موج مهاجرت‌های بی‌برنامه به ایران؛ نتیجه فروپاشی ژئوپلیتیک افغانستان
کد خبر: 4054129
تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۸:۵۹
یزدان‌پناه بیان کرد:

موج مهاجرت‌های بی‌برنامه به ایران؛ نتیجه فروپاشی ژئوپلیتیک افغانستان

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران خروج ناگهانی اما هدفمند آمریکا از افغانستان را موجب ایجاد یک سردرگمی در کشورهای پیرامونی نسبت به سیاست‌های امنیتی آینده منطقه دانست و گفت: هر چه افغانستان به سمت ناامنی پیش می‌رود احتمال فروپاشی ژئوپلیتیک در این کشور قوت گرفته و احتمال حرکت این کشور به سمت جنگ‌های داخلی تشدید می‌شود که در آن صورت باید شاهد موج مهاجرت‌‌های لجام‌گسیخته و بی‌برنامه به سمت ایران، پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی باشیم که قطعا تبعات امنیتی زیادی برای ما خواهد داشت.

کیومرث یزدان‌پناه، استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران

کیومرث یزدان‌پناه، استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل افغانستان، در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا، درباره تحولات و ناامنی‌های اخیر در افغانستان گفت: کشور افغانستان تبدیل به مظهر ناآرامی‌های بی‌پایان و ناامنی‌های لجام‌گسیخته شده است و این موضوع مربوط به دیروز و امروز و فردا نیست و دهه‌هاست که دامن‌گیر این کشور شده و لذا از جهات خاصی باید به صورت کاملا متفاوت به مسائل این کشور نگاه کرد. کشوری مانند ایران هم قطعا نمی‌تواند نسبت به تحولات همسایگانش، از جمله افغانستان با ویژگی‌های خاص خودش بی‌تفاوت بماند.

وی افزود: افغانستان در میان همسایگان ایران دارای چند ویژگی متفاوت است. این کشور بخشی از استمرار تاریخ و تمدن ماست و از نظر فرهنگی، زبانی، نژادی و هویتی به هیچ وجه نمی‌توان آن را در قالب استمرار ژئوپلیتیکی ایران نادیده گرفت. به همین دلیل است که هرگونه اتفاق در این کشور ممکن است به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر امنیت ملی ایران اثرگذار باشد.


بیشتر بخوانید:


یزدان‌پناه اظهار کرد: اینکه افغانستان تا این حد گرفتار نابسامانی‌های داخلی، ناامنی‌های گسترده و بدون وقفه است و از همه مهمتر شاهد قدرت گرفتن گروه‌های افراطی و به قدرت رسیدن مجدد طالبان است و امروزه هم پدیده حملات تروریستی با هدف قرار دادن شیعیان کشور رشد یافته، مجموعه مسائلی است که باید از هر منظری به آن توجه کرد و حساسیت نشان داد و دلایل آن را به دقت مورد واکاوی قرار داد.

سه دلیل شکنندگی ساختار قدرت در افغانستان

وی در تشریح این دلایل گفت: یکی از دلایل مهم شکنندگی ساختار قدرت و حکومت و آسیب‌پذیری امنیت در افغانستان مربوط به چالش‌ها، مسائل و مشکلات داخلی این کشور است. افغان‌ها از زمان سقوط ظاهرشاه و روی کار آمدن داوودخان هرگز نتوانستند بسترهایی را برای یک وحدت‌گرایی سرزمینی ذیل افغانستان واحد برای خود فراهم کنند و این باعث شد که به مرور زمان قومیت‌ها برجسته شده و تعارضات و تناقضات قومی و کشمکش‌های تاریخی در ابعاد مختلف سر باز کند؛ مسئله‌ای که امروزه به بالاترین سطح ممکن رسیده و در عمل این کشور را دچار چنددستگی هویتی و قوم‌برتربینی کرده و ماهیت‌ها و پارادایم‌های شکل‌دهنده افغانستان واحد را به طور کامل تحت تأثیر قرار داده است و این مسئله از منظر داخلی به بسترهای ناامن‌زا و فضای مناسب برای حضور و فعالیت گروه‌های تروریستی کمک می‌کند.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بیان کرد: دلیل دوم، مداخلات فرسایشی و طولانی‌مدت قدرت‌های بیگانه در این کشور است. افغانستان چهار مرحله اشغال گسترده و طولانی‌مدت را تجربه کرده است؛ دو بار توسط انگلیس، یکبار توسط شوروی سابق و یک بار هم به مدت 20 سال توسط آمریکا و متحدان غربی‌اش. این اشراف بیگانگان بر این سرزمین و وابسته کردن افکار افغان‌ها به امنیت بین‌المللی و امنیت خارجی، دلیل مضاعفی بوده که آنها نسبت به خیلی از مسائل داخلی خود غافل شوند به نحوی که این غفلت امروز به جایی رسیده که هر قسمت از جغرافیای این کشور مظهر یک شکل از ناامنی‌های لجام‌گسیخته و مرگبار شده است.

یزدان‌پناه دلیل سوم را قدرت گرفتن مجدد طالبان و استقرار الگو و نظام جدیدی به نام امارت اسلامی دانست و گفت: به نظر می‌رسد طالبان ابزار، امکانات، تاکتیک‌ها و تکنیک‌ها و به عبارت بهتر هنر حکمرانی و کشورداری را در گستره کامل افغانستان ندارد و این مسئله موجب شده با وجود خروج نیروهای خارجی از این کشور، فضای لازم برای فعالیت گروه‌های تروریستی از جمله پسمانده‌‌های داعش فراهم شود که به طور طبیعی نوک پیکان آنها شیعیان هستند. زیرا نقش جوانان شیعی افغان در لشکرهای فاطمیون و زینبیون در سوریه و شکست داعش اثرگذار بود و داعشی‌ها با کینه‌ای که از جوانان شیعه افغان دارند اکنون درصدد انتقام‌گیری از بخش قابل توجهی از جمعیت شیعه افغانستان هستند که غفلت طالبان و کوتاهی‌های امارت اسلامی در تأمین امنیت سراسری این کشور، زمینه‌های لازم را برای شدت گرفتن فعالیت گروه‌های تروریستی ذیل پرچم داعش فراهم کرده است.

خطر تبدیل شدن افغانستان به صحنه جنگ داخلی

وی یادآور شد: به نظر می‌رسد هوا هر چه به سمت گرمی پیش می‌رود و جغرافیای افغانستان از فضای سرد و سخت زمستانی فاصله می‌گیرد زمینه‌ها برای انجام این حملات تروریستی بیشتر شود و اگر دولت امارت اسلامی و گروه‌‌های شیعی حاضر در حاکمیت‌های محلی و ملی به موقع اقدام نکنند شاید شاهد بهار و تابستان بسیار تلخ، مرگبار و خونین در افغانستان به ویژه در مناطق شیعه‌نشین باشیم.

یزدن‌پناه تأکید کرد: در حال حاضر خلأ گسترده امنیتی در افغانستان و فراهم بودن زمینه‌های مناسب برای گروه‌های تروریستی بنای امنیت حداقلی افغانستان را به شدت مخدوش کرده و در حال ویرانی آن است و اگر رهبران و نیروهای نظامی این کشور دیر اقدام کنند چه بسا که افغانستان صحنه تاخت و تاز جنگ‌های داخلی شود.

خروج ناگهانی اما هدفمند آمریکا

یزدان‌پناه درباره اینکه آیا آمریکا با خروج از افغانستان به دنبال استفاده از این کشور برای تغییر ژئوپلیتیک منطقه برای تضعیف امنیت کل منطقه است، گفت: در هر یک از وقایع مؤثر جغرافیایی در مناطق خاص جغرافیایی از جمله منطقه ما، که طبق نظریه «هارتلند» یک منطقه محوری و مرکزی تعریف می‌شود، ماهیت الگوهای رفتاری قدرت‌های بزرگ از جمله آمریکا کاملا قابل رصد و تجزیه و تحلیل است.

وی با بیان اینکه آمریکایی‌ها هیچ اقدامی را بدون راهبرد و هدف انجام نمی‌دهند، گفت: به نظر می‌رسد خروج ناگهانی و یکباره آمریکاییِ‌ها از افغانستان را باید به منزله یک پدیده ژئوپلیتیکی نگریست که هدف آن ایجاد یک خلأ ژئوپلیتیکی برای کشورهای منطقه و سردرگم کردن آنها نسبت به سیاست‌های امنیتی آینده این منطقه است.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران اظهار کرد: قطعا هر چه افغانستان به سمت ناامنی پیش می‌رود احتمال فروپاشی ژئوپلیتیک در این کشور قوت می‌گیرد و احتمال حرکت این کشور به سمت جنگ‌های داخلی تشدید می‌شود که اگر این اتفاق بیفتد باید شاهد موج مهاجرت‌‌های لجام‌گسیخته، بی‌برنامه و غیر قانونی از مرزهای شرقی به سمت ایران، از مرزهای جنوبی به سمت پاکستان و تا حدودی از مرزهای شمالی به سوی آسیای مرکزی باشیم و این دور از انتظار نیست.

وی افزود: طبیعی است که هر چقدر فشار مهاجران افغان، آن هم بدون ضابطه به سمت مرزهای شرقی ایران بیشتر شود تبعات و پیامدهای امنیتی زیادی برای کشور خواهد داشت هرچند حضور مهاجران افغان در ایران اهمیت ژئوپلیتیکی چندانی ندارد اما همین که اساس امنیت منطقه‌ای را کاملا تحت‌الشعاع خودش قرار می‌دهد، نشان ‌دهنده عواقب و پیامدهای خروج ناگهانی آمریکا از افغانستان است، چه بسا آمریکایی‌ها در برنامه‌های پنهانی خودشان افغانستان را برای آینده نزدیک دوباره مدنظر قرار دهند اما اگر این بار افغانستان مدنظر حضور آنها قرار گیرد دیگر برای ماندگاری طولانی‌مدت مانند ژاپن و کره‌ جنوبی خواهد بود.

اما و اگرهای به رسمیت شناختن امارت اسلامی

یزدان‌پناه درباره رویکرد و مواجهه‌ای که جمهوری اسلامی ایران در پس این تحولات اخیر باید با طالبان در دستور کار قرار دهد، گفت: این بستگی به نوع نگاه به چشم‌انداز منطقه‌ای ما دارد. در چشم‌انداز آینده نزدیک سیاسی افغانستان، این کشور در بدترین شرایط همچنان محور فعالیت و یا حضور بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی است. در منطقه و در رأس این کشورها، چین در حوزه شرقی و ایران در حوزه غربی افغانستان قرار دارند و روسیه هم فعلا درگیر جنگ اوکراین است و هند و پاکستان هم به طور طبیعی افغانستان را مدنظر خودشان قرار دارند.

استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران ابراز کرد: اگر این سناریو را به عنوان یک پازل در منظومه ژئوپلیتیکی «هلال طلایی» ببینیم، به طور مسلم ایران نمی‌تواند نسبت به تحولات عمده افغانستان بی‌تفاوت باقی بماند اما در عین حال مشی ایران نمی‌تواند مداخله‌جویانه باشد و در موضوع تشکیل دولت فراگیر برای طالبان تعیین تکلیف کند و این خیلی روش مرسومی در عرصه بین‌المللی نیست و چه بسا طالبان مدعی دخالت ایران در امور داخلی افغانستان شود اما رصد تحولات داخل افغانستان و هرگونه اقدامی در داخل این کشور که امنیت ایران را تحت تأثیر قرار می‌دهد، حق ذاتی و اکتسابی جمهوری اسلامی ایران است که به موقع به دولت فعلی این کشور هشدار و تذکر جدی داده و اجازه استمرار این ناامنی‌ها را در بستر محیطی افغانستان ندهد.

یزدان‌پناه درباره اهرم به رسمیت نشناختن طالبان از سوی ایران گفت: در هر صورت ایران یکی از کشورهای جهان است و اینکه طالبان را ذیل امارت اسلامی به رسمیت بشناسد یا نشناسد، بستگی به منافع ملی، مصالح ملی و منافع ژئوپلیتیکی ایران دارد. در شرایط فعلی که به نظر می‌رسد جامعه جهانی اجماعی بر روی به رسمیت شناختن امارت اسلامی ندارد خیلی طبیعی است که ایران هم احتیاط‌‌های لازم را داشته باشد. در این مورد نگاه ایران به نگاه جهانی وابسته است و ایران منتظر می‌ماند تا ببیند نگاه جهان پیرامون نسبت به امارت اسلامی در افغانستان چیست و هر وقت کشورهایی مانند چین، پاکستان، هند، روسیه و آمریکا امارت اسلامی را به رسمیت بشناسند فضا برای ایران فراهم می‌شود تا براساس مصالح و منافع ملی با این گروه وارد روابط رسمی شود. ‌

گفت‌وگو از مهدی مخبری

انتهای پیام
captcha