به گزارش ایکنا از اصفهان، مهدی مطیع، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان در هشتادوسومین نشست از سلسلهنشستهای خوانش حکمتهای نهجالبلاغه که روز گذشته، دوم شهریورماه در فضای مجازی برگزار شد، به شرح حکمت ۷۷ نهجالبلاغه پرداخت و اظهار کرد: روزی، معاویه از ضرار، توصیف علی(ع) را خواستار شد و او، امام را اینچنین وصف کرد: علی(ع) در دل شب در محراب عبادت چون شخصی مارگزیده به خود میپیچید و مانند انسانی محزون میگریست و میگفت: «ای دنیا، ای دنیا، از من دوری گزین. خود را به من عرضه میکنی؟ یا آرزومندم شدهای؟ زمان وصالت نزدیک مباد، هرگز؛ غیر مرا فریب ده که مرا به تو نیازی نیست. من تو را سهطلاقه کردهام که آن را بازگشتی نیست. زندگیات کوتاه، بزرگیات اندک و مرادت کوچک است. آه از کمی زاد، درازی راه، دوری سفر و عظمت قیامت.» این حکمت، نجوا و گفتوگوی امام با دنیاست. در جایی دیگر نیز مولا علی(ع) با همین الفاظ و تعابیر با خزائن بصره سخن گفتهاند.
وی ادامه داد: در همین ابتدا، فارغ از محتوای حکمت، شکلگیری گفتوگو با دنیا توسط مولا، مفهوم خودآگاهی و هشیاری نسبت به هستی پیرامون را گوشزد میکند. توصیه به گفتوگو با گیاهان، حیوانات و انسانهای دیگر نیز برای کسب این هشیاری است؛ هشیاری نسبت به شناسایی جایگاه خویش در هستی و تنظیم و مدیریت ارتباط با دنیای پیرامون. بدیهی است که فرد ضمن اثرپذیری از دنیای اطراف بر طبیعت پیرامون نیز تأثیر میگذارد. لذا، در قرآن کریم نیز بارها به سیر آفاق و انفس و توجه به این رابطه دوسویه تأکید شده است تا بشر کشف کند آنچه میتواند اثرگذار و پایدار باشد، حق و آنچه اثری از آن باقی نمیماند و فانی میشود، ناحق است.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان تصریح کرد: حضرت علی(ع) دقیقاً به جایگاه خویش در هستی واقف بود، بهعنوان حاکم جهان اسلام که از یکسو تمام قدرت، ثروت و... را در اختیار داشت و از سوی دیگر، مردم جامعه آن زمان، بهرهمندی و متنعم شدن حاکمان را کاملاً پذیرفته بودند، چراکه رفتار حاکمان قبل از علی(ع)، این موضوع را کاملاً در جامعه اسلامی نهادینه کرده بود، ولی مولا با وجود تمام این شرایط به دنیا نهیب میزند و از آن کام و بهرهای نمیگیرد. دنیا قابلیت فریب علی(ع) را ندارد، چراکه او نسبت به هستی اطراف خویش هوشیار است و به بهترین نحو ارتباط خود با طبیعت و فضای پیرامون را تنظیم میکند، دنیا را سهطلاقه و پیوند خود با آن را قطع کرده است. دنیا از دید او، مدت محدود و کوتاهی با شأن و جایگاهی پست و کممقدار بوده که همواره بر مدار خدعه و نیرنگ میچرخد.
وی اضافه کرد: امام در خطبههای ۱۱۱ و ۲۳۰، دنیا را با صیغه مبالغه از ریشه غرور، یاد و آن را بسیار فریبنده توصیف میکند و در خطبه ۸۳، از رنگ به رنگ شدن آن سخن میگوید. در جایی دیگر میفرماید: «بنگرید که همه انسانهای قبل از شما به دیار فراموششدگان رفتهاند و ما نیز خواهیم رفت.» علی(ع) در خطبه ۴۵، دنیا را خانه آرزوهای دستنیافتنی میداند. قرآن کریم نیز تمام زندگی در این دنیا را به یک روز یا نصف آن تشبیه کرده است. در ادبیات ما نیز مکرر به گذرا بودن این دنیا و توجه نکردن به آن تذکر داده شده، مثلاً حافظ شیرازی میگوید: «یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد/ آنکه یوسف به زر ناسره افروخته بود»، یا در جایی دیگر میگوید: «از ره مرو به عشوه دنیا که این عجوز/ مکاره مینشیند و محتاله میرود».
مطیع تأکید کرد: بیتوجهی به دنیا و زهدورزی، به هیچ وجه منافاتی با استفاده حداکثری از لحظات عمر و زندگی ندارد. آنچه در قرآن و روایات قبیح شمرده شده، ترکیب وصفی دو واژه حیوة و دنیاست، نه ترکیب اضافی آنها؛ به این معنا که «زندگی در دنیا» همیشه بهعنوان یک فرصت بینظیر و مغتنم شمرده شده، ولی «زندگی دنیوی و پست» همواره تخطئه شده و در آیه ۲۰ سوره احقاف، خداوند کافران را به سبب اسراف سرمایههای دنیوی و بهره نبردن از آنها سرزنش کرده است.
وی در ادامه، ضمن اشاره به اهمیت و لزوم وجود روحیه زهد و تقوا در حاکمان و صاحبان قدرت، گفت: در فرازی از دعای ندبه، خداوند اولیای خود را بعد از شرط زهد در مقامات، لذات و زر و زیور، برگزیده میکند. عبارت امین الله که در ادعیه و زیارات برای حضرات معصومین(ع) وارد شده است نیز بر همین منش زاهدانه آنها دلالت دارد. کسی که در نهایت درجه زهد، تقوا و پاکی باشد، میتواند امین و امانتدار خدا واقع شود. وقتی روح، دل و دین مردم با وجود کسی گره میخورد، امانتداری از آن بسیار سخت است و انجام آن فقط از عهده بزرگان خاص الهی برمیآید. وقتی مولا علی(ع) به حکومت رسید، تعدادی از اطرافیان پیشنهاد مماشات با برخی از صاحبان قدرت تا زمان استحکام پایههای حکومت ایشان را مطرح کردند، ولی مولا این درخواست را قاطعانه رد کرد، چراکه اگر علی(ع) چنین درخواستی را میپذیرفت، دیگر امین الله نبود.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان بیان کرد: حضرات معصومین(ع) علاوه بر هشدار و آگاهی نسبت به مخاطرات حاکمان دنیاپرست، در روایاتی به پرهیز از عالمان دنیازده نیز هشدار دادهاند، چراکه عالم دنیازده بهجای نزدیک کردن بندگان به خدا، آنها را از مسیر الهی منحرف میکند. در دوران صفویه و قاجار، کم نبودند عالمانی دنیازده که برای توجیه اعمال پادشاهان و خوشایند آنها، دست به تحریف احکام الهی میزدند و با صدور فتوا و قرائت خطبه، از فساد و عیاشیهای آنها قبحزدایی میکردند. مثلاً، استثنائاتی در حرمت شرب خمر برای پادشاهان لحاظ و یا القاب و عناوینی مقدس همچون ظل الله، خلیفة الله، قطب اعظم و... برای پادشاهان منظور میکردند. بنا بر روایات، بهانه قتل یحیای نبی، تمرد وی از صدور مجوز ازدواج برای پادشاه زمان خویش با محارمش بود که به شهادت او منجر شد. فقط علی(ع) و دیگر برگزیدگان الهی میتوانند اینچنین از دنیا رسته، پشت پا به آن بزنند و آنی فریب جذابیتهای این دنیا را نخورند. مولا هنگامی که بعد از جنگ جمل، بیتالمال بصره را گشود، فرمود: «ای سفیدها و زردها، ای طلاها و نقرهها، شما هیچگاه نمیتوانید علی را فریب دهید و او را به خود مشغول کنید».
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام