آیتالله سیدعبدالله فاطمینیا از جمله اساتید اخلاق و واعظانی است که توانست علم و دانش را با اخلاق و تواضع و عرفان نظری را با عرفان عملی قرین کرده و به یک عالم نمونه و الگو تبدیل شود.
خبرنگار ایکنا برای بررسی بیشتر ابعاد شخصیتی ایشان گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین صادق گلزاده، استاد حوزه علمیه انجام داده است. گلزاده مدتی دبیر هیئت علمی بعثه مقام معظم رهبری، معاون فرهنگی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، از مدیران ارشد دفتر تبلیغات اسلامی حوزه بوده است و هماکنون هم عضو هیئت رئیسه انجمن علمی ارتباطات و تبلیغ حوزه علمیه و رئیس مجمع نمایندگان طلاب و فضلای استان خراسان است.
ایکناـ به عنوان شروع بحث درباره شخصیت اخلاقی و اجتماعی آیتالله فاطمینیا توضیح بفرمایید.
حقیقت این است که آیتالله فاطمینیا حد واسط و قدر متیقن و مأنوس نسل سنتی و پیشین با نسل انقلابی و امروزین ایران بود. ایشان با یک واسطه از شاگردان عارف بزرگ، آیتالله سیدعلی قاضی طباطبایی بود و در محضر علامه سیدمحمدحسین طباطبایی و نیز اخوی ایشان سیدمحمدحسن طباطبایی همچنین آیتالله بهجت، آیتالله بهاءالدینی، آیتالله محمدتقی آملی و آیتالله محمدعلی اراکی تلمذ کرده بود.
او گمشده خود را در قرآن و روایات اهل بیت(ع)، ادعیه و زیارات و ... میدید؛ به همین جهت مفسر و شارح نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه و مجموعهای از ادعیه عالیة المضامین و فاخر شناخته میشد؛ خطابههای دلنشین و سخن برآمده از دل، نسل معاصر را با او همراه و مانوس کرده بود.
آیتالله فاطمینیا وقتی وارد ساحتی از ساحات معارف دینی میشد ابعاد گوناگون مطلب را کالبدشکافی و واکاوی میکرد و با بیانی علمی، ساده و مأنوس با مردم آن را ارائه میکرد. او به شدت به ولایت فقیه و شخص ولی فقیه آیتالله العظمی خامنهای دلبسته و مانوس بود و دوری از ولایت فقیه را دور شدن از مرام و منطق و مسلک اهل بیت(ع) میدانست زیرا راه اهل بیت(ع) مسیر تعریف شده دارد و در غیبت امام زمان(عج)، رجوع به علمای مدیر و مدبر و مخالف با هوای نفس و ... مورد توصیه مؤکد اهل بیت(ع) است.
نمیتوان به علمای وارسته رجوع نداشت و به درک درستی از دین رسید و بر مبنای آن زیست کرد. انسان حر و آزاد است ولی وقتی به سعادت میرسد که از راسخون فی العلم و شاگردان آنها بهره ببرد. در حکومت و حاکمیت معتقد بود تبعیت از ولایت فقیه در واقع وظیفه همگانی و به ویژه مؤمنین و متدینین است و اعتدال فوقالعادهای در اظهارنظر داشت.
ایکناـ ایشان در سالهای اخیر و با شدت گرفتن بحث طب اسلامی و سنتی نظر متفاوتی در اینباره و بویژه در زمینه صحت احادیث این حوزه داشت.
آقای فاطمینیا در زمینه طب بر استفاده از علوم بشری تأکید زیادی داشت و بر این باور بود که نباید از تعبیر طب اسلامی به جای طب سنتی استفاده شود زیرا رساله ذهبیه را نامعتبر میدانست و اعتقاد داشت نباید چیزی را که قطعی نیست به ائمه(ع) منسوب کنیم. همچنین ایشان معتقد بود که باید به قانون جامعه اسلامی همانند قانون شرع پایبند باشیم تا زندگی اجتماعی بهتری داشته باشیم و بین قانون و اخلاق اجتماعی، بین عرفان و اخلاق فردی و اجتماعی پیوند زده و دین را وارد زندگی کرده بود و همه را هم توصیه به این موضوع میکرد.
او معتقد بود که قرآن و سخنان اهل بیت(ع) به عنوان مفسران قرآن تنها راه نجات بشر هستند و دانشهای بشری شاخهای از معارف الهی هستند زیرا اگر در معارف عمیق اهل بیت(ع) غوطهور شویم به بحر عمیق قرآن دسترسی خواهیم داشت ولی نباید تعابیری مانند طب اسلامی را به خاطر وجود چند روایت طبی به کار ببریم تا خدای ناکرده موجب وهن ائمه(ع) نشود. به باور وی همنشینی با عالمان راستین راه رسیدن به بحر عمیق قرآن و معارف اهل بیت(ع) است.
در روایات بیان شده است که من مات علی حب آل محمد(ص) مات شهیدا؛ هر کسی با عشق اهل بیت(ع) از دنیا برود، شهید از دنیا رفته است. عشق به اهل بیت(ع) همه وجود او را پرکرده بود و ارتحال ایشان ثلمهای برای علاقهمندان، عموم جامعه به خصوص خطبا و وعاظ و حوزههای علمیه شیعه بود.
ایکنا ـ نگرش و منش عرفانی ایشان چگونه بود. چون گاهی دیدگاههای عرفانی در حد نظر و تئوری باقی میماند و کمتر به عمل میرسد.
نکته بسیار دقیقی مورد اشاره قرار گرفت. ایشان دلبستگی عجیبی به قرآن، عترت و علمای سلف داشت؛ عرفان یعنی معرفت، خداشناسی، دلبستگی به خدا، فرورفتن در توحید و عبودیت و فاصله گرفتن از خود و گره خوردن به اهل بیت(ع) به عنوان هادیان مسیر عرفان؛ کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم، عرفان دو شاخه دارد؛ شاخه نظری و شاخه عملی. مرحوم آیتالله فاطمینیا دنبال نگاه سومی بود به نام عرفان ترکیبی؛ عرفان نظری به معنای دانستن مباحث نظری است ولی باقی ماندن در این سطح یعنی نپرداختن عملی به عرفان؛ اگر کسی دنیایی از معارف عرفانی را بلد باشد ولی به آن عمل نکند ثمری ندارد، از دیگر سو در عرفان عملی هم اگر انسان به مباحث نظری اشراف نداشته باشد راه سداد و صلاح را نخواهد پیمود زیرا در موقعیتهایی که با پیچیدگیهای مسیر روبرو میشود شناخت درست معارف راه را باز میکند و ترکیب عرفان نظری و عملی با هم گرهگشاست.
برخی عرفان را با گوشهنشین و عزلت و ریاضت معنا میکنند ولی عارف واقعی را سراغ نداریم که به امام علی(ع) به عنوان ابوالعرفا تکیه نکند، آیا علی(ع) از زندگی اجتماعی فاصله گرفت؟ مگر علی(ع) تشکیل حکومت نداد، مگر علی(ع) در کنار مردم و برای نجات معیشت مدینه تلاش و کوشش نکرد و برای تربیت فرزندانی چون حسنین(ع) و حضرت زنیب(س) کوشش نکرد. پیامبر(ص) در دهه آخر ماه رمضان در مسجدالرسول معتکف بودند ولی در عین حال پاسخگوی نیازهای دنیایی مردم هم بودند.
آیتالله فاطمینیا دلبستگی عجیبی به اهل بیت(ع) به خصوص از مسیر معارف نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه و ادعیه وارده داشت. معارف ناب را استخراج و در حد توان به آن عمل کرد و جویندگان راه عرفان را به صراط مستقیم رهنمود و راهنمایی کرد. بنابراین شخصیت عرفانی نظری و عملی ممتازی داشت، مردمی و مانوس با نسل جوان بود و وقتی ضرورتی میدید در منبر به تبیین آن میپرداخت.
انتهای پیام