به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) نشست «ترویج تلاوت قرآن با هدف قرائت عموم»، سهشنبه، ۲۷ تیرماه از سوی ایکنا در مرکز رشد و شکوفایی فناوریها و هنر قرآنی جهاد دانشگاهی برگزار شد و یکی از کارشناسانی که در این نشست به ارائه نظریاتش پرداخت رضا روانبخش بود که بحث اصلی ایشان به جلوههای ذوقی، هنری و موسیقایی هنر تلاوت اختصاص داشت.
روانبخش بیان کرد: آنچه که در بحث هنر تلاوت و موسیقی آن مطرح است دو بخش دارد، یک بخش موسیقی کلام و بخش دیگر موسیقی عاریتی است که ما به آن میدهیم.
وی در ادامه افزود: موسیقی کلام، بحثهای زیادی دارد و به نوع بیان حروف و عبارات میپردازد و این موسیقی کلام، است که از ابتدای صدر اسلام دغدغه علما و ... بوده که موسیقی کلام باید حفظ شود و به ادای بیان لطمه وارد نشود، همچنین بحث آکسانها در عبارات، بخش مهمی از این قسمت است که همواره درست ادا کردن آن جزء دغدغهها بوده است که نباید به آن خدشهای وارد شود.
این کارشناس موسیقی بیان کرد: در تلاوتهای امروزی که هنری وارداتی از کشورهای عربی و به ویژه مصر است، هرچند که موسیقی ما بوده که در گذر زمان به آنجا منتقل شده است. این بخش دوم، موسیقی عاریتی است که در گذر زمان تغییرات زیادی کرده و متغیر بوده است، از بزرگان موسیقی ایران که علم موسیقی را پایهگذاری کردهاند؛ فارابی است که دو کتاب بسیار جامع در این زمینه داشتهاند که به دستور وزیر آن زمان نوشته و معروفترین آن موسیقی کبیر است و کتاب دومی که یافت نشده است.
روانبخش گفت: وقتی کتاب فارابی را میخوانید میبینید که چقدر در این زمینه قوی بوده و الآن نیز این کتاب به عنوان مرجع در موسیقی دنیا است. فواصلی که الآن مطرح میکنند و فواصل موسیقایی که در آن فرکانسهای نتها در اکتاوها آورده میشوند، 800 سال قبل فارابی آورده و در سالهای اخیر «مهدی برکشلی» از شاگردان دکتر حسابی آن را در مجامع علمی دنیا مطرح کردهاند و فواصل «باخ» به احترام فارابی تبدیل به فواصل فاراباخ شده است.
وی در ادامه افزود: در نتیجه این موسیقی عاریتی است که دچار تغییر بوده، کما اینکه میبینیم بعدها موزیسینهایی مانند عبدالقادر مراغهای، کتبی که نوشتهاند و آوانگاری که کردهاند که در سالهای اخیر آن آوانگاری به سبک قدیم و با حروف ابجد بازخوانی و تبدیل به نت امروزی شده است و میبینیم آن موسیقی کمی متفاوت از این است که الآن میشنویم؛ لذا این موسیقی نمیتواند ثابت باشد که از زمان پیامبر اکرم(ص) تا امروز بگوییم تغییری نداشته و موسیقی امروزی همان موسیقی است.
روانبخش تصریح کرد: احادیثی که در مورد تلاوت قرآن با لحن عربی مطرح شده نیز نشان میدهد که لحن، خیلی مهم است و نباید پنداشت که لحن مربوط به بخش دوم یعنی موسیقی عاریتی است، چون موسیقی عاریتی، دستخوش حوادث بوده، در واقع این لحن تأکید شده در قرائت قرآن به موسیقی کلام برمیگردد و این که در روایت است که قرآن را با لحن عربی بخوانید به این معنا که مثلا شبیه منشاوی و ... بخوانیم، نیست.
وی در ادامه بیان کرد: لحن بیان، مهمترین قسمت است و در زبان فارسی هم همین را داریم مثلا در بیت: «ابرو متاب که ما دل شکستهایم» اگر آکسان روی حرف دال در کلمه دل قرا گیرد، معنا متفاوت میشود، اگر تغییر کند باز هم معنای دیگری را تولید میکند، لذا این بحث آکسانها بسیار مهم است. یکی از اساتید بزرگ موسیقی ایران صحبت جالبی در آواز دارند که نوازنده است که به دنبال خواننده میرود و خواننده یک قدم جلوتر است و در واقع خواننده در اختیار کلام است، اما در تلاوت قرآن، ساز وجود ندارد، اما خواننده و کلام است که شاهد این هستیم که موسیقی از کلام جلو میزند و خیلی سخت است که با تمام فرازونشیبها موسیقایی بخوانیم و در عین حال موسیقی کلام را حفظ کنیم.
روانبخش گفت: یکی از قاریان معروف مصری به نام عبدالفتاح شعشاعی که خیلی بحث معنامحوری در مورد ایشان مطرح میشود، اغلب کارهای ایشان به صورت دقیق موسیقیمحور است تا معنامحور و تفکرات حاکم بر موسیقی تلاوت وی بیشتر تفکرات موسیقی غربی بوده نه شرق نزدیک، البته در برخی قسمتها معنامحور است؛ اما در خیلی از بخشها اینطور نیست.
وی با اشاره به اینکه ارادت خاصی به اجراهای مصطفی اسماعیل دارد، بیان کرد: عبدالفتاح شعشاعی، موسیقی تلاوتش جلوتر میرود و تفکراتش مطبوع موسیقی کلاسیک غربی است، البته مصطفی اسماعیل در این قضیه از عبدالفتاح موفقتر بوده است. یکی از علتهایی که تلاوتهای عبدالفتاح شعشاعی طرفدار کمی دارد همین است.
این کارشناس موسیقی با اشاره کوتاهی به تاریخچه تلاوت در ایران بیان کرد: تاریخچه تلاوت قرآن در ایران را میتوان در دو بخش تقسیم کرد، از قرن دوم تا معاصر و از معاصر تا حال؛ مثلا قرن هفتم حمله مغول بوده، قرن هشتم و نهم پیشرفتهایی بوده است، علامه جزری، دارالقرآن تاسیس میکند، قرن دهم، صفویه میآیند و باعث پیشرفت علوم قرآنی و تلاوت میشود و در دورههای بعدی افشاری و قاجاری هم کارهایی میشد و تا پهلوی اول که به خاطر عدم تمایل آنها این پیشرفت متوقف میشود، اما در دهه 30 و 40 دوباره این فعالیتها شروع میشود.
وی در ادامه افزود: قبل از دهه 30 و 40 سیدمحمد عربزعفرانی که در سال 1363 قمری فوت شدهاند، نیز تلاوت قرآن میکردند، سیدحسین حافظیان یکی از شاگردان ایشان بوده و توضیح میدهند که شیخمحمد عربزعفرانی، چطور تلاوت میکرده است، البته فایل صوتی آن موجود نیست، اما علاقهمند بودهاند که این مقامات بعد از خودشان نیز وجود داشته و ادامه یابد.
روانبخش با اشاره به صحبتهای حسین حافظیان تصریح کرد: نغماتی که ایشان استفاده میکردند مانند نغمات منصوری ماهور، بغدادی، حکیمی و ... بوده است، وقتی موسیقی عراق را بررسی میکنیم، میبینیم این مقامات در عراق وجود داشته و جزء موسیقی عرب عراق محسوب میشوند، زعفرانی نیز در استفاده از این نغمات یک انتخاب خوبی کرده است؛ چرا که نزدیکی زیادی به خاطر نزدیکیهای جغرافیایی بین موسیقی عراقی و ایرانی وجود داشته است.
وی در ادامه افزود: بحث واکههایی که در هر زبان غالب هستند از اهمیت بالایی برخوردار است در زبان عرب عراق واکه «اُ» و «آ» در تکلم و خواندن آنها غالب و در تلاوتشان نیز تسری پیدا کرده و شاهد این هستیم که واکهها اغلب به سمت «اُ» میرود و نکته جالب توجه این است که در موسیقی آوازی ایرانی نیز همین طور است.
روانبخش بیان کرد: نورعلیخان برومند که سال 55 فوت شدند و بسیاری از بزرگان موسیقی مانند محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان و ... شاگرد ایشان بودهاند، ایشان نیز قائل به این بودند که در آواز هر چه صدا به سمت «اُ» میرود مطبوع ایرانیها میشود ولی در مورد فتحه این چنین نیست، زبان مصری به سمت «اَ» گرایش زیادی دارد و واکه غالب آنها «اَ» است.
روانبخش بیان کرد: بحث مهمی که در اینجا مطرح است این که ما در هنر تلاوت باید نیازها را بسنجیم، مخاطبشناسی کنیم و بدانیم ذائقه مخاطب چیست و کلیدواژه، بحث آسیبشناسی تجویز تلاوت قاریان مصری برای غیر مصریها است که آیا تلاوت آنها با ذائقه ایرانی سازگار است؟ مثلا در جنوب کشور رستوران میزنم، ذائقه آنها مثلا غذای تند را میپسندد حال اگر بخواهیم با ذائقه خودمان غذا تهیه کنیم، آنها قبول نخواهند کرد، در نتیجه فرم عاریتی دچار تغییر بوده و دلیلی ندارد که آن را تغییر را به وجود نیاوریم؛ چراکه موسیقی تلاوت قاریان مصری با ذائقه مردم ما مطابقت ندارد.
وی در ادامه افزود: در کشورهای آسیای شرقی مثل اندونزی و ... علاقهمندی شدیدی به مصطفی اسماعیل و مصریها هست، در حالی که ساختار موسیقی آنها کاملا متفاوت است و فضای خاصی دارند و این که اینها چگونه میتوانند با موسیقی مصری ارتباط برقرار کنند، جالب است و شاید تکرار زیاد تلاوتها بوده که دارند از آن لذت میبرند.
روانبخش در ادامه تصریح کرد: ما خیال میکنیم، رمز ماندگاری و علاقه مردم به اذان مرحوم مؤذنزاده به خاطر فضای عرفانی و معنوی اذانش بوده اما یک استاد موسیقی در پاسخ به این که چرا اذان ایشان موردپسند مردم واقع شده گفتند: تکرار باعث نهادینه شدن این نغمه در مغز و به وجود آمدن این اتفاق شده است.
وی در ادامه افزود: همه مردم دوست دارند چیزی را گوش کنند که با فایل صوتی ذهنشان تطبیق داشته باشد، ولی موسیقی مصری قابل تطبیق با موسیقی ما نیست و هر چه فکر میکنیم که این موسیقی با کدام بخش از مغزمان تطابق دارد به نتیجهای نمیرسیم.
روانبخش گفت: چون ذهن تطبیق نمیدهد لذت نمیبرد و شاید یکی از عوامل اصلی همین باشد و اگر رغبتی هم در تلاوت امروزی است شاید از باب تقدسی است که برای قرآن وجود دارد که باید قرآن را بشنویم و محافل قرآنی کشور ما را اغلب افرادی تشکیل میدهند که در جلسات قرآن حضور دارند نه همه مردم، عموم مردم با مداحی ارتباط برقرار میکنند چون ذائقه مخاطب آن را شناخته است.
وی بیان کرد: مخاطب، وقتی دشتی را زیاد شنیده قطعا میتواند ارتباط بهتری با آن برقرار کند، مثلا در گوشه دیلمان که ریشه آن شمال کشور است و ابوالحسن صبا آن را در ردیفهای موسیقی قرار داده و همه مردم هم آن را شنیدهاند، این فضا میتواند برای مخاطب آشنا باشد(در این بخش رضا روانبخش به اجرای قطعاتی در دستگاه موسیقی ایرانی به صورت آواز پرداخت و همان نغمه آوازی را روی برخی از آیات قرآن اجرا نمود که فایل تصوری آن متعاقبا منتشر خواهد شد).
روانبخش در پاسخ به این سؤال که آیا قابیلت پیادهسازی تمام دستگاههای موسیقی ایرانی روی آیات قرآن وجود دارد یا خیر؟ تصریح کرد: یکی از ردیفهای موسیقی به ما رسیده، ردیف میرزا عبدالله است که حدود 270 گوشه دارد که یک تعدادی از آن قطعات ضربی است که ایقاع دارند و وارد تلاوت نمیشوند اما بقیه گوشهها را میتوان وارد کرد.
موضوعی بسیار خوبی را مطرح کردید که پیشنهاد میکنم سلسله جلسات تخصصی با طرح همین موضوع با حضور اساتید، قاریان و ... برگزار گردد. هم جنبه آموزشی داشته و هم تبادل اطلاعات میان اهالی فن صورت خواهد گرفت. کلیات صحبتهای جناب آقای روانبخش در خصوص سیر تاریخ تحول موسیقی و مسائل مربوط به موسیقی سنتی و اواز و ... صحیح است اما به جهات جوانب فنی و تخصصی و همچنین شرعی ما مجاز به اجرای تلاوت به شکل مقامی (یعنی موسیقی فولکلور یا موسیقی محله ای و منطقه ای) نیستیم مگر اینکه کسی قادر به فراگیری این فضا نباشد و یا به شکل محدود و فقط برای آن سرزمین موضوعیت داشته باشد. رعایت تجوید بخشی از لهجه عرب محسوب می سود. در کنار تجوید، موسیقی مخصوص این هنر و همچنین مسائل مربوط به لهجه، ساختار و قالب کلی هنر تلاوت را تشکیل می دهد. هر هنری دارای اصول و ضوابط خود می باشد و به صرف شباهت به هنر اوازی دیگر دلیل نمی شود که مثل آن اجرا شود و یا تغییر کند. در ضمن ما اجازه گسترش چنین روش هایی را نداریم. باید تلاش شود تا مردم با فضای تلاوت قران آشنا شوند. نه آنکه اصل و اصالت کار رو تعطیل کنیم و ان چیزی را که خودمان می پسندیم را ترویج کنیم. درست است که بسیاری از نغمات از موسیقی ایران به مصر و سایر بلاد منتقل شده است، اما باید توجه کرد که در طول تاریخ دچار تغییر و تحولات شده و شکل ایرانی آن با شکل عربی ان تفاوت دارد. این تفاوت در فواصل موسیقایی تمام نغمات دیده می شود. موسیقی تلاوت متاثر از موسیقی ایرانی و عثمانی و همچنین خود موسیقی عربی است. در طول تاریخ این تحولات صورت گرفته و در قالب عربی ارائه شده است. فضای تلاوت قران هم در فضای عربی و با استناد به احادیث بسیار زیاد رسیده از حضرات معصومین هست. اقرؤوا القران بلحون العرب و اصواتها و ... مشهورترین سند راویی بر اجرای تلاوت قرآن در فضای عربی هست. اگر تلاوت به شکل بین المللی و مطابق رویه تمام جهان اسلام می خواهد اجرا شود باید به شکل عربی باشد. اگر قرار باشد که هر کس مطابق موسیقی منطقه خود تلاوت کند و یک عده مروج این مدل قرائتها باشند، دیگر چیزی از تجوید باقی نخواهد ماند و زمینه وردو بسیاری چیزهای دیگر فراهم خواهد شد. صمن اینکه تلاوت قران، نقل است و نقل معصوم بر ذائقه مردم غلبیت دارد.
موفق باشید - محمدکاکاوند
بحثهای جالب و خوب و فنی بنظرم در جریان است. از
اینکه تلاوت با موسیقی عرب عجین و سفارش هم شده است صحیح اما چنانچه موسیقی غرب هم دچار تحولات تدریجی شود یا شده معیار تشخیص وپذیرش یا رد تغییرات خود موسیقی عرب برای تلاوت قرآن چه میتواند باشد لطفا