به گزارش ایکنا؛ جلسه تفسیر آیتالله عباسی خراسانی با محوریت سوره بقره، 13 بهمنماه، در مدرسه فیضیه حوزه علمیه قم برگزار شد. وی در این جلسه به تفسیر آیه 32 و 33 سوره «بقره» پرداخت.
خداوند متعال در این آیه میفرماید: «قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ؛ گفتند منزهى تو ما را جز آنچه [خود] به ما آموختهاى هيچ دانشى نيست، تويى داناى حكيم فرمود اى آدم ايشان را از اسامى آنان خبر ده و چون [آدم] ايشان را از اسماءشان خبر داد فرمود آيا به شما نگفتم كه من نهفته آسمانها و زمين را مىدانم و آنچه را آشكار مىكنيد و آنچه را پنهان مىداشتيد مىدانم». در ادامه بخشی از متن جلسه درس از نظر میگذرد؛
«عرض شد تعلیم اسما برای جناب آدم یک امتیاز و یک کمال است و همین باعث سوال فرشتگاه الهی است و این منافات ندارد که جناب آدم در مقام تکوین، تعلیم همه اسماء را داشته باشد، ولی در مقام تشریع به واسطه فرشته علم، علوم به او افاضه شود. همچنین منافات ندارد که انسان کامل معلم فرشتگاه الهی باشد. این «علّم الاسماء» به جایی رسید که اینها گفتند «لا علم لنا»، یعنی ادبشان اقتضای این جهت را کرد. ما از این گفتمان چند مطلب تربیتی را استفاده میکنیم.
یک اینکه علم ارزش خاص دارد. علم اسما ارزش بیشتری دارد و بلکه اصلا بهترین علم، علم اسمای الهی است و موضوع عرفان و معرفت هم جز اسمای الهی چیز دیگری نیست. چون عالم مدرسه است و انسان متعلم است و خدای کریم معلم است ادب اقتضا دارد انسان اقرار به جهل بکند. چنانکه فرشتههای الهی به این جهت اقرار کردند و به این رسیدند که منشأ علم حضرت حق است.
نکته تربیتی دیگری که استفاده میکنیم این است که هر چه هست از اوست؛ یعنی باید به این نتیجه برسیم که تعلیم و تعلم و تادیب همه در اختیار حضرت حق است. رسول مکرم اسلام فرمودند: «ادّبنی الله» یعنی ایشان مودب به تادیب حضرت حق بودند. نکته تادیبی دیگری که استفاده میشود این است که شایسته است همه به تبعیت از فرشتگاه الهی «لا علم لنا» را فراموش نکنیم، یعنی اگر روزی با مسئلهای مواجه شدند که نمیدانند «لا ادری» را از زبانشان نیندازند. پس این جهت جهت مهمی است. به جز خلیفه الله همه در مقامی هستند که باید اقرار به جهل کنند.
مطلب دیگری که استفاده میشود این است که مدیر و معلم جهان حضرت حق است و این مثلث سه ضلعی جهان، انسان و خدا بر اساس دو اسم علیم و حکیم اداره میشود. نظام احسن تحت تدبیر حکیم است و واسطه علم، واسطهای است که همه اینها را بیان میکند؛ لذا آیه بعدی تصریح دارد: «إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ».
خداوند در این آیه به آدم خطاب میکند که به این اسما خبر بده: «فلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ». به عبارت بهتر گفتمان آنها این بود «أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ»، در پاسخ به آن جمله، خدا به جناب آدم خطاب میکند: «أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ». تعبیر به انباء در اینجا با اینکه در بالا تعبیر به تعلیم شده بود نشان میدهد از طریق انباء برای ملائکه الهی تعلیم و معرفت حاصل میشود و به عبارت بهتر آنچه برای ملائکه الهی است گزارش و تهیه خبر است، آنچه برای جناب آدم است عنوان حقیقت است یعنی ملائکه گزارشگری اسما را میگویند ولی تعلیم اسما در اختیار حضرت حق و انسانی است که مورد تعلیم واقع شده است.
در آیات گذشته هم تعبیر «فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» را خطاب به ملائکه داشتیم، ولی آنها نتوانستند اخبار کنند چون آنها عاجز از این مرحله بودند ولی وقتی خدا به آدم خطاب میکند این خطاب، تکوینی است. وقتی چنین بود آدم شروع به سخن گفتن و گزارشگری کرد. حتی میتوانیم بگوییم آدم اینجا میتواند به اشراق حضرت حق اسما و حالات فرشتگاه را بگوید و حتی حالات ابلیس را بگوید. بله اگر خدا اجازه داده باشد آدم به سخن میآید.
ضمنا ما بر این مطلب اصرار داریم که این آدم هم آدم نوعی است و منافاتی با آدم شخصی ندارد. جناب آدم مورد این تکریم قرار گرفت ولی این گفتمان برای انسانهای کامل تا روز قیامت هم برقرار است.»
انتهای پیام