بیعت نکردن امام حسین(ع)، ملازمه با تشکیل حکومت نبود
کد خبر: 3536925
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۷

بیعت نکردن امام حسین(ع)، ملازمه با تشکیل حکومت نبود

گروه اندیشه: حجت‌الاسلام معادیخواه، پژوهشگر تاریخ اسلام معتقد است: امام حسین(ع) نمی‌خواست با یزید بیعت کند، بیعت نکردن امام حسین(ع) با یزید، ملازمه با تشکیل حکومت نبوده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، واقعه عاشورا در سال 61 هجری همچنان برای جامعه امروز زنده و جاودانه است و همچنان ذهن و ضمیر هر انسان آزادی‌خواه و عدالت طلب و ظلم ستیز را به خود مشغول کرده است. اهداف و فلسفه قیام عاشورا و پیام‌های این واقعه تاریخی برای عصر جدید محورهایی بود که خبرنگار ایکنا در اصفهان درباره آن‌ها با حجت‌الاسلام عبدالمجید معادیخواه، پژوهشگر تاریخ اسلام گفت‌وگویی داشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید: 
ایکنا: در طول تاریخ تفاسیر و تحلیل‌های متفاوتی از اهداف و فلسفه قیام عاشورا از سوی اندیشمندان شیعه و حتی اهل‌سنت ارائه شده است. کسانی مثل «شیخ مفید» و «سید مرتضی» قائل به این هستند که هدف قیام امام حسین(ع) از ابتدا تشکیل حکومت اسلامی بود، ولی زمانی که حضرت مجبور شدند بین بیعت با یزید و شهادت، یکی را انتخاب کنند، گزینه دوم را انتخاب کردند، البته تلاش کردند که از جنگ جلوگیری کنند، ولی موفق نشدند و بین عزت و ذلت، عزت را انتخاب کردند. در میان متفکران معاصر کسانی مثل مرحوم «صالحی نجف آبادی» با نظر شیخ مفید و سید مرتضی هم عقیده هستند. ولی کسانی مثل مرحوم «دکترعلی شریعتی» معتقد است امام حسین(ع) از ابتدا به خاطر شهادت قیام کرد و می‌خواست با شهادت خود مشروعیت نظام سیاسی حاکم بر جامعه را به چالش بکشد. دیدگاه مرحوم «شهید مطهری» جمع بین این دو دیدگاه است. وی تشکیل حکومت را جزء اهداف قیام امام می‌داند، ولی بیش‌تر بر امر به معروف و نهی از منکر تأکید می‌کند. با همه آن‌چه گفته شد، به نظر شما کدام یک از این دیدگاه‌ها بیش‌تر با واقعیت‌های تاریخ اسلام و اهداف قیام امام حسین(ع) منطبق است؟
عاشورا حماسه‌ای است که چهارده قرن از آن می‌گذرد و ما هم متأسفانه از نظر تاریخ وضع خوبی نداریم و طبیعتا عواطف و احساسات هم دخالت می‌کند. مخالفین هم کارهایی انجام داده‌اند، در گذشته هم کارهایی انجام شده است. مجموع این‌ها باعث می‌شود که نگاه جامع به عاشورا کار سختی باشد. هر کسی در یک فضایی تحت تأثیر یک گفتمانی برداشتی کرده و تصور نموده این برداشت، برداشت کامل و جامعی است. حقیقتی را در هر کدام از این‌ها می‌توان پیدا کرد، ولی تعریف جامعی از همه ابعادش نیست. فرض کنید کسی بخواهد ملکوت عاشورا را ببیند، دیدگاه عرفانی لازم دارد، از نظر سیاسی- اجتماعی بخواهد نگاه کند، باید فضای سیاسی- اجتماعی آن زمان را بشناسد. به هر حال همه این‌ها برداشت‌هایی است. هیچ کدام را نمی‌توان مطلق پنداشت و گفت تعریف جامعی است.
ایکنا: اگر بخواهیم مسئله را از نظر تاریخی  و بر اساس سخنان امام حسین(ع) قبل از حرکت به سمت کوفه، بررسی کنیم، چه نتایجی می‌توان در این زمینه کسب کرد؟ 
از سخنان امام حسین(ع) مقدار کمی در اختیار ماست.
ایکنا: شما در بین تفاسیری که ارائه شده. به خصوص تفسیر مرحوم صالحی نجف‌آبادی که هدف قیام را حکومت اسلامی می‌دانند و یا مرحوم دکتر شریعتی که هدف قیام را شهادت تعریف می‌کنند، کدام یک از این‌ها را منطبق با واقعیت‌های تاریخی می‌دانید؟
حماسه عاشورا قوی‌تر است. البته این‌طور به نظر می‌رسد. حداقل از نگاه بنده این‌طور است. جنبه حماسی در عاشورا قوی‌تر است و مرحوم شهید مطهری به حق به عنوان حماسه به عاشورا نگاه کرده‌اند. اما اگر کسی بخواهد بگوید امام حسین(ع) برنامه برای ایجاد حکومت داشته، این گفته با واقعیت‌های آن زمان در حدی که اطلاع داریم، همخوانی ندارد. در واقع باید گفت که مثلا فرض کنید، دید سیاسی امام حسین(ع) از ضعیف‌ترین افراد آن زمان خدا نخواسته بدتر بوده است. نمی‌توان چنین اتهامی به امام حسین(ع) زد. یعنی مسئله ‌این نبوده که فرض کنید فقط یک یا دو یا سه نفر بگویند در حال حاضر امکان براندازی حکومت بنی‌امیه نیست. اجماع عقلای آن زمان بوده. بعد هم واقعیت همین‌طور نشان داد. 
صرف‌نظر از امامت امام حسین(ع) و جنبه‌های معنوی، بالاخره ایشان از کودکی در فضای بعثت و تحولات و این‌ها بزرگ شده است. این‌طور نبوده که دید سیاسی نداشته باشد. یعنی فکر می‌کنم آن زمان در فضای آن گفتمان مسئله حکومت اسلامی خیلی مطرح بوده، نگاه‌ها به این سمت رفته و الا بنده نمی‌توانم چنین چیزی را با واقعیت‌ها منطبق بدانم.
ایکنا: مرحوم صالحی نجف‌آبادی در کتاب خود استناد می‌کنند به نامه‌هایی که امام از مردم کوفه دریافت می‌کنند، بعد هم حضرت مسلم را برای بررسی اوضاع سیاسی- اجتماعی به آن منطقه می‌فرستند و حتی با یک سری از سیاستمداران و صاحبنظران مکه و مدینه مشورت می‌کنند. بر اساس این‌ها ایشان تفسیری از این واقعه ارائه داده‌اند.
برای خواندن و نتیجه‌گیری از هر متن، اولا آن متن باید شرایط ارتباط ( با متن) درست باشد، بعد به معارض‌هایش توجه کرد. فرض کنید اهل کوفه از این زمان نمی‌خواستند حکومت یزید را قبول کنند. اساسا عراق و شام از گذشته‌های دور با یکدیگر دشمن بودند، بعد هم عدالتخواهان کوفه که شیفته امیرالمؤمنین(ع) بودند و عوامل دیگری دست به دست هم داد، به حق نمی‌خواستند این حکومت را بپذیرند. امام حسین(ع) نمی‌خواست با یزید بیعت کند. مسئله اساسی امام حسین(ع) این بود که من با یزید بیعت نمی‌کنم. یزید را فرد صالحی برای رهبری جامعه اسلامی نمی‌دانستند. حال مردم شهری به چنین شخصیتی که به مکه پناهنده شده و می‌خواهند به زور از او بیعت بگیرند و او مقاومت می‌کند، این مردم به او می‌گویند ما هم نمی‌خواهیم بیعت کنیم. شما هم به کوفه بیایید. امام حسین(ع) در آن زمان خبردار می‌شود که یزید می‌خواهد او را در موسم حج ترور کند و گناه را به گردن دیگران بیاندازد.
 این سفر امام حسین(ع) را نمی‌توان به سادگی گفت که انگیزه‌اش چه بوده. آن زمان امام حسین(ع) باید جایی غیر از مکه زندگی می‌کرد تا ببیند چه پیش می‌آید. آن فضا را باید نگاه کرد، یعنی باید دید این قضیه ترور چه بوده؟ مخصوصا برای امام حسین(ع) حفظ حرمت مکه خیلی اهمیت داشت. یعنی نمی‌خواست در حرمت‌شکنی مکه شریک شود. تا وقتی که کسی این‌ها را تشخیص ندهد و نداند و بحث بیعت را که بالاخره امام حسین(ع) ( ) به خصوص که قراردادی بین معاویه و امام حسن(ع) امضا شده بود که طبق آن، شرط پایان جنگ این بود که معاویه برای بعد از خودش کسی را انتخاب نکند. حتی اگر امام حسن(ع) هم در قید حیات بوده و می‌دید که این شرط را زیر پا گذاشته‌اند، حاضر نمی‌شد با دیگری بیعت کند. طبیعتا امام حسین(ع) هم بیعت نمی‌کرد. بیعت نکردن ملازمه‌ای با تشکیل حکومت نبوده است. 
ایکنا: به نظر شما پیام‌های عاشورا چه بود که امروز در قرن بیست و یکم بتوان از آن‌ها در زندگی فردی و اجتماعی بهره برد؟
بزرگ‌ترین پیامی که می‌توان از عاشورا گرفت، در درجه اول پرهیز از حرام‌خواری است. یعنی تمام فاجعه‌ای که آن روز در جهان اسلام اتفاق افتاد، به دلیل آن بود که شیرینی لقمه‌های حرام زیر دندان جمعی رفته بود و این‌ها دیگر نمی‌توانستند حرف حق را بشنوند. امروز برای ما بزرگ‌ترین پیامش این است که وقتی در جامعه‌ای حرام‌خواری رایج می‌شود، آن جامعه دیگر نمی‌تواند حرف از کرامت انسانی، آزادی و عدالت بزند. کسی می‌تواند از این‌ها حرف بزند که در اسارت زیاده‌خواهی‌های شکم و شهوت نباشد.
نقل است که امام حسین(ع) در سخنی با امام سجاد(ع) می‌فرمایند علت اینکه این‌ها نمی‌توانند حرف‌های مرا بشنوند، یعنی به گوششان می‌خورد، اما قدرت شنیدن این پیام‌ها را ندارند، این است که شکم‌هایشان از حرام پر شده و شیطان توانسته بر آن‌ها مسلط شود و لذا نمی‌توانند حرف حق را بشنوند.
این خیلی ابعاد وسیعی دارد. در طرف دیگر قضیه اینکه انسانی اسیر جاذبه‌هایی که دیگران اسیرش هستند، نباشد، در تنهایی هم می‌تواند حماسه‌ای خلق کند که قرن‌ها باقی بماند و به جاودانگی و ابدیت پیوند بخورد. از هر دو طرف پیام‌های ارزشمندی دارد. نه یک پیام که پیام‌های زیادی دارد. همین چیزهایی که در میان ما زبانزد است که «ان لم یکن لکم دین و لا تخافون المعاد، فکونوا احرارا فی دنیاکم»، همین مگر کم حرفی است، یا اینکه این‌ها مرا با مرگ تهدید می‌کنند، در حالی که من نه تنها ترسی از مرگ ندارم، بلکه زندگی در چنین سیاهی‌ای که کسی مثل یزید بخواهد جامعه را اداره کند، من در چنین شرایطی عاشق مرگ هم هستم، عشق من به مرگ از عشق یعقوب به یوسف بیش‌تر است. چطور می‌شود کسی عاشق شهادت شود. با اینکه آن چیزی که از امام حسین(ع) به دست ما رسیده، بسیار کم است، این یک سؤال اساسی است که چطور شده و چگونه شخصیتی که ریحانه نبوی بود، همه مسلمانان دیده بودند که چقدر برای پیامبر عزیز است، چطور چیزی از او به ما نرسیده؟. مجموع مطالبی که می‌توان روی آن‌ها تکیه کرد، اگر مثلا دعای عرفه را حساب کنیم، چیزی در حدود دو یا سه برابر دعای عرفه می‌شود. این خیلی کم است در مقایسه با آن چیزی که انتظار داریم از امام حسین(ع) به ما رسیده باشد.
 اما همین‌هایی که رسیده، در هر کدام یک دنیا حقیقت نهفته است، منتها به شرط اینکه انسان هنر گوش کردن را داشته باشد. هنر شنیدن از یک طرف، شرایط معنوی لازم دارد که یکی از الزاماتش این است که جامعه گرفتار اسارت دنیا مخصوصا به صورت حرامش نباشد. وقتی جامعه‌ای غرق در ثروت‌اندوزی و جنگ قدرت می‌شود، دیگر گوشش از کار می‌افتد، نمی‌تواند حرف حق را بشنود. بنابراین اگر ما گوشی برای شنیدن داشته باشیم، هر کدام از آن سخنان کوتاه امام حسین(ع) می‌تواند درس‌های زیادی برای ما به اشکال مختلف باشد.
خشونت در قیام امام حسین معنا و جایگاهی نداشت
جمله‌ای که خیلی معروف و مهم است  و امتیاز این حماسه در مقایسه با حماسه‌های تاریخ است، در تاریخ کم نبوده‌اند کسانی که از جان خود گذشتند و خونشان ریخته شده و نامی هم از آن‌ها نیست. اینکه چطور شده که این حماسه به ابدیت پیوسته، یک سؤال کلیدی و اساسی است. یکی از دلایل جاودانگی این حماسه این بود که امام حسین(ع) فرمودند که به هیچ وجه اقدامی که انجام می‌دهم، رنگی از خشونت در آن نیست. یعنی «انی ما خرجت اشرا و لا بطرا». این یک سخن خیلی کوتاه است. آسیب‌هایی که جنبش‌های دیگر را عقیم و لوس می‌کند، در حرکت من نیست. یکی از آن‌ها، اشر و بطر است که این دو احتیاج به رمزگشایی هم دارد، اما خلاصه‌اش این است که دو نوع خشونت، هم خشونت شهروندی و هم خشونت شهریاری وجود دارد. یعنی هم حاکمان خشونت به خرج می‌دهند و هم کسانی که با حکومت‌ها می‌جنگند. بسیاری از جنبش‌ها گرفتار این مسئله می‌شوند. مثلا اگر به جنبش مشروطه نگاه کنیم، می‌بینیم خشونت زیادی در آن وجود داشت، به همین دلیل هم خیلی ضربه خورد.
ایکنا: یعنی مشروطه به همین دلیل به آن چیزی که مورد نظرش بود، دست پیدا نکرد؟
بله به آن نتیجه مطلوب نرسید، چون وقتی در جنبشی خشونت وجود داشته باشد، دیگر نمی‌تواند ادعای مخالفت با خشونت داشته باشد. وارستگی حماسه امام حسین(ع) از همه رنگ‌های خشونت، نکته بسیار مهمی است. از نظر اجتماعی هم بسیار مهم است. زمانی این مطلب معروف بود، من آن زمان خیلی جدی نمی‌گرفتم، اما بعدا که در جمله امام حسین(ع) دقت کردم، احساس کردم که واقعا قابل تأمل است که گاندی که به عنوان یکی از رهبران جنبش ضد خشونت معروف است که گفته  از عاشورا درس گرفته. این خیلی مهم است. این سخن خیلی مشهور است و در چند منبع مهم هم دیده‌ام. منظورم این است که روزهای اول فکر می‌کردم این‌ها حرف‌هایی است که جنبه شعارگونه دارد و خیلی آن را جدی نمی‌گرفتم. اما بعدا این جمله «انی ما خرجت اشرا و لا بطرا» و بعد هم مشروطه را بازخوانی کردم و ضربه‌ای را که خشونت به نهضت مشروطه زد.
ایکنا: به سخنانی از امام حسین اشاره کردید از جمله سخن مشهور ایشان که فرمودند« ان لم تکن لکم دین و لا تخافون المعاد، کونوا احرارا فی دنیاکم» . آیا بر این اساس می‌توان اینگونه استنباط کرد که امام حسین(ع) نگاه به اخلاق و کرامت انسانی را فراتر از بحث دین و دینداری می‌دانستند؟
هرکدام این‌ها افقی را باز می‌کند. آن نگاه را هم می‌توان داشت. یعنی حضرت کف و سقف مسئله را روشن کردند. در واقع شما حتی اگر دین هم ندارید، اگر انسان‌های آزاده‌ای باشید، خودتان را مبتذل نمی‌کنید، خودتان را نمی‌فروشید، اجازه نمی‌دهید به شما این‌طور اهانت شود. این کمترین چیزی است که یک انسان اگر دین نداشته باشد، باید داشته باشد. هر کدام این‌ها مهم است. خلاصه‌اش این است که از همه این‌ها می‌توان استفاده کرد.  
ایکنا: با توجه به اینکه امام حسین(ع) به عنصر عقلانیت، شورا و مشورت با دیگران، اختیار، اراده و آزادی انسان بها می‌دادند، همه این‌ها در فرهنگ عاشورا مشخص و نمایان است.حال با اینکه در جامعه مدرن امروز هم که تفکر لیبرالیسم از آزادی فرد، فردیت و اختیار و اراده سخن می‌گوید، به نظر شما چه پیوندی می‌توان بین فرهنگ و عقلانیت عاشورا و فرهنگ و عقلانیت مدرن امروز برقرار کرد؟ 
ما ابتدا باید خود حماسه را به صورت دقیق با همه ابعاد و خصوصیاتش بتوانیم بشناسیم و بازخوانی کنیم و گرد و غبارها را از آن بگیریم و مقداری آن را شفاف و زلال کنیم. بعد از اینکه این کار را انجام دادیم، آن وقت نوبت به مقایسه می‌رسد. اما اجمالا اگر بخواهم میانبری بزنم، اگر کسی بخواهد از خود آن رخداد استفاده کند، باید ابتدا رخداد شناخته شود. ما از آن رخداد اطلاعات پراکنده، زیاد داریم. ما هنوز کار جامعی انجام نداده‌ایم، علتش هم این است که در مورد تاریخ مشکل داریم. بنابراین از نگاه تاریخی مقدمات بیش‌تری لازم دارد، اما دعای عرفه متنی است که از امام حسین(ع) باقی مانده و خیلی می‌توان به این دعا اعتماد کرد. اگر کسی این دعا را بخواند، خیلی از این ارزش‌ها و حقایق به صورت‌ها و زبان دیگری در آن وجود دارد که به ترجمه نیاز دارد، نه فقط ترجمه زبانی، بلکه ترجمه‌های زمانی هم لازم دارد. ولی به هر حال مثلا می‌گویم که حضرت به خدا می‌گوید خدایا مرا طوری قرار بده که آن چیزی را که تو خواستی زودتر انجام شود، من نخواهم به زور به تأخیرش اندازم؛ آن چیزی را هم که تو خواستی تأخیر داشته باشد، من نخواهم به زور عجله کنم.
 همین مسأله که در واقع انسان نخواهد حرکت تاریخ را تابع عواطف خودش کند، بسیار مهم است. یعنی اکثر کسانی که مخصوصا جایگاهی پیدا کرده و عده‌ای پشت سرشان حرکت می‌کنند، ادعای خدایی می‌کنند. این شعار ما می‌توانیم اگر در جای خودش درست مطرح شود، حرف درستی است. اما بعضی مواقع بد مطرح می‌شود. یعنی ادعای خدایی نمی‌توان کرد. هر کس حد و حدودی دارد و شرایط تاریخی هم انسان را محدود می‌کند و محدودیت‌های دیگری هم به آن اضافه می‌شود. واقع‌بینی در نگاه به تاریخ و حرکت تاریخ و آرمان‌ها، یکی از برجسته‌ترین جلوه‌های عقلانیت است. کمتر کسی می‌تواند چنین روحیه‌ای داشته باشد.
نباید ارزش سوگواری را دست‌کم گرفت
ایکنا: در دوره‌های مختلف، واقعه عاشورا دستخوش برخی تحریف‌ها و تفسیرهایی نادرست قرار گرفته و با ماهیت و اهداف اصلی کم‌تر پرداخته شده و یا حتی توجهی به آن نشده و به همین دلیل هم استادعلامه محمدرضا حکیمی در کتاب «سرود جهش‌ها» جمله معروفی دارند که « باز باید عاشورایی برای عاشورا گرفت». حال می‌خواهیم این سوال را مطرح کنیم که فکر می‌کنید چه عواملی سبب شده که کارکرد و ماهیت اصلی‌ عاشورا که هدف امام حسین(ع) بود، در جامعه ما کمرنگ شود و به جنبه‌های دیگری غیر از آن پرداخته شود؟ یعنی ما الان می‌بینیم که فقط جنبه سیاه وظلمانی عاشورا در سال 61 هجری بازگو می‌شود، همان چیزی که مرحوم مطهری در کتاب خود می‌گفت که عاشورا دو صفحه دارد: یک صفحه سفید و یک صفحه سیاه. یک جای آن ظلمت و اسارت است و جای دیگر آن درس آزادگی، نماز و عدالت. فکر می‌کنید چرا در جامعه ما بیش‌تر به آن جنبه‌های ماتم و عزا پرداخته شده و به پیام‌های اصلی کمتر توجه می‌شود؟
البته نباید ارزش سوگواری را دست‌کم گرفت. یعنی این یک بحث تاریخی طولانی دارد که اساسا بنی‌امیه با همین عزاداری براندازی شد. یعنی اوضاع به گونه‌ای بود که خود زیارت امام حسین(ع) می‌توانست حکومت‌ها را جابجا کند. یعنی مبارزاتی که با قبر امام حسین(ع) شده، اگر زیارت این بود که کسی به آنجا رفته و سلامی بدهد که این‌طور حساسیت ایجاد نمی‌شد. این حساسیت‌هایی که در تاریخ بود و آخری‌اش هم همین صدام بود که از مراسم اربعین می‌ترسید. بنابراین این قسمت را نمی‌توان دست‌کم گرفت. منظور مرحوم مطهری هم این نبوده که این را دست‌کم بگیریم. اما نگاه یک طرفه به هر چیزی ضربه می‌زند. قرآن تعبیر آموزنده‌ای دارد که مگر ما به انسان دو تا چشم ندادیم. این نگاه با دو تا چشم، منظور دو تا چشم عددی نیست. یعنی یک سویه نگاه نکنیم. ما معمولا نگاه‌هایمان یک سویه است و نتیجه‌گیری‌هایمان هم ( همین طور). بعد هم یک سری انگیزه‌هایی برای بهره‌کشی‌های ابزاری که خیلی چیز بدی است، مخصوصا نسبت به مقدسات. تعبیری که از ائمه(ع) مطرح شده که خدا لعنت کند کسانی را که ما را وسیله نان خودشان قرار می‌دهند. «لعن الله الآکلین بنا». آن‌هایی که سعی می‌کنند مکتب ما را به سفره خانه تبدیل کنند. ائمه(ع) این‌ها را لعنت کرده‌اند.    
ایکنا: فکر نمی‌کنید این رویه همچنان هم وجود دارد؟ 
هست. حتما هست. قطعا افرادی باید بترسند از اینکه امام حسین(ع) خیلی مقدس‌تر است از اینکه نام و مراسمش سفره خانه‌ای شود برای یک سری از افراد. بالاخره این یکی از مسائل بسیار مهم است و این تعبیر هم از ائمه(ع) زبانزد است که بارها مطرح شده. همین تعبیر لعن الله الآکلین بنا، خیلی مهم است و بهره‌کشی‌های ابزاری از عاشورا به ‌صورت‌های مختلف که تقریبا در مقطعی همه گروه‌های سیاسی سعی می‌کردند زیر پرچم عاشورا اهدافشان را تعقیب کنند، اما در واقع می‌خواستند به قدرت برسند. همه این‌ها از عاشورا استفاده کردند و به آن ضربه زدند. بنی‌عباس یک نمونه خیلی روشن است. بنی‌عباس با شعار سیاه جامگان آن زمان تاریخ، مسئله اصلی‌شان عاشورا بود، اما کاملا عکس عمل کردند. یعنی در خون این شهدا شنا کردند و خودشان را به تخت قدرت رساندند و وقتی روی تخت قدرت نشستند، خلاف آن آرمان‌ها عمل کردند.
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
سارا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۵/۰۷/۱۹ - ۱۴:۳۵
0
0
ای بابا این چه تیتریه؟ آدم باید چند دقیقه فکر کنه ببینه منظور و مفهومش چیه. یه چیز قابل فهم برای عامه مردم بزنید
captcha