تحریم نفتی ایران، اتفاق تلخی بود؛ اما در عمل به باور بسیاری از سیاستگذاران اقتصادی کشور که تکیه بر خامفروشی نفت و پافشاری اشتباه است، الان هم به دنبال توسعه تجارت با همسایگان، صادرات غیرنفتی و ساخت و بهسازی صنایع استراتژیک و اصطلاحاً مادر هستند و تکیه بر تولید داخل و حمایت و ترویج آن را دارند، این اتفاق خوبی است که امیدوارم ادامه داشته باشد. این رخداد از گذشته پیشبینی شده بود، اما گویا گاهی تا در عمل اتفاق نیفتد، باورمان نمیشود.
سالهاست در غرب و کشورهای پیشرفته، در کنار همه پارادایمهای سیاسی و حکومتی، رشته مطالعاتی به نام «آینده پژوهی» تأسیس و ترویج شده است. همه به دنبال آن هستند که غافلگیر نشوند. ببینید سیل، زلزله، جنگ، تحریم، بیماریهای واگیردار و خطرناک، حتی قحطی، همیشه در تاریخ بوده و خواهد بود. سیلی که سال گذشته بسیاری از بخشهای سرزمینمان را درگیر خود کرد، یعنی دیگر به سراغمان نمیآید؟! اگر امسال و سال پیش رو، کرونا را شکست دادیم، این بدین معنی است که دیگر ویروسی حتی خطرناکتر از کرونا و کووید ۱۹ به سراغمان نمیآید؟! حتماً میآید. اما برنده کسی است که برای چنین روزهایی آمادگی داشته باشد. شما اگر تاریخ نشر و چاپ را تورق کنید و از سربگذرانید، میبینید آدمی وضعیتی به مراتب سختتر از این روزها را تجربه کرده است.
بحران کاغذ همیشه بوده است. مشکلات تأمین اقلام چاپ و گرانی کتاب همیشه بوده است. جالب است بدانید چند وقت پیش، مجلات فرهنگی دهه ششم قرن حاضر، یعنی سالهای ۶۲ و ۶۴ را مرور میکردم. گزارشهای چندی با موضوع دیدار وزیر فرهنگ و ارشاد وقت با ناشران در این نشریات به چاپ رسیده بود. جالبتر اینکه دغدغه اصلی ناشران، گرانی کاغذ و کتاب و قول وزیر برای رفع این مشکل و امیدوار کردن ایشان بود. الان در روزهای پایانی سال ۱۳۹۹ هستیم و نزدیک به چهل سال از این گزارشها میگذرد. شما آخرین جلسه مشترک وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یا معاونان وی در همین چند ماه یا چند هفته پیش را از نظر بگذرانید. واقعاً چندی عوض نشده است. دغدغهها همانها و اظهار امیدواریها همان است. واقعاً در این چند سال، چه کردهایم؟! چند کارخانه کاغذسازی افتتاح کردهایم؟ چه قوانین و مقرراتی برای حمایت از ناشر ایرانی و تسهیل واردات اقلام استراتژیک در زمان خاص از گمرک وضع کردهایم؟! چگونه مابهتفاوت بهای خمیر کاغذ و کاغذ تحریر را حل کردهایم؟ چه کردهایم که همین چند تولیدکننده داخلی کاغذ، به جای تولید خمیر کاغذ و صادرات آن، انگیزه تولید کاغذ تحریر پیدا کنند؟
متأسفانه ما مرتب در حال غافلگیر شدن هستیم. چرا که در شبکه ارتباطی فرهنگ، اقتصاد و اجتماعی گاه منافع بلندمدت ملی فراموش میشود. قانون خوب که با مطالعه، تحقیق و ارج دادن به دیدگاههای جامعهشناسان و مردمشناسان وضع و اعمال شود، بسیاری از این مشکلات را حل میکند. میخواهم بگویم در قدم بعدی، حتی نظارت هم با قانون خوب حل میشود، همچنین با قانونگذاری شروع میشود.
مؤسسه بوستان کتاب با شروع همهگیری کرونا ویروس، مثل همه مؤسسهها و سازمانها و تکتک مردم، از آن متأثر شد اما انصافاً غافلگیر نشد. ما پایگاه اطلاعرسانی خوبی داریم و فروشگاه مجازی کتابمان را چند سالی است راهاندازی کردهایم و روزبهروز آن را بهینه میکنیم.
در حوزه کتاب الکترونیک هم همکاران خوبمان در بخش فناوری اطلاعات و دفتر تبلیغات اسلامی کتابخوان «پژوهان» را از سالها پیش راهاندازی کردهاند و تا به امروز دستکم پنج بار نسخه اولیه آن به روز شده است؛ بنابراین قرنطینههای خانگی و ضرورت مطالعه کتاب، این بستهها را فعالتر کرد. در این یک سال و اندی، فروش و عرضه کتابهای ما در این بستر، نسبت به سالهای پیش، دستکم ۱۰ برابر شده است. جز در یکی دو ماه ابتدایی که واقعاً مردم نمیدانستند با چه ویروسی و با چه بیماریای رو به رو هستند، در ادامه همکاری پست، فروشگاههای فیزیکی کتاب ما که در شهرهای قم، تهران، اصفهان، مشهد و اهواز فعالیت میکنند، فعالتر شدند و تا حدی عقبماندگی خود را جبران کردند.
نه اینکه وضعیت ما خیلی خوب است، نه، اصلاً این طور نیست اما به نسبت دیگر ناشران همکار، وضعیت بهتری داریم. تا توانستهایم سعی کردهایم همکار و همیار ناشران دیگر باشیم و بسترهای موجود را برای عرضه در اختیارشان قرار دهیم. این دوران گذراست، ولی بازخواهد گشت و ما برای مقابله باید قویتر و با برنامهریزی عمل کنیم.
در نگاهی جامعهشناختی، کرونا بحران همه طبقات اجتماع نیست. آنکه اندیشه و نگرانی معیشت روزانهاش را دارد، هر روز و هر ساعت در بحران است، شاید کروناویروس کوچکترین بحران برای او باشد. اما آن که وضعیت باثباتی داشته و دارد، کرونا برای او یک بحران وحشتناک است. به قول حافظ شیرازی، «کی شعر تر انگیزد، خاطر که حزین باشد».
متأسفانه و در حال حاضر به سبب فقدان قانون قوی در حوزه حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و اصطلاحاً کپی رایت، دیگر نویسندگی دستکم در حوزه کتاب، شغلی قابل اتکا نیست و اکنون بیشتر به مایه ارتقای پایه دانشگاهی و تفنن و شأنساز اجتماعی تبدیل شده است؛ بنابراین او که مثل گذشته مینوشته، ترجمه میکرده و از محل گرفتن حق تألیف و حق تحقیق روزگار میگذرانده است، امروز دیگر نمیتواند برای معاش خود به آن تکیه کند؛ بنابراین کرونا ویروس، برای این نویسنده هم، بحران است و حال او هم مثل خیلی از هنرمندان سینما و تئاتر، اصلاً خوب نیست. خیلی از این دوستان اصلاً شاید به نوشتن فکر هم نکردهاند، چه برسد به اینکه بخواهند از تنهایی و خلوت قرنطینه برای نوشتن استفاده کنند. بله، کارها میتوان کرد، اگر غم نان بگذارد.
برپایی نمایشگاه کتاب مجازی، به ما نشان داد زمان پوستاندازی نشر فرا رسیده است. باید فضای مجازی را فرصتی مناسب و مغتنم دانست. این نمایشگاه، عدالت جغرافیایی را در حق تمامی مردم ایران رعایت کرد. در همین نمایشگاه، ما از روستاها و شهرهایی درخواست داشتیم که تا به حال اسمشان به گوش من هم نخورده بود. شاید بسیاری از این مردم تا به حال و به عمر خود نمایشگاه بینالمللی تهران را ندیده بودند اما از این نمایشگاه کتاب خریدند. این خبر خوبی بود. الان بهترین تحلیلها دست خانه کتاب و ادبیات ایران است. اینکه ذائقه مردم ما بیشتر به سمت و سوی کدام موضوعات است؟ کدام ناشر موفقتر بوده است؟ بیشتر چه قطعی مورد رجوع مردم است؟ بیشتر کتابها در چه طبقه قیمتی خریداری شدهاند و دهها پرسش دیگر. واقعاً این فرصت مبارکی بود که در کنار همه مزایا و نشانههای خوب، ضعفهای ما در ثبت، پشتیبانی و ارسال را هم نشان داد.
کتاب الکترونیک بستر بسیار خوبی است، اما بایدها و نبایدهای بسیاری دارد. بسیاری از مردم هنوز هراس خرید و مطالعه کتاب روی این بسترهای کتابخوان را دارند. هم باید فرهنگسازی کرد و هم خیلی زود اشکالات فنی و حقوقی مترتب بر آن را رفع کرد. منتها هنوز مخاطب ما حوصله و فرصت مطالعه یک کتاب سیصد یا چهارصد صفحهای را روی این بستر ندارد. کتابهایی در این حوزه موفقترند که از حجم کمتری برخوردارند و در یک خوانش نهایت یک ساعته به پایان میرسند؛ بنابراین کتاب الکترونیک خوب است اما تا جایگزینی با کتاب کاغذی نیاز به زمان دارد. از نظر اقتصادی هم، هنوز به مرحله سودآوری نرسیده است.
انتهای پیام