سیدعباس پیغمبری، عضو هیئت علمی دانشگاههای شهید بهشتی و شهید رجایی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، با اشاره به مغفول ماندن برگزاری کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها اظهار کرد: در رابطه با این موضوع باید چند عامل و مؤلفه را در نظر بگیریم؛ اول اینکه افرادی که در این قسمت میتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند اعم از اساتید، مسئولان و مدیران دانشگاهها و دانشجویان بهطور جد به آن حدی که رهبر معظم انقلاب به این مسئله رسیدهاند، نرسیدهاند.
وی افزود: دیگر اینکه کرسیها متولی ثابتی ندارند، به نظر میآید لازم است متولیانی مشخص شوند. با وجود اینکه نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها اساسنامهای را تهیه کرده است و سعی میکنند بر اساس آن کار پیش رود، ولی بهعنوان یک حرکت خودجوش و درونی میان اساتید و دانشجویان جا نیفتاده است. شاید به این دلیل که موضوعات را مشخص نکردهایم، چون الان سؤالات و ابهامات در جامعه بسیار زیاد است و همه سعی میکنند در همه حوزهها وارد شوند. اگر بتوانیم به چند موضوع مشخص بپردازیم به نظر میآید از روند کلاسیک دانشگاهها مؤثرتر، مفیدتر و مثمرتر باشد. اینها از جمله عواملی است که باید روی آنها نظر داده شود، دربارهشان صحبت و همایشهایی برگزار شود و افراد صاحبنظر بیایند و نظر بدهند.
این استاد بازنشسته دانشگاه امام حسین(ع) در پاسخ به این سؤال که آیا تعیین موضوع، از طرح موضوعات جدید و چالشی پیشگیری نمیکند، گفت: وقتی موضوع مشخص نیست هر کسی با توجه به کثرت موضوعات، نظراتی را مطرح میکند و حسابشده حرف نمیزند؛ حال چه در قالب انتقاد یا طرح موضوع و چه در قالب جواب دادن به آن مسئله و موضوع باشد. اینکه میگوییم مشخص شود، مشخص شدن لزوماً به معنای محدود کردن سؤالات نیست. بلکه به این معنی است که این موضوع را چه کسانی طرح کنند و به چه شکل به این موضوع پاسخ داده شود، نه محدود کردن به معنای یک نوع اعمال کنترل. مشخص شود که چند استاد و چند دانشجو در چه موضوعاتی صحبت کنند. وقتی دامنهاش مشخص نیست طبیعی است که به سرانجام هم نمیرسد کما اینکه یکی از عوامل به سرانجام نرسیدن کرسیها هم همین است. منظور از مشخص شدن اعمال محدودیت نیست که با آزاداندیشی در تضاد است.
وی افزود: ولایت فقیه اصلاً قابل مقایسه با هیچ کدام از رهبران و مدیران دنیا از جهت پاکی، اعمال نفوذ و تأثیرگذاری نیست. این موضوع هم در همین مراکز و جایگاههایی به نام کرسیهای آزاداندیشی مشخص میشود. یکی از مصداقهایی که گفتیم موضوعات محدود شود همین است. بهطور مثال جایگاه افرادی که در قانون اساسی کشورها به آنها حق ویژه داده شده است، بررسی شود. اختیارات، جایگاه علمی، عملکرد، رفتار، نفوذ کلام و اعتبار اجتماعی همه افراد را مقایسه کنیم؛ برجستگی ولایت فقیه و تأثیر مثبت آن در اجتماع اینجا مشخص میشود. در حال حاضر بهصورت کلی میخواهیم ولایت فقیه را فقط از منظر دین اثبات کنیم، اما این درست نیست. فردی که باور قلبی قوی ندارد، اعتقادات دینیاش ضعیف است و پذیرفتن ولایت فقیه برایش ثقیل میشود، ولی وقتی مدیریت در ایران را با مدیریت در دیگر کشورها مقایسه کنیم، ویژگیهای ولایت فقیه نسبت به سایر مدیران در دیگر کشورها بیشتر نشان داده میشود؛ لذا افراد از این جهت بیشتر قانع میشوند که این جایگاه حتی با دو دوتا چهار تای سیاسی و بحث منافع مادی هم ارجحیت و برجستگی را حفظ میکند.
ارتباط مستقیمی بین حوزه و دانشگاه وجود ندارد
این عضو هیئت علمی دانشگاه با اشاره به اینکه در بحث کرسیها، حوزویان میتوانند در دانشگاهها مثمرثمر باشند، گفت: در حال حاضر ارتباط مستقیمی بین حوزه و دانشگاه وجود ندارد. اساتید دانشگاهی با حوزه ارتباط زیادی ندارند. اول باید برای دانشجویان تبیین کنیم که اصلاً از منظر یک فرد متدین و با باورها و اعتقادات دینی نمیخواهیم حرف بزنیم، بهعنوان فردی که مسائل سیاسی را با همان قواعدی که خودشان تعریف میکنند میخواهیم حرف بزنیم، بهطور مثال با قواعد و مبانی که در دو سه قرن گذشته در غرب چه بهعنوان لیبرالیسم و چه با عنوان کمونیسم بر دنیا اعمال مدیریت کردهاند، آن وقت مشخص میشود که این گونه نیست که فقط افرادی که معتقد هستند باید پیروی ولایت فقیه باشند و ولایت فقیه تنها برای آنها سود داشته باشد بلکه برای افرادی هم که باورهای دینی ندارند این نوع مدیریت به نفع آنهاست. به نظرم یکی از بهترین و اصلیترین مباحثی که باید در کرسیهای آزاداندیشی بحث شود ولایت فقیه است.
دنبال کردن برگزاری کرسیها بیشتر رفع تکلیف سازمانی است، نه احساس نیاز
وی در پاسخ به این سؤال که وضعیت کرسیها را در دانشگاهها چگونه ارزیابی میکنید، اظهار کرد: احساس میشود این حرکتها برای رفع تکلیف سازمانی است، نه احساس نیاز بنیادین در دانشگاهها. تا زمانی که این مشکل حل نشود ما نمیتوانیم به کرسیهای آزاداندیشی خیلی خوشبین باشیم. شاید این برداشت من خیلی درست نباشد، ولی به نظرم میآید آن چیزی که در دانشگاهها مطرح شده از منظر یک تکلیف اداری ـ سازمانی بوده، نه یک احساس نیاز حقیقی.
پیغمبری با اشاره به روند موضوع اعتمادسازی در کرسیهای آزاداندیشی، عنوان کرد: وقتی مبانی و استدلال قوی داریم و وقتی در طول تاریخ اخیر عملکرد و خروجی خوب بوده از چیزی نباید دلهره داشت. داخل کلاس وقتی دانشجو حرف مخالف میزند میبینم که نهایتاً رسوبات تفکر هگل، مارکس، روسو و ژان دارک است، بعضی از دانشجویان یک رسوباتی از آنها را دریافت کردهاند و چون اولین بار این مسئله را میشنوند خیلی ایدههای نابی به نظر میرسد ولی وقتی میدان داده میشود و طرح میکند و عملکردها را در طول تاریخ بررسی میکنیم، خود فرد به این نتیجه میرسد که واقعاً آنها حرفی برای گفتن ندارند و با این منطق میگوید که این نوع مدیریت به نفع بشریت است؛ لذا بیاییم از موضع انکار یعنی همان روشی که قرآن کریم هم اعمال میکند عمل کنیم. حضرت ابراهیم(ع) هیچ گاه ستارهپرست و ماهپرست نشد، ولی صحنه را طوری ترسیم میکند که آن شخص فکر میکند آن حضرت با او همفکر و همراه است، سؤال مطرح میکند و در واقع بهصورت استفهامی به بیان مطلب خود میپردازد، جواب آن سؤالی که از طرف حضرت ابراهیم(ع) مطرح میشود در واقع چیزی است که خود فرد به آن میرسد که در ابتدا اگر حضرت ابراهیم(ع) مستقیم میگفت او نمیپذیرفت.
این عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی اظهار کرد: بعضی افراد دچار خودسانسوری هستند. این را در کلاس تجربه کردهام. وقتی میدان را باز میکنیم حقیقتاً حرفی برای گفتن ندارند، ولی وقتی احساس میکند گوش شنوایی نیست یا به او اجازه طرح دیدگاه را نمیدهند، فکر میکند این یک نوع دیکتاتوری است و مطالب زیادی دارد، اما گوش شنوا نیست.