کانون فرهنگی و هنری «چاووش» به عنوان یک انجمن موسیقی در اواسط سال 57 و به دنبال استعفای دستهجمعی برخی از موسیقیدانان کشورمان از سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران و متشکل از دو گروه موسیقی شیدا و عارف تشکیل شد.
هوشنگ ابتهاج(سایه)، مرحوم استاد محمدرضا لطفی، استاد محمدرضا شجریان، استاد حسین علیزاده و استاد شهرام ناظری و مرحوم پرویز مشکاتیان از اعضای اصلی این کانون بودند که 12 آلبوم به نام چاووش 1 تا 12 منتشر کردند. برخی از آلبومها تحت تأثیر فضای سیاسی ایران مربوط به مبارزات مردم ایران در برابر رژیم شاه و در دوران پیروزی انقلاب بود.
گروههای عارف با سرپرستی استاد محمدرضا لطفی و گروه شیدا با سرپرستی مرحوم استاد پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده زیر نظر کانون چاووش و به سرپرستی هوشنگ ابتهاج تا قبل از ۲۲ بهمن ۵۷، بهطور مخفیانه آثاری تولید میکردند که برجستهترین آنها (سه سرود شبنورد، برادر نوجوونه، باصدای استاد محمدرضا شجریان، در آلبوم چاووش 2)؛ آزادی آن زمان که بنهادم، باصدای شهرام ناظری، در آلبوم چاووش ۲)؛ سپیده، ایران ای سرای امید، با صدای محمدرضا شجریان، در آلبوم چاووش۶)؛ پدر، به یاد آیتالله طالقانی، اثر محمدرضا لطفی در آلبوم چاووش شماره 4؛ شهید، با صدای شهرام ناظری در آلبوم چاووش3) است. مرحوم محمدرضا لطفی در بولتن آوای شیدا مینویسد: «این سرودها در زیر زمین خانه مسکونی او تولید میشد و در همانجا نوار کاست آن تکثیر میشد».
هوشنگ ابتهاج درباره همکاری با لطفی میگوید: «در رادیو دو گروه شیدا و عارف را داشتیم؛ محمدرضا لطفی سرپرست گروه شیدا و علیزاده و مشکاتیان مشترکاً سرپرست گروه عارف بودند. روز بعد از ۱۷ شهریور ۵۷ که از رادیو استعفا کردیم چاووش را درست کردیم. گروهی متشکل از گروه عارف و شیدا به اضافه یکی دو نفر دیگر. میخواستیم به موسیقی ایران که مدتی بود طرف بیاعتنایی قرار گرفته بود جان تازهای بدهیم. چاووش شد پرچمدار موسیقی ایران؛ هنوز هم وقتی از موسیقی امروز حرف میزنند گوشه چشمی هست به کارهای عارف و شیدا».
در کتاب «چهار مضراب انقلاب» که درباره چهار سرود شاخص انقلابی به قلم امید مهدینژاد نوشته شده است و در روایت ساخته شدن قطعه «شب نورد» آمده است: انقلاب اسلامی ایران به روزهای اوج نزدیک میشد. شاه فرار کرده بود و امام خمینی قصد مراجعت به وطن داشت. حکومت شاهنشاهی به روزهای پایانی خود نزدیک میشد. اما دستگاه نظامی و امنیتی رژیم به شدت مشغول فعالیت بود. کشتارها و بگیر و ببندها و حکومت نظامی به قوت خود باقی بود و ترس بر دلها حکومت میکرد. خانه محمدرضا لطفی در امیرآباد و در کنار بیمارستان هزار تخت خوابی، فاصله چندانی با میدان انقلاب که کانون تظاهرات مردمی بود، نداشت. لطفی روزها به میان مردم میرفت و شبها ناظر آمبولانسهای حاوی شهدا و زخمیهایی بود که آژیرکشان وارد بیمارستان میشدند.
یکی از شبهای بهمن 1357 لطفی که با لباس آغشته به خون، خسته و پریشان به خانه بر میگشت، در جستوجوی شعری بود که بیانگر حال مردم معترض باشد. شعری از اصلان اصلانیان یافت: «شب است و چهره میهن سیاهه...». شعر به جانش نشست. سه تار را برداشت و ضبط را روشن کرد و آن قدر در مایهٔ دشتی نواخت و خواند که نغمهٔ مناسب شعر را پیدا کرد و همان شب مقدمه و متن آهنگ «برادر بیقراره» را نوشت. برای خواندن این اثر کسی بهتر از شجریان پیدا نمیکرد.
چند روز بعد تصنیف برادر بیقراره با شعر جواد آذر، آهنگ محمدرضا لطفی و صدای محمدرضا شجریان و با نوازندگی برخی از اعضای گروه شیدا شبانه در استودیو بل ضبط شد. دکلمه اشعار را نیز مهدی فتحی انجام داد. چند روز بعد این تصنیف در کنار ساز و آوازی محزون از شجریان و لطفی و نیز تصنیف و آوازی از شهرام ناظری با نام آزادی تحت عنوان «چاووش2» در قالب نوارهایی میان مردم توزیع شد. با پیروزی انقلابف محمدرضا لطفی نوار مادر «شب نورد» و «آزادی» را به تلویزیون برد و اولین هدیه اهالی موسیقی سنتی را به انقلاب و مردم انقلابی تقدیم کرد».
آثار کانون چاووش با استقبال خوب مردم کشورمان مواجه شد، زیر این آثار هم از نظر شعر و و هم از نظر موسیقایی متاثر از حال و هوای مبارزه مردم با رژیم شاه و پیروزی انقلاب بود. در واقع چاووش زبان گویای مردم برای رهای از بند طاغوت و دستیابی به استقلال و آزادی بود.
انتهای پیام