عدالت در قرآن کریم کلیدواژه محوری و اساسی در تبیین اهداف بعثت انبیا و شکلگیری روابط و تعاملات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و بینالمللی است؛ «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» (حدید، 25) که هدف از بعثت را بیان میکند و «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت شهادت دهيد، و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است، و از خدا پروا داريد، كه خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.» (مائده، 8) که بر شکلگیری روابط و تعاملات با سایر گروهها (اعم از داخلی و خارجی) بر پایه عدالت تأکید میکند که در این نوشتار به تبیین و بررسی سوره 8 آیه مائده پرداخته میشود.
در واقع این آیه بیان رویکرد حکومت اسلامی در روابط داخلی و خارجی است و قرآن کریم بر اجرای الگوی رفتار و تعامل عادلانه در این دو سطح رابطه، حتی با دشمنان تأکید میکند. به عبارتی روابط حکومت اسلامی با شهروندان و جریانهای مختلف سیاسی در داخل و نوع دیپلماسی آن با دولتهای خارجی بر محور چنین الگویی شکل میگیرد و «عزت، حکمت، مصلحت» نیز شاخصهای دیپلماسی عدالتمحور است.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون این آیه میفرماید: «غرض اين بوده كه مؤمنين را از ظلم در شهادت به انگيزه سابقه دشمنى شاهد نسبت به مشهود عليه نهى كند، لذا شهادت را مقيد به قسط كرد. و لذا در آيه سوره مائده امر كرد به شهادت به قسط و آنگاه اين شهادت به قسط را تفريع كرد بر يك مسئله كلى و آن قيام لله است. لذا در جمله «اعدلوا هو اقرب للتقوى و اتقوا الله» را تفريع كرد بر شهادت دادن به قسط، و در اين جمله كه نتيجه شهادت بر قسط است امر كرد مؤمنين را به عدالت و اين عدالت را وسيلهاى شمرد براى حصول تقوا. در اینجا ضمير (هو) به كلمه عدل بر مىگردد، گواينكه قبل از ضمير چنين كلمه اى نبود، و ليكن از معناى (اعدلوا) فهميده مىشد، در نتيجه معناى جمله چنين است: عدالت پيشه كنيد كه عدالت به تقوا نزديكتر است.»
علامه طبرسی نیز در مجمعالبیان رفتار عادلانه بینالمللی را در سایه اخلاق عاری از کینهورزی تفسیر میکند: «ای مردم مؤمن، باید عادت شما و خوی شما قیام به حق باشد، به طوری که خود عمل شایسته انجام دهید و دیگران را امر به معروف و نهی از منکر کنید و اینها را برای تحصیل رضای خدا انجام دهید. حال آنکه گواهانی هستید که عادلانه، به وظیفه شهادت عمل میکنید؛ بغض و کینه شما نسبت به مردمی، شما را به بیعدالتی وادار نکند. یعنی: کسی که نسبت به قومی کینه دارد، شما را به بیعدالتی وادار نکند که در حکم و سیره خود نسبت به ایشان به ستمگری گرایید». این تفسیر بر این مبناست که وی «شنئآن» را مصدر و به معنای کینه یا صفت و به معنای کینهورز گزارش میکند.» (همان)
بنابراین، رفتار کینهورزانه با حکومتهای دیگر موجب می شود که انسان در حق آن حکومتها و مردم آنها ناعادلانه رفتار کند. این همان اخلاق غیرانسانیای است که قرآن کریم جامعه اسلامی را از آن برحذر میدارد و به رفتار عادلانه تشویق میکند.
آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه پیرامون این آیه آورده است: «این آیه دعوت به قیام به عدالت مى کند و نخست خطاب به افراد با ایمان کرده، مى گوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! همواره براى خدا قیام کنید! و به حق و عدالت گواهى دهید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ). در این قسمت دو دستور سازنده فرد و اجتماع را صادر کرده: یکى قیام للّه بدون چشمداشت از کسى و یا رسیدن به غنائمى و دیگرى شهادت به قسط و عدل که یک جامعه کامل نیازمند این دو است.
پس از آن، به یکى از عوامل انحراف از عدالت اشاره نموده و به مسلمانان چنین هشدار مىدهد: «نباید کینهها و عداوتهاى قومى و تصفیه حسابهاى شخصى مانع از اجراى عدالت و موجب تجاوز به حقوق دیگران گردد؛ زیرا عدالت از همه اینها بالاتر است» (وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْم عَلى أَلاّ تَعْدِلُوا).
بار دیگر به خاطر اهمیت موضوع روى مسئله عدالت تکیه کرده، مىفرماید: «عدالت پیشه کنید که به پرهیزگارى نزدیکتر است» (اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى). و از آنجا که عدالت، مهمترین رکن تقوا و پرهیزگارى است، براى سومین بار به عنوان تأکید اضافه مىکند: «از خدا بپرهیزید؛ زیرا خداوند از تمام اعمال شما آگاه است» (وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ).»
رهبر معظم انقلاب نیز در چند سخنرانی خود در سالهای مختلف به بخشهای گوناگون این آیه استناد کردهاند و در جایی میفرمایند: «همه باید برای ساختن کشور به یکدیگر کمک بکنند. به کسی نباید بیهوده تهمت زد؛ کسی را نباید به خاطر یک امر، از همه آن چیزهایی که صلاحیت محسوب میشود، انسان او را نفی بکند. با انصاف باید بود؛ با انصاف باید عمل کرد؛ با انصاف باید حرف زد. خدای متعال در مورد دشمنان میگوید: «و لا یجرمنّکم شنآن قوم علی الّا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی»؛(۱) اگر با کسی دشمنید، این دشمنی موجب نشود که نسبت به او بیانصافی کنید، بیعدالتی کنید؛ حتّی نسبت به دشمن؛ حالا آن که دشمن هم نیست. بیعدالتیها را همه کنار بگذارند؛ بیانصافیها را همه کنار بگذارند؛ همه در زیر پرچم نظام اسلامی و جمهوری اسلامی جمع بشوند؛ اصولی وجود دارد، به آن اصول همه پابندی خودشان را اعلام بکنند. در کنار هم باشند، اختلاف سلیقه هم باشد.» (بیانات در دیدار جمعی از قاریان قرآن کریم، 3 مرداد 1388)
ایشان در سخنرانی دیگری، برمبنای حکمت 30 نهجالبلاغه، عدل را پایه سوم ایمان در کنار صبر، یقین و جهاد بیان کرده و میفرمایند: «عدل یعنی هر چیزی در جای خود قرار گرفتن. معنای لغوی عدل هم یعنی میانه. اعتدال هم که میگویند، از این واژه است؛ یعنی در جای خود، بدون افراط و بدون تفریط؛ بدون چپروی و بدون راستروی. این هم که میگویند عدل یعنی قرار دادن هر چیزی در جای خود، بهخاطر همین است. یعنی وقتی هر چیز در جای خود قرار گرفت، همان تعادلی که در نظام طبیعت بر مبنای عدل و حق آفریده شده، بهوجود میآید. در رفتار انسان، عدل لازم است. برای حکمران، عدل لازم است. در موضعگیری، عدل لازم است. در اظهار محبت و نفرت، عدل لازم است. قرآن فرموده است: «و لا یجرمنّکم شنئان قوم علی الّا تعدلوا»؛ دشمنی با کسی موجب نشود که شما درباره او از عدالت کناره بگیرید و عدالت را رعایت نکنید؛ «اعدلوا هو اقرب للتّقوی». بنابراین عدل هم یکی از پایههای ایمان است. اگر عدل بود، ایمان میماند.» (بیانات در جمع اعضای هیئت دولت، 20 آبان 1383)
در واقع این آیه جایگاه رفیع عدالت را در نظام هستی بیان کرده و ضرورت تسری آن را در انواع مختلف امور و روابط انسانی مطرح میکند. این بدان خاطر است که انحراف از عدالت در واقع نزدیکی به بیعدالتی و رفتار نا به حق با دیگران است و در حقیقت انحراف از هدف اصلی بعثت انبیا و دور شدن از انسانیت و کرامت انسانی است. به همین دلیل قرآن رفتار ناعادلانه با دشمنان را نیز نهی کرده است. شاید به این دلیل که این امر به باب و رویهای نسبت به سایرین از جمله دوستان با گرایشها و سلایق متفاوت فکری و سیاسی تبدیل شود.
به عبارتی خداوند نمیخواهد حتی ذرهای بیعدالتی در جهان هستی مشروعیت پیدا کند زیرا آغازی بر قبحزدایی از بیعدالتی است حتی اگر با دشمنان باشد.
حجتالاسلام و المسلمین قرائتی نیز در تفسیر نور نکات ذیل را برای این آیه برمیشمرد:
1ـ اگر انگيزه انسان، كينههاى او شد، اخلاصى در كار نيست؛ ولى اگر قيام براى خدا باشد، كينهها در اجراى عدالت بىاثر مىشود.
2- عدالت مستمر به صورت ملكه و عادت، ارزش كاملى است، گرچه عدالت لحظهاى مطلوب است.
3- مؤمنان، هم رابطه با خدا دارند و هم در رابطه با مردم گواهى به عدل مىدهند.
4- اگر باور كنيم كه خدا عملكرد ما را مىداند، به عدل رفتار خواهيم كرد.
5- انسانهاى كينهتوز و عقدهاى، نمىتوانند عادل باشند. (براى رسيدن به عدالت بايد كينهها را كنترل كرد)
6- احساسات بايد تحت الشعاع عدالت باشد.
7- كينهجويى، از عوامل انحراف از عدالت است.
8- در سياستگذارىها و روابط داخلى و خارجى؛ حتّى نسبت به دشمنان هم عادل باشيم.
9- انسانهاى عادل و منصف، به تقوا نزديكترند.
از این منظر و به ویژه در سیاست خارجی عدالت حکم میکند که روابط براساس سطح دوستی و دشمنی باشد هر چه دوستیها بیشتر روابط از عمق و نزدیکی بیشتر برخوردار است و برای دشمنی نیز همین تناسب باید رعایت شود؛ به همین دلیل به خاطر تفاوت سطح دشمنی عربستان با ایران با دشمنی آمریکا با ایران، مقامات کشورمان همواره بر آمادگی خود برای گفتوگو با مقامات سعودی تأکید دارند و یا تنشها و اختلافات سیاسی را از مسئله حج جدا میکنند در حالی که دشمنی آمریکا با ایران از سطح و عمقی بیشتر برخوردار است و در موارد استثنایی گفتوگوهایی در موارد خاص انجام شده و این را میتوان برپایه مؤلفه عدالت در همین آیه تبیین و تفسیر کرد.
انتهای پیام