عقبماندگی بوده است. عالمان بزرگی چون خواجه نصیر، خواجه نظامالملک و ابن سینا و نیز دانشگاههایی چون نظامیه بغداد و دارالعلم داشتیم. بنابراین برخلاف تصوری که برخی ایرانیان دارند تعارض بین علم و دین در دنیای غرب وجود داشته است، ولی در اسلام اینطور نیست.
استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه گالیله در برابر کلیسا و کلیسا در برابر این بزرگترین دانشمند غرب ایستادگی کرد، ادامه داد: در قرون وسطی هیچکس حق نداشت که ایده علمی برخلاف متن مقدس را ارائه دهد. البته الان پاپ برای آن مقطع سیاه عذرخواهی میکند. خوشبختانه در جهان اسلام در دوره قرون وسطای غرب تعارضی نداشتیم، زیرا متن مقدس مشوق علمآموزی است. پس وقتی سخن از تعارض به میان میآید، مسبوق به سابقه کلیسا و مسیحیت است. غرب عمدتاً به دنبال راهبرد دوم رفت، یعنی علم کار خود را بکند و دین هم کار خود را و طرفداران داروینیسم از آن دفاع کنند و کلیسا از نظریه دین در خلقت انسان دفاع کند؛ البته در آمریکا که قبله آزاداندیشی است در برخی مدارس امکان آموزش داروینیسم وجود ندارد.
وی با بیان اینکه پاسخ سوم در مواجهه علم و دین هم تماس و تلاقی است، زیرا علم فقط بر علوم ملموس و تجربی و محسوس ارتباط دارد، ولی نسبت به متافیزیک و جهان غیب نمیتواند سخنی بگوید، تاکید کرد: باید علم و دین همدیگر را پشتیبانی کنند، زیرا علم نمیتواند در مورد فرشته و جن و عالم ملکوت سخن بگوید. اخترشناسان در مورد عمر عالم و آدم به صورت کلی سخن میگویند و ممکن است 150 میلیون سال دیگر به پایان برسد، ولی نمیتوانند وارد محدوده دین شوند. از این رو امروز در دنیای غرب اندیشمندانی که در مورد رابطه همکارانه علم و دین سخن میگویند و تحقیق میکنند بیشتر از دیگران هستند.
نجاتی حسینی با اشاره به مواجهه دیگر علم و دین یعنی اینکه دین، علم را و علم، دین را تایید کند، تصریح کرد: جامعه ایران زنده و پویاست، ولی فضای غالب تعارض بین علم و دین را دنبال نمیکند، جامعه امروز پر از پرسش و ابهام است. اگر به ابهامات پاسخ ندهیم، به آن دامن زده خواهد شد که از جمله در بحث حجاب با آن مواجهیم؛ امروز حتی علوم انسانی اسلامی در حد مورد انتظار جا نیفتاده است و یا برای بخش زیادی از قشر محقق و استادان و دانشجویان مسئله نشده است و به آن توجه نمیکنند، در حالی که دانشپژوهان و محققان باید در این باره بیشتر گفتوگو کنند.
مدرس جامعهشناسی دین با ذکر اینکه غربیان با اینکه میدانند که در اسلام بین علم و دین تعارض وجود ندارد، ولی دست روی آزار و اذیت فلاسفه میگذارند، اضافه کرد: کاری که غزالی علیه فلسفه کرد به تعبیر سیدحسین نصر، فلسفه را تا چند قرن به محاق برد یا بلایی بر سر فیلسوفان وارستهای چون فارابی و ابن سینا پیش آمد و آنها را به کفر متهم کردند.
وی با بیان اینکه در جهان ادیان هیچ متنی به اندازه متون مقدس قدرت ندارد، اظهار کرد: متنی مانند قرآن کریم سرمتن است و میتواند درباره متون دیگر مانند انجیل و تورات سخن بگوید و فقه و کلام و عقاید هم باید از آن برگرفته شوند؛ بنابراین متون مقدس باید متن اصلی تلقی شوند؛ البته متون مقدس برای دینورزی و شناخت دین، معیار تعیین کردهاند. همچنین نکته دیگری که باعث اهمیت متون مقدس است و سبب میشود تا علوم اجتماعی و انسانی مدرن جذب متن مقدس شوند این است که متون مقدس سخنان زیادی برای زندگی بشر دارد به ویژه قرآن مجید که سرشار از آموزههای اجتماعی و فرهنگی است. در بحث حجاب و خانواده و زنان قرآن فرمایشاتی دارد که از خیلی از مباحث امروز دنیا جلوتر و مترقیتر است حتی در مورد طلاق قرآن کریم روایتی انسانی ارائه کرده و فرموده است اگر به طلاق رسیدید با زیبایی همسر خود را رها کنید و حق او را بپردازید.
پژوهشگر مطالعات علم و دین اضافه کرد: پرسش دیگر این است که همواره مواجهه علم با متن مقدس مفید نیست، زیرا اگر روش مناسبی اتخاذ نشود و با ادبیات عرب و لغت و برخی علوم لازم آشنا نباشیم نه تنها نتیجه مثبتی ندارد، بلکه گاهی برداشتهایی صورت میگیرد که مشکل هم ایجاد میکند؛ امروز اندیشمندان با ابزاری چون هرمنوتیک و علوم دیگر برداشتهای بیشتری نسبت به دانشمندان قرون گذشته از قرآن دارند. لذا اگر این مواجهه درست انجام شود فاصله میان علم و متن مقدس برطرف خواهد شد. متأسفانه فاصله فرهنگی ما و نسل مقدس زیاد است و واژههای متن مقدس، انسانیاند، ولی محصول ذهن خداوند است که قرآنپژوهان سنتی کمتر به این موضوع رسیدهاند. بنابراین هرچقدر این فاصله فرهنگی کمتر شود، از متن مقدس استفاده بیشتری خواهیم داشت.
وی تأکید کرد: اگر نتوانیم فضای فرهنگی عرب جاهلی و صدر اسلام را درک کنیم، درک درستی از فهم قرآن برای پیادهسازی در امروز جامعه نخواهیم داشت. البته تعداد معدودی کتب در مورد جامعهشناسی اعراب جاهلی داریم ولی این موارد اندک است. اگر با آن موقع آشنایی کافی نداشته باشیم، تصور میکنیم که حج در دوره قبل از اسلام نبود و اسلام آن را به وجود آورد، در حالی که اسلام حج را از طواف به بتها به سمت توحید تغییر داد.
نجاتی حسینی با اشاره به فاصله معرفتی میان ما و متن مقدس، تصریح کرد: باید افق فکری خود را به خدا نزدیک کنیم؛ مجموعه تفاسیر با رویکردهای مختلف مانند عرفان و فقه تولید شده است و بر حسب ظرفیت وجودی مفسران و فقها درک متفاوتی از قرآن داریم. همچنین میان درک و برداشت یک دانشمند غربی از متن مقدس با دانشمند و مفسر و فقیه مسلمان و معتقد تفاوت بسیاری وجود دارد.
این مدرس جامعهشناسی دین با بیان اینکه هرمنوتیک، سمانتیک و نشانهشناسی از روشهای نوپدید در فهم متن مقدس است، گفت: با استفاده از این ابزار میتوانیم نسبت متن مقدس با دانش و جهان مدرن را کشف کنیم. ابزارهای سنتی از این کار عاجزند، ولی نقش مهمی دارند. همچنین هدف دیگری که میتوانیم آن را دنبال کنیم برقراری گفتوگو میان متن مقدس و دنیای مدرن و نیز مذاهب و ادیان مختلف است.
انتهای پیام