روزی قرار بود با پدر جايی برويم. وقتی ايشان آمدند، ديدم كه عبا بر تن ندارند. علت را جويا شدم، گفتند مادرت خوابيده و عبای من را روی خود كشيده. گفتم آخر بدون عبا كه آبروريزی است. ايشان فرمودند اگر آبروی من به اين عباست و آن هم در گرو بيدار شدن مادرت است، من نه اين عبا را میخواهم و نه آن آبرو را! [آیتالله سیدعبدالله فاطمینیا]