در آغازین دهههای قرن 20 میلادی، قساوتها و جنایاتی که در غرب بهطور عام و از سوی دیکتاتور جنایتکار نازی، بهطور خاص در اروپا صورت گرفت، زمینه را برای درک جدیدی از رابطه بین فرد، دولت و جامعه بینالمللی فراهم کرد. در طول سالهای جنگ جهانی دوم، این تجربه به اثبات رسید که دستگاه دولت بدون توجه به کارکرد اساسی و اصلی خود، در مقام حفظ و دفاع از کرامت انسانی همه اعضای جامعه تحت اختیار، ممکن است از ابزارهای کشتار جمعی استفاده کند و مسبب خطرات جبرانناپذیری شود. آمال و آرزوهایی همچون رهایی از محرومیت و ترس، آزادی بیان و عقیده، آزادی مذهب، حق پیشرفت و خوشبختی و... که از مشاهده رنج بشر در طی قرنها برآمده بود، سبب ظهور اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در پاریس شد که در آن برای اولین بار، کشورها حقوقی را که تمام انسانها مستحق آن بودند، پذیرفتند و ملزم به اجرای آن شدند.
اعلامیه مذکور در ۳۰ ماده تنظیم شده است و به حقوق اولیه و ذاتی هر انسان اشاره دارد، اما اکنون پس از سالها از تصویب این اعلامیه، با وجود امضای ۴۶ کشور عضو سازمان ملل متحد، آیا این حقوق در سراسر جهان محترم شمرده میشود؟ آیا حقوق اولیه و کرامت انسانی افراد نقض نمیشود؟ بررسی تطبیقی اعلامیه جهانی حقوق بشر با حقوق بشر اسلامی چه رهیافتی دارد؟ آیا تعبیر حق از دیدگاه غرب، با تعبیر این واژه در دیدگاه اسلامی مغایرت دارد؟ خبرنگار ایکنا از اصفهان برای یافتن پاسخ این پرسشها و بهمناسبت 10 دسامبر، روز جهانی حقوق بشر، گفتوگویی با علی ثقفیان، مدیر گروه پژوهشی «چهره دیگر حقوق بشر» در دانشگاه اصفهان انجام داده است.
ثقفیان در ابتدا به ضرورت تأسیس گروه پژوهشی «چهره دیگر حقوق بشر» اشاره کرد و گفت: متأسفانه بخشی از مباحث مرتبط با حقوق بشر، به دلایل سیاسی، گاهی برجسته و گاهی نادیده گرفته میشود. بهدلیل غلبه نگاه سیاسی بر حقوق بشر و کرامت انسانی، گروه پژوهشی «چهره دیگر حقوق بشر» با رویکردی دانشگاهی، آکادمیک و بینالمللی، ذیل معاونت پژوهشی دانشگاه اصفهان تأسیس شد. عمده فعالیتهای این پژوهشکده، برقراری ارتباط با سازمانهای حقوقی خارجی، همچون سازمان ملل متحد، شورای حقوق بشر و... و نیز با اساتید بینالمللی و برجسته این رشته برای زدودن غبار مهجوریت از چهره حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی است.
وی در ادامه با اشاره به سیر حقوق بشر غربی افزود: مباحث مربوط به حقوق بشر در اروپا از زمان حضور فلاسفه و اندیشمندان یونان و روم باستان مطرح بوده است. در حالی که در قرون وسطا، مردم قرنها تحت سیطره شدید آبای کلیسا و حکومتهای فئودالی به سر میبردند که اعتقادات، اقتصاد، سیاست و... را بهنحوی ضدبشری در دست گرفته بودند و اروپا با چالشهای جدی در حوزه حقوق بشر مواجه بود. سپس در عصر رنسانس و روشنگری، غرب شروع به احیای مجدد حقوق انسانها کرد و پس از جنگ جهانی دوم و وقوع کشتارهای عظیم، به فکر تأسیس نهادی برای گسترش صلح و امنیت افتاد و اینچنین سنگ بنای سازمان ملل متحد نهاده شد. کمیسیون حقوق بشر تشکیل و اولین سند آن در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ با عنوان اعلامیه جهانی حقوق بشر تأیید و تصویب شد. اینگونه بود که غربیها، خود را هم مؤسس اولیه و هم احیاگر حقوق بشر و سردمدار آن تلقی کردند. این در حالی است که در مکاتب فلسفی و ادیان گذشته، حقوق و کرامت انسان مطرح و آموزههای گوناگونی راجع به آن ارائه شده بود.
مدیر گروه پژوهشی چهره دیگر حقوق بشر به جایگاه ویژه حقوق انسانها در ادیان و خصوصا اسلام اشاره کرد و ادامه داد: دین اسلام در عصر تاریک جاهلیت، به مقابله با تبعیض قومی، بردهداری، ظلم به زنان و... پرداخت، جامعه عرب بیابانگرد را متحول کرد و انقلابی شدید در این زمینه به وقوع پیوست. هستههای اولیه توجه به حقوق بشر در حدود ۱۴ قرن پیش در آموزههای پیامبر(ص) مشاهده میشود و در گامهای بعدی با حضور ائمه(ع)، این حقوق بیشتر مورد تبیین قرار گرفت.
وی اضافه کرد: سپس اندیشمندان مسلمان زیادی با رویکردهای فقهی، کلامی، اخلاقی و فلسفی به مباحث حقوق و کرامت انسان پرداختند. از اینرو، اندیشمندان اسلامی که خود شاهد حضور پررنگ مباحث حقوقی عمیقی همچون حق کرامت، زندگی، آزادگی، عدالت اجتماعی، همزیستی مسالمتآمیز، مالکیت فردی و... در اسلام بودند، به فکر تنظیم اعلامیه حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی، بهمنظور پر کردن خلأهای اعلامیه جهانی حقوق بشر افتادند. لذا، در پنجم آگوست ۱۹۹۰ میلادی، مصادف با مردادماه 1369، اعلامیه جهانی حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی تصویب شد. مهمترین تفاوت اعلامیه حقوق بشر اسلامی با اعلامیه جهانی حقوق بشر، در توجه به مبانی اسلامی در دو مسئله مبدأ و معاد است. کشورهای اسلامی دریافتند که صرفا به سبب قدرت و نفوذ کمتر آنها در فضای رسانهای و سیاسی جهان، با وجود بهرهمندی از منابع و آموزههای بیشمار در زمینه حقوق و کرامت انسان، بعضا حتی مورد هجمههای رسانهای کشورهای غربی در این زمینه قرار میگیرند.
ثقفیان در ادامه به شرح چند مبحث کلیدی در حوزه حقوق بشر پرداخت و اولین حقوق انسان را حق کرامت انسانی برشمرد و گفت: کرامت انسانی هم در اعلامیه جهانی حقوق بشر و هم در مبانی حقوق اسلامی جایگاه ویژهای دارد. کرامت در حوزه دین به معنای شرافت، کمال و عزتی است که انسان داراست و ظهور آن به دو گونه کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی است. کرامت ذاتی، شرافت و احترامی است که انسان بما هو انسان داراست و کرامت اکتسابی، شرافت و کمالی است که بهواسطه نوع رفتار انسان، برای او مترتب میشود.
وی بیان کرد: در آیات و سورههای متعددی، خداوند به کرامت ذاتی انسان اشاره کرده است. مثلا، در آیه ۷۰ سوره اسراء میفرماید: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا؛ و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا بر مركبها برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم.» خداوند در این آیه، انسانها را با واژه بنیآدم خطاب کرده و الفاظ مشابهی همچون مؤمنین، مسلمین و یا ناس را بهکار نبرده است، چراکه شمولیت واژه بنیآدم بسیار گستردهتر از بقیه واژههاست و تمام انسانها را دربر میگیرد. پس خداوند اعطای کرامت را مختص تمام بشریت میداند. از طرفی، اعطای این کرامت را به خود نسبت داده و از این طریق، کرامت انسانی را به ذات اقدس خود متصل کرده است.
مدیر گروه پژوهشی چهره دیگر حقوق بشر دانشگاه اصفهان تصریح کرد: قرآن درباره کرامت اکتسابی نیز در آیات متعددی همچون آیه ۱۳ سوره حجرات سخن گفته است. در این آیه، خداوند، کریمترین وجه انسانی را مرتبه تقوا معرفی کرده و آنرا مختص مؤمنان ندانسته، بلکه خطاب او به همه گروههای انسانی است. از منظر قرآن کریم، انسان به لحاظ جایگاه کرامت ویژه در هستی، مستحق برخورداری از حقوقی همچون حیات، آموزش، امنیت، بهرهمندی از محیطزیست و... است. مثلا، قرآن در پاسداشت حق حیات حتی برای کفار، در آیه هشتم سوره ممتحنه میفرماید: «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ؛ اما خدا شما را از كسانى كه در كار دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكردهاند، باز نمىدارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد، زيرا خدا دادگران را دوست مىدارد.»
وی افزود: در این آیه، خداوند نحوه تعامل با کفار را بهگونهای ترسیم میکند که حق طبیعی حیات آنان محفوظ بماند و به مسلمانان دستور میدهد در صورتی که کفار وارد میدان جنگ با شما نشدند و به سرزمینهای شما تجاوز نکردند، باید به نیکی با آنها رفتار کنید و تعامل شما با آنها بر پایه قسط و عدل باشد. حق حیات مؤمن نیز در آیات ۹۲ و ۹۳ سوره نساء محترم شمرده شده است. علاوه بر قرآن، در سیره معصومین(ع) نیز موضوع توجه به کرامت انسانی به وفور یافت میشود، مانند ادای احترام پیامبر(ص) به جنازه فردی یهودی به سبب کرامت ذاتی انسانی او و یا هنگامی که حضرت علی(ع) میفرماید: «از حضرت آدم، نه بردهای بهوجود آمده و نه کنیزی و همه بنیآدم، انسانهای آزادند.» همچنین میتوان به توصیههای مکرر ایشان در نامه ۵۳ نهجالبلاغه به رعایت شئون کرامت انسانی در تعامل حاکم با مردم اشاره کرد. مولا علی(ع) حکام جامعه اسلامی را به محبت و لطف نسبت به همه مردم ترغیب کرده است. ایشان حتی هنگامی که پیرمرد مسیحی را در حال گدایی مشاهده کرد، از این رخداد ناراحت شد و دستور به اختصاص سهمی از بیتالمال به او داد.
ثقفیان به شرح اصل دیگری در اعلامیه حقوق بشر یعنی عدالت پرداخت و گفت: عدالت به معنای رفتار معتدل و عاری از هر ستمی است که در اعلامیه حقوق بشر و همچنین در اعلامیه جهانی حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی، توجه وافی به آن صورت گرفته است. در قرآن نیز در آیات متعددی بر تحقق اصل عدالت در جامعه تأکید شده، همچون ۱۱۵ انعام، ۲۵ حدید و ۱۵ شوری. از منظر قرآن کریم، اجرای قسط و داد در تمام نظامات اجتماعی، حتی در حین جنگ با دشمنان نیز باید رعایت شود، بهگونهای که در آموزههای قرآن به مسلمانان توصیه شده هنگام جنگ از حد نگذرند و عدالت را رعایت کنند. سیره پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نیز همینگونه بوده است. مثلا، حضرت علی(ع) آنجا که قنبر برای اجرای حد درباره فردی خطاکار، چند ضربه بیشتر از تعداد مشخص و قانونی زد، از خطای او چشمپوشی نکرده و حد بر او جاری کرد.
وی یکی دیگر از حقوق تصویب شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی را حق تعلیم و تربیت برشمرد و اظهار کرد: تأسیس سازمان یونسکو بهمنظور تأمین همین حق انسانی صورت گرفت، چراکه حق تعلیم و تربیت، میثاقی بینالمللی بهشمار میرود، ولی در اسلام و در ۱۴ قرن پیش، این حق بهصورت ویژه مورد توجه قرار گرفته است. از آیات متعددی که در این زمینه نازل شده، میتوان به آیاتی از سوره جمعه اشاره کرد که در آنها خداوند نحوه آموزش و پرورش انسان در واژههای کلیدی تلاوت، تزکیه و تعلیم را بهگونهای بیان کرده که تقدم و تأخر این الفاظ نیز معنادار و حاوی نکات تربیتی عمیقی است. در سیره اهل بیت(ع) نیز توجه به حق تعلیم و تربیت موج میزند. برای مثال، پیامبر(ص) بهمنظور تحقق امر تعلیم و تربیت، عهدنامههایی با والیان شهرها تنظیم کرد و آموزش مردم را وظیفه حکومت دانست. توجه ویژه ایشان به آموزش را میتوان در نحوه برخورد با اسرای کفار ملاحظه کرد؛ آنجا که پیامبر(ص) در قبال آموزش تعدادی از افراد جامعه مسلمانان از سوی اسرا، آنها را آزاد میکرد.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام