حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا شهیدیپور، عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیه در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به بحث نقش قرائات در تفسیر قرآن پرداخت و گفت: قرائات قرآن به عنوان یک علم و دانش در مجموعه دانشهای علوم قرآنی از گذشته مطرح است.
وی با بیان اینکه نخستین دانشی که در زمینه قرآن در صدر اسلام پدیدار شد دانش قرائت قرآن کریم بود اظهار کرد: همزمان با نزول قرآن کریم، پیامبر(ص) ده آیه ده آیه، آیات نازل شده را قرائت و تفسیر میفرمودند؛ بنابراین نص قرآن کریم، واحد است همانطور که در روایتی بیان شده است: «إنَّ القُرآنَ واحدٌ نَزَلَ مِن عِندِ واحدٍ».
شهیدیپور عنوان کرد: پیامبر(ص) نیز تنها با قرائت واحد، قرآن را به صحابه و مردم آموزش دادند اما بهتدریج بحث قرائات ایجاد شد که بیانگر این مسئله است که اختلاف در قرائت قرآن از ناحیه ناقلان و راویان بوده است، بنابراین علم قرائت قرآن، اولین علم در صدر اسلام است که تاسیس شده و تابع نزول واحد قرآن کریم بوده است.
عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیة با تاکید بر اینکه پیامبر(ص) یک قرائت تابع نزول قرآن را ارائه فرمودند اما مسلمین به علت داشتن لهجههای مختلف و شیوههای مختلف در قرائت، باعث ایجاد قرائتهای مختلف شدند که براساس متون تاریخی مورد تقریر پیامبر(ص) نیز بوده است.
شهیدیپور ادامه داد: مسلما اگر قرائتی مورد نهی پیامبر(ص) بود حتما از دستور کار خارج میشد و یا ممکن است لهجهای نیز نهی شده باشد ولی گویندگان و قاریان قرائتکننده به آن لهجه از بین رفته باشند و عملا شاهد چنین قرائات نادرستی نبودهایم؛ البته به هر حال پیامبر(ص) جهت سهولت فراگیری قرآن از سوی مردم سرزمینهای مختلف اسلامی که بهتدریج به جمع مسلمین میپیوستند مخالفتی با لهجهها نداشتهاند.
این استاد علوم و فنون قرائت تصریح کرد: شاگردان پیامبر(ص) مانند ابن مسعود، ابی ابن کعب، معاذ بن جبل و ... قرآن را از پیامبر(ص) فراگرفتند و قرائت خود را به ایشان منسوب و به عنوان نماینده پیامبر(ص) در نقاط مختلف اسلامی به آموزش مردم مشغول شدند.
وی اظهار کرد: در روایت بیان شده که یکی از معصومین، فرمودند «اقرءوا کما علمتم»؛ قرآن را همان طور که آموختید بخوانید یا همانند مردم بخوانید که مراد از آن جمهور مردم است و امروز هم شاهدیم که جمهور مسلمین طبق قرائت حفص از عاصم قرائت میکنند.
عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) و از اعضای شورای سیاستگذازی جشنواره قرآن و حدیث این نهاد آموزشی حوزوی و بینالمللی با بیان اینکه علم قرائت، علم ارزشمند و مورد توجه محافل علمی بوده است، بیان کرد: بهتدریج با فاصله گرفتن از صدر اسلام، و اختلاف بیشتر در لهجهها بحث قرائات مختلف پررنگ تر شد که نمونههای تاریخی آن نیز بیان شده و حتی بیم آن وجود داشت که مشکلاتی برای متن قرآن ایجاد شود که اقداماتی در راستای یکسانسازی مصاحف صورت گرفت که از بحث ما خارج است.
شهیدیپور عنوان کرد: در ادوار بعدی که قرائتهای چندگانه مطرح است به تدریج شاهدیم که در هر دورهای یک قرائت رواج بیشتری داشته است؛ مثلا در کوفه قرائت حمزه رایج بود اما چون اماله و سکت و مواردی از این دست در آن زیاد بود بهتدریج جای خود را به قرائتهای سادهتر از جمله قرائت عاصم داد که ادغام، اماله و سکت کمتری در آن وجود دارد.
عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیه ادامه داد: در برخی کشورهای دیگر نیز قرائت ابوعمرو و حسن بصری به روایت دوری رواج یافت مثلا زمخشری در تفسیر کشاف، مبنای قرائت خود را بر اساس روایت، دوری گذاشت همچنین تفسیر شریف صافی نیز بر مبنای همین قرائت تفسیر شده است.
شهیدیپور اظهار کرد: قرآنهایی که در ایران به خط یاقوت مستعصمی نوشته شده است نیز به روایت شعبه است یا متن تفسیر منهج الصادقین نیز بر این اساس نوشته شده است.
وی افزود: در فاصله قرون چهارم تا دهم هجری، قرائات به ترتیب رواج شامل، حمزه کوفی، عاصم ابوعمرو و ... و از قرن دهم به بعد نیز حفص از عاصم به تدریج رواج داشته است؛ این قرائت، قرائتی است که با گویش فعلی مسلمین نیز هماهنگ است.
عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیه با بیان اینکه البته الان در کشورهای آفریقایی، قرائت نافع به روش ورش و قالون رائج است ادامه داد: ابتدا قرائات سبعه شکل گرفت و چون هر قرائت دارای دو راوی بود به قرائات چهارده گانه مرسوم شدند که البته اتفاق نظر میان اندیشمندان علوم قرآنی و مفسران بر روی قرائات چهارده گانه وجود ندارد.
این استاد علوم و فنون قرائات قرآنی با بیان اینکه روی عدد ده میان علما و اندیشمندان علوم قرآنی، توافق و اعتماد وجود دارد ادامه داد: در میان قرائات چهارده گانه به علت وجود قرائات شاذ، مورد اتفاق نیست که این قرائات نیز به ابن محیصن، حسن بصری، اعمش و یحیی یزیدی اختصاص دارد.
عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیه تصریح کرد: اکثر فقها معتقدند که بهتر است ما در محدوده سبع قرائت کنیم ولی برخی نیز قرائات عشر را هم جایز دانستهاند البته بخش دیگری از آنان نیز میگویند عدد هفت و ده موضوعیت ندارد و هر چه در زمان معصومین(ع) رواج داشته است جایز است ولو اینکه از این دو عدد نیز خارج باشد یعنی یا کمتر و یا بیشتر باشد.
شهیدیپور با بیان اینکه این نظر به مرحوم سیدکاظم یزدی، صاحب عروه اختصاص دارد و ایشان بر منهج عربی در قرائت قرآن تاکید دارند بیان کرد: مفسران در تفسیر قرآن، بر قرائات شاذ تکیه کردهاند و به این مقوله توجه نشان دادهاند؛ زیرا در قرائات مشهور اختلاف تفسیری میان مفسران یا وجود ندارد و یا اندک است و عمده اختلافات در مباحث تفسیری پیرامون قرائات شاذ شکل گرفته است.
این استاد علوم و فنون قرائات قرآن با تاکید بر اینکه معرکه آراء تفسیری در قرائات شاذ است عنوان کرد: مثلا در مجمعالبیان شاهد هستیم که دو سوم قرائات و در کشاف سه چهارم بر مبنای شاذ، تفسیر شده است که نشان میدهد نقش قرائات در تفسیر قرآن نهتنها قابل انکار نیست بلکه بسیار مهم و اساسی است.
شهیدیپور ادامه داد: نکته مهم در این مسئله آن است که تفسیر براساس چند قرائت، کاملتر است و اگر مفسر طبق یک روایت، تفسیر کند تفسیر او تک وجهی میشود، بنابراین اکثر مفسران قرآن به خصوص در دورههای گذشته بر قرائت مختلف تاکید داشته و به آن پرداختهاند تا تفسیر کاملتری در اختیار مردم بگذارند و برای مطالعات و تحقیقات قرآنی امروز نیز بسیار مفید هستند.
عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیة با اشاره به پرداختن علما و مفسران قرآن در دوره معاصر به قرائات مختلف تصریح کرد: علامه طباطبایی(ره) در تفسیر خود به مقوله اختلاف قرائات توجه داشته و آن را ذکر کرده است.
شهیدیپور در عین حال عنوان کرد: آنچه امروز مهم است این است که باید برای عموم مردم، طبق یک قرائت، تفسیر کنیم تا دچار سردرگمی و احیانا شبهه پیرامون یک موضوع نشوند ولی قطعا برای متخصصان و اهل فن و مراکز عملی، باید این کار بر اساس قرائات صورت بگیرد تا منهج تفسیری روشنی ارائه شود.
شهیدیپور با بیان اینکه برخی معتقد هستند تفسیر یک قرائت، کاربردی است عنوان کرد: این کار باید برای عموم مردم صورت بگیرد ولی برای افراد متخصص، پرداختن به بحث اختلاف قرائات، لازم است.
وی افزود: کمتر تفسیری است که به اختلاف قرائات اشاره نکرده باشد از این رو 30 آیه دارای اختلاف تفسیری ناشی از اختلاف قرائات را در متون تفسیری مختلف شاهد هستیم که از جمله آیاتی در سوره انعام و نساء در زمره این مسئله قرار دارند.
شهیدیپور ادامه داد: در سوره مبارکه انعام و در آیه شریفه 33 این سوره «قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ» واژه «یکذبونک» با دو روش تشدید ذال و سکون آن قرائت شده است و خود این معرکه آرای تفسیری است؛ در این آیه شریفه خداوند به پیامبر دلداری میدهد که مشرکان نبوت تو را قبول دارند بلکه آنان منکر آیات خدا هستند.
عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیه بیان کرد: در سوره مبارکه نساء نیز در ذیل آیه 25 شریفه این سوره «وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» واژه«احصن» با ضمه و فتح الف خوانده شده است و معانی مختلفی را در بر میگیرد.
وی تاکید کرد: البته با همه تاثیرگذاری قرائات بر بحث تفسیر، تاثیرگذاری قرائات بر آیات الاحکام اندک است و یا تاثیری نداشته است؛ زیرا فتوای فقها بر مبنای آیات بدون اختلاف قرائت است ولی در مجموع تاثیر قرائات بر مقوله تفسیر بسیار زیاد است؛ از این رو تحقیقات و بررسیهای علمی بیشتری در این زمینه لازم و مفید است و میتواند نکات قابل ملاحظهای را در اختیار علاقهمندان و متخصصان علوم تفسیری و علوم قرآنی قرار دهد.