به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین رمضان محمدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و مؤلف کتاب «سیر تطور و تحول اخبار سیره از بعثت تا هجرت» شامگاه 5 دی در نشست نقد این اثر با بیان اینکه نقد را هدیه میدانم، گفت: کمترین اثر نقد، ممانعت از خطا و اصلاح مشکلات یک اثر است. البته برخی شاید نتوانند نقد را تحمل کنند، ولی نقد موجب رشد و پیشرفت علمی فرد میشود.
وی افزود: نقطه آغاز پژوهش حاضر این سؤال بوده است که آیا با روایات میتوان یک شرح حال واقعی را از دوره قبل از بعثت تا هجرت و هجرت تا رحلت پیامبر(ص) ارائه داد؟ آیا روایات قابل اعتمادند و از چه طریقی وارد معارف شیعه شدهاند؟ آیا حلقههای مفقوده وجود دارد؟ و بحث مهم و دقیقتر، کمبود منابع و تطور در کم و کیف روایات است. در جلد اول کتاب، رد پای اهل کتاب را در نقل روایات میبینیم، ولی در جلد دوم که از بعثت تا هجرت است این مورد کمرنگ شده، زیرا برای همه مذاهب اسلامی اهمیت داشته است که سیره را با گرایشهای کلامی و باورهای مذهبی خودشان تنظیم کنند. لذا خیلی از روایات را تهذیب و تنقیح نکردهاند.
محمدی بیان کرد: بنابراین سیره در تمامی دورهها در معرض آفات و آسیب و دستخوش تطور زیاد شده و چهبسا وقایعی در سیره حضرت محمد(ص) نبوده و وارد سیره شده و برخی تواریخ رخ داده، ولی در تاریخ مغفول مانده است و سرنوشت شوم وقایع خاستگاه تدریجی بسیاری از انحرافات دینی و فرقهای و دامنگیر حقایق تاریخی و اسلام است. در سدههای نخست افسانهها با وقایع تاریخی درآمیخته شدند و نگرشهای سطحی و قشری و تنوع مذهبی و حتی گاهی نگاه معجزهای و ماورایی به حوادث تاریخی در این فرایند تأثیر گذاشت.
وی ادامه داد: هدف کتاب این است که اصول و ضوابط و معیارهایی را برای پالایش روایات سیره ارائه دهد و آن را از افسانهها و روایات برساخته تنقیح کند. به همین دلیل شیوه نقد در این اثر مطرح شده است تا روند تطوری روایات قبل و در آستانه بعثت مورد بررسی قرار بگیرد و از چند روش نقد ادبی، جامعهشناختی، تخریج و نقد متن استفاده شده و متأسفانه در مورد روایات اتفاقات بدی رخ داده است، مثلاً در سیره ابن هشام 18 روایت در مورد اخبار قبل و بعد از بعثت وجود دارد، ولی وقتی به سیره حلبی میرسیم به 200 عدد میرسد و حتی در برخی موارد به سه هزار روایت میرسیم. به همین دلیل تحقیق در این موضوع بسیار دشوار است. بسیاری از مطالب در مورد سیره مشکلاتی دارد، مانند اینکه راوی حضور نداشته است و به تعبیر فنی ارسال 150 ساله دارد. بسیاری از این روایات حتی از تابعین نقل نشده است و به بعد از آنها میرسد یا اگر روایاتی از صحابه نقل شده، به روایات امام علی(ع) توجهی نشده است.
محمدی بیان کرد: مهمترین سؤال این است که چرا ابن هشام و ابن اسحاق سراغ راویان خاصی رفتهاند که برخی از آنها مانند تمیم الداری یهودی بودند. بررسیها نشان میدهد که برخی از علمای یهودی در دستگاه خلافت عمر حضور داشتند و تأثیر و نفوذ فرهنگی خود را باقی گذاشتند و نفوذ آنها تا زمان تدوین سیره ابن هشام وجود داشت و روایات جعلی آنها شایع بود.
مؤلف کتاب با بیان اینکه دو سوم تا سه چهارم اسناد ابن هشام، غیر قابل اعتماد و فاقد آگاهیهای لازم است، اظهار کرد: از نظر محتوا وقتی در مورد یک حادثه نقلها متعدد باشد، اعتماد ما کمتر میشود. البته وقتی اخبار از نسلی به نسل دیگر میرسد، تطور در آن ایجاد میشود، مثلاً روایات معجزه در سیره ابن هشام یک چیز و در قرون هشتم به بعد امر متفاوتی شد و حذف و اضافات قابل انکار و دفاع نیست.
نویسنده کتاب سیر تطور و تحول اخبار سیره از بعثت تا هجرت، اظهار کرد: هم محتوا و هم اعتبارسنجی منابع برای ما مهم بود، زیرا برخی منابع از اعتبار بیشتر و برخی از اعتبار کمتری برخوردارند. البته نگاه اثباتگرایانه و مثبت اهل سنت به منابع تاریخی کار را سختتر کرده، به خصوص اینکه این روایات در شیعه هم نفوذ دارد و به راحتی نمیتوان آن را تحلیل و تصفیه کرد.
محمدی با بیان اینکه در جلد دوم کتاب، مسئله وحی و نزول وحی، افسانه غرانیق و معجزه انشقاق قمر بیشتر مورد توجه بوده است، در مورد معراج و اعجاز آن گفت: در کتب کلامی در مورد معجزه تعاریف دقیقی صورت گرفته است ولی در کتب تاریخی این تعریف دقیق نیست. بنابراین مشکلاتی در بیان تواریخ هست، ولی در مجموع، معراج از جمله معجزات مسلم و مورد قبول قرآن و روایات است و جسمانی یا روحانی بودن آن جای بحث دارد. ادله را آوردهام تا خواننده نتیجهگیری کند ولی استنتاج مسئله را تصریح نکردهام.
در ادامه محمد اللهاکبری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به عنوان ناقد، گفت: از مؤلف این اثر تشکر میکنم که جرئت به خرج دادند که وارد این موضوع شوند، زیرا در فضای فرهنگی دنیای اسلام موضوع دشواری است. کار ایشان محسنات زیادی مانند مفید بودن و دشواری و منابع متعدد دارد. انتظار میرود که به عناوین و کلمات پایبندی بیشتری وجود داشته باشد و طرحی که برای این قالب تهیه میشود علمی، فنی و منطقی باشد، ولی ضعفهایی در اثر وجود دارد؛ از جمله اینکه عنوان کتاب دقیق و فنی نیست. کلمات تطور و تحول در عنوان بیان شده است، ولی وقتی آن دو را معنا میکند بیشتر روی تطور متمرکز شده و معنای هر دو را یکی گرفته و تفاوتی بین آنها قائل نشده است.
اللهاکبری گفت: در عربی تطور به معنای بهتر و خوبتر شدن است، ولی تحول هر نوع دگرگونی اعم از پیشرفت و پسرفت است؛ همچنین به کرات به جای تطور، واژه توسعه را به کار بردهاید که گویا نیست. همچنین عنوان عام اخبار سیره در تیتر انتخاب شده، ولی در متن بخش کوچکی از اخبار سیره و حداکثر 5 مسئله مانند روایات آغاز وحی، غرانیق، شق القمر، معراج و... بیان شده و در محتوای کتاب نقد روایات این 5 مسئله ذکر شده است. بنابراین اگر به جای دو کلمه تطور و تحول، کلمه نقد را انتخاب میکردید، بهتر بود. ضمن اینکه ما وقتی وارد طرح میشویم، کل محتوا به سه بخش تقسیم شده و بخش اول در زیرمجموعه خود فصلی ندارد و 77 صفحه است؛ بخش دوم حدود 40 صفحه بدون فصل است و بخش سوم 140 صفحه است و دو فصل دارد و این ناهمخوانی در فصول دیده میشود. شما میتوانستید دو بخش اول و دوم را فصلبندی کنید و تناسب حجم رعایت شود.
وی ادامه داد: 212 صفحه مطلب نوشته شده تا در فصل سوم به محتوا برسید و این هم مطلوب و متناسب با عنوان نیست. محور اصلی عنوان در بخش آخر کتاب تجمیع شده و دو فصل خارج از موضوع است. عنوان بخش سوم تقریباً منطبق بر عنوان کتاب است، ولی از واژه «پیدایی» به جای آغاز استفاده شده که مبهم است. به نظر بنده باید 40 صفحه فصل سوم به عنوان مقدمه فصل اول منتشر میشد. تحولات دینی، فرهنگی و اجتماعی در وقایع بعثت تا هجرت؛ که وقتی عنوان فصل این است مخاطب انتظار دارد که به تیترهای جزئی با عنوان تحولات دینی یا فرهنگی و... توجه شود، ولی هیچ اشارهای به این موضوعات نشده است. لذا نبود این کلمات در تیتر بهتر است.
همچنین مهران اسماعیلی، دیگر ناقد این کرسی، اظهار کرد: مقدمه کتاب خیلی طولانی است و اگر با سبک حدیثی کار میشد راحتتر و بهتر بود. البته یک لجنه و گروهی باید روی موضوعات مختلف کار کند، زیرا در هر بحثی، روایات و اخبار متعددی وجود دارد و هر موضوع مانند شق القمر میتواند یک کتابچه شود. اشکال دیگر این است که از عنوان برمیآید که ایشان قصد دارد متن را نقد کند، همان کاری که مصححان نسخ خطی انجام میدهند، ولی در محتوا این طور نیست. ایشان به دنبال تشخیص واقعیت بوده و داوری و قضاوت کرده است و نویسنده را در نقش یک محقق نگران و پایبند به شیعه میبینیم، گرچه این تمایل ملایم است.
وی بیان کرد: نتایج وی کلی است و وقتی خواسته آنها را قضاوت کند از تعابیری مانند افسانه بافتن استفاده کرده است، مثلاً اصل ماجرای استراق سمع جنیها وجود دارد، ولی به لحاظ تاریخی باید دلایل قانعکنندهای برای دیگران و حتی غیرشیعه داشته باشیم؛ این نگرانی باعث شده که احساس توطئه به نویسنده دست دهد و بگوید پای دشمنان در میان است. وی آورده است: «... این افسانه خالی از دسایس دشمنان اسلام نیست» و آن را به امویها نسبت داده است که باید اثبات شود، زیرا در تاریخ استدلال تعیینکننده است. در تمامی ادیان افرادی اعتقاداتی دارند که مورد تأیید دیگران نیست. لذا باید حساسیت خود را در مورد کسانی که روایات ما را نمیفهمند یا درست نمیفهمند کمتر کنیم و به همه برچسب دشمن و تخریبگر نزنیم و نگاه همدلانه داشته باشیم.
اسماعیلی تصریح کرد: حدیث در طول قرون پیش رفته است و مفسران برای تفسیر و مورخان برای توضیح رویدادهای آن دوره آنها را گلچین کردهاند. بنابراین ما مورخ محدث و مفسر محدث داریم؛ یعنی در قرون اولیه گفتمان غالب حدیثی است. بنابراین انتظار داریم که نویسنده نقشه راه کشتی حدیث را مشخص کند، ولی این کار به خوبی صورت نگرفته است. اینکه صرفاً بگوییم در تاریخ فلان مطلب و در تفسیر بهمان مطلب آمده و بعد بگوییم خرافه است، صحیح نیست، زیرا مثلا ما با جن مرتبط نیستیم که بخواهیم یک واقعه گذشته مانند ارتباط با جن را خرافه بدانیم. البته این گزارشها میتواند با متخصصان این رشته تطبیق داده شود، گرچه بُعد علمی ندارد.
انتهای پیام