معلمی قرآن را تحت هیچ شرایطی رها نکن! + عکس
کد خبر: 4183616
تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۸
سفارش شهید به خواهرش:

معلمی قرآن را تحت هیچ شرایطی رها نکن! + عکس

خواهر شهیدان اکبری که بالغ بر 40 سال معلمی قرآن می‌کند، قرار گرفتن در این مسیر را مدیون یکی از برادران شهیدش می‌داند؛ برادر بزرگ‌تر او که همواره توصیه می‌کرد تا آموزش قرآن را تحت هیچ شرایطی رها نکند.

شهیدان اکبریبه گزارش ایکنا، دیداری دیگر از سلسله‌دیدارهای جامعه قرآنی با خانواده شهدای قرآنی در راستای برنامه‌های کمیته شهدای قرآنی کنگره ملی شهدای پایتخت که سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ آن را راهبری می‌کند، این هفته چهارشنبه اول آذر نیز برگزار شد.

در جریان این دیدار، نمایندگانی از شورای عالی قرآن، اتحادیه مؤسسات و تشکل‌های قرآنی و هیئت رزمندگان اسلام شهرری، رحیم قربانی؛ مسئول سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ که میهمان خانواده شهیدان اکبری در جوار بارگاه ملکوتی حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) بود را همراهی می‌کردند؛ خانواده‌ای که سه‌ شهید با نام‌های علی‌اصغر، عباس و محمود تقدیم به امام(ره) و انقلاب اسلامی کرده است.

وقتی در کوچه پس‌کوچه‌های شهری از شهرهایی که تقدس و حرمت آن به پاس قرار داشتن مضجع نورانی یکی از بزرگ‌ترین محدثان و امامزادگان یعنی عبدالعظیم حسنی(ع)، بر همگان عیان و آشکار است، قدم می‌گذاریم بهانه برای اینکه سوژه‌ای ناب در حوزه موضوعات دینی و ارزشی پیدا کنیم فراوان است، چرا که مردمان این دیار به سبب همجواری با چنین مرواریدی که همچون صدف آن را در آغوش خود کشیده‌ است حتی اگر به قدر شعاع کوچکی از نورانیت وجود چنین مقام و مرتبه‌ای را دریافت کرده باشند، همان کافی است که به جایگاه و مرتبه‌ای فراتر از آنچه که انسان خاکی آن را تصور می‌کند، رسیده باشند.

یکی از آن پرتوهای نورانی آن منبع سرشار از نورانیت، سال‌هاست که بر خانه‌ای ساده و بی‌ریا از اهالی این شهر تابیده است و خانواده اکبری حرمت آن را نگاه داشته و با جهد و کوشش خود در راستای رضایتمندی خداوند، هر آن بر پُرفروغ‌تر شدن آن تلألو نورانی کوشیده‌اند.

شاید هر خانواده‌ای به جای خانواده اکبری بود، تا همین میزان یعنی تقدیم سه شهید به انقلاب و اسلام، حجت را بر خود و کشورش تمام شده تلقی می‌کرد و با این توجیه که ما کار خود را به قدر سهم خویش در پیشبرد اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی به انجام رسانده‌ایم، پاپس می‌کشید و میدان را برای آن‌هایی که همچنان در تب و تاب انجام فعالیت‌هایی ارزشی، دینی و قرآنی به هر نیتی چه خدایی و چه رسیدن به مطامع شخصی بودند، خالی می‌کرد اما این خانواده نشان داده است که وقتی در چنین مسیری گام برمی‌داری، هر اندازه که به پیش می‌روی، عطشی جگرسوز تو را فرامی‌گیرد که به یک جرعه و چند جرعه از چشمه‌سار این رحمت واسعه، اکتفا نمی‌کنی و کرور کرور باید از آن بنوشی تا مگر سیراب شوی.

شهادت دو فرزند از این خانواده یعنی شهیدعلی‌اصغر اکبری و شهیدعباس اکبری، سال 60 در سردشت و شهادت یک فرزند دیگر به نام شهیدمحمود اکبری در اواخر جنگ و در ماجرای عملیات مرصاد، به نظر کافی است تا پدر و مادری که آن‌ها را در دامان پُرمهرو بی‌ریا خود پروریدند در بارگاه الهی از چنان ارج و قربی برخوردار باشند و البته هستند که در سایه‌سار چنین جانفشانی و ایثاری اطمینان از این امر تا هر زمان جهان باقی است داشته باشند که هر نسلی از این خانواده تداوم یابد، پشت به پشت هر کدام به تأسی و تبعیت از راهی که شهیدان تقدیم شده از آن‌ها رفته‌اند، زندگی خود را بیمه و مسیر روشن پیش روی خود ترسیم کنند.

اما چه می‌توان کرد که این آغاز حرکت و نهضتی است که پرچمدار آن فرزندان شهید و در رأس آن‌ها علی‌اصغر اکبری بوده است تا پرچم قرآنی را که برافراشته‌اند بر روی زمین باقی نماند و همواره در اهتزاز باشد.

والدین شهیدان اکبری و بخصوص مادر ایشان که با کمال شجاعت و رشادت و بدون آوردن خم بر ابرو، فرزندان خود را نثار انقلاب کرده و سال 60 خود پیکر دو فرزند شهیدش را که به دست منافقان کومله در سردشت به شهادت رسیده‌اند، غسل و تدفین کرده است، اکنون سال‌هاست که به آن‌ها محلق شده‌اند اما خواهر ارشد این شهیدان چون کوهی استوار، پرانگیزه و با بهجت فراوان، همچنان پرتوان ایستاده و تنها چیزی را که تصور می‌کند می‌تواند آن را به انجام رساند تا مگر یاد و نام برادران شهیدش همواره جاودان باقی بماند، انجام فعالیت‌های قرآنی است.

فاطمه اکبری، خواهر شهیدان اکبری که دیگر دور و اطراف خودش نیز به واسطه حضور فرزندان و نوه‌هایش شلوغ شده است، با وجود مشغله کاری و زندگی اما همیشه سفارش برادر شهیدش، علی‌اصغر اکبری را که همه به دلیل آنکه او به سفر حج نیز مشرف شده بود، حاج اکبری صدایش می‌کردند، نصب‌العین خود قرار داده و می‌دهد و آن اینکه «خواهرم! معلمی قرآن را هیچگاه و تحت هیچ شرایطی رها و تعطیل نکن».

شهیدعلی‌اصغر اکبری از اعضای فعال سپاه و از جمله اعضای گروه محافظ بیت امام(ره) در اوایل انقلاب بود؛ از هر فرصتی برای نقش‌آفرینی  با حضور در جبهه‌ها استفاده می‌کرد اما در عین حال به یک امتیاز بزرگ در زندگی نیز به خود می‌بالید و آن را همچون مدال افتخار برای خود حفظ و حراست می‌کرد؛ مدالی به نام معلمی قرآن که او را ملزم و مجاب می‌ساخت که دمی از قرآن و آموزش آن در پایگاه بسیج مسجد و در سنگرهای خط مقدم غافل نسازد و چه نیکو این ودیعه را در قالب یک نصیحت برادرانه برای خواهرش به یادگار گذاشت که لحظه‌ای از تعلیم قرآن فارغ نشود.

حالا بالغ بر 40 سال است که خواهر او معلمی قرآن پیشه کرده و به برگزاری جلسات خانگی قرآن و دوره‌های گردشی ختم قرآن در محافل و خانه‌های محلی شهرری مشغول است، آن هم تنها و تنها به سبب سفارش و توصیه برادر که گویا نه چهل و اندی سال پیش بلکه همین اکنون، در همین لحظه آن را مکرر به خواهرش یادآوری می‌کند.

برای این خانواده که در ایام هفته بسیج فرصت و سعادتی دست داد که جامعه قرآنی به دیدارشان مفتخر شوند، مدال افتخار دیگری نیز بر سینه‌هایشان می‌درخشد و آن بسیجی بودن آن‌هاست؛ چه آن زمان که عباس؛ برادر کوچک‌تر خانواده که به زحمت به 15 سالگی پهلو می‌زد و سن و سال کمی برای رفتن به جبهه داشت و وقتی ممانعت برادر بزرگ‌تر را در بدو امر مشاهده می‌کند، اصرار و پافشاری می‌کند که اگر او را با خود همراه نکند بالاخره از طریق بسیج مسجد راهی جبهه خواهد شد و چه آن زمان که قریب هفت سال از عروج ملکوتی این دو برادر گذشته است اما برادر سوم یعنی محمود هم برای رفتن و ادای تکلیف پافشاری می‌کند تا جایی که حتی مقام رهبری که آن زمان پست ریاست جمهوری را برعهده داشتند، شخصاً و حضوراً در دیدار با خانواده اکبری از او می‌خواهد که در کنار پدر و مادر و خواهرانش باشد چرا که این خانواده دین خود را به امام و انقلاب ادا کرده، اما او هم خودش را در بسیجی بودن و اینکه نقشی در جریان دفاع مقدس داشته باشد، سهیم می‌داند.

او نیز می‌رود تا تورق ورق‌های پایانی دفتر عاشقی و دلدادگی این خانواده به انقلاب و آرمان قرآنی امام(ره) را شاهد باشیم اما درست اینجاست که خواهر شهیدان همچنان با انجام فعالیت‌های قرآنی خود، نو به نو، برگ‌های زرینی بر این دفتر می‌افزاید.

فاطمه اکبری فعال پایگاه بسیج مسجد فیروزآبادی شهرری، معلم بااخلاص قرآن که با وجود این همه افتخار، همچنان به هیچ‌کدام از آن‌ها راضی نیست و آرزو دارد تا خدا حداقل یکی از این مجموعه کارهایش را که به نسبت دیگر کارهایی که انجام داده، خلوص بیشتری داشته را از او پذیرا باشد؛ با وجود این همه مشغله، کار و تلاش، همسرداری و بچه‌داری و آموزش قرآن، سال‌ها نیز پرستاری از پدر و مادرش که چنین دسته‌گل‌های پرپری را تقدیم به انقلاب کرده‌اند، به عهده داشته است.

او اینکه با وجود این همه افتخارآفرینی، علی‌رغم اینکه این همه‌سال از شهادت برادرانش می‌گذرد اما همچنان وقتی نام شهیدعلی‌اصغر، شهیدعباس و شهیدمحمود را بر زبان جاری می‌کند، بغضی بی‌امان گلویش را می‌گیرد.

انتهای پیام
captcha