عید سعید فطر در طول تاریخ اسلام یکی از مهمترین اعیادی است که همه فرقهها و مذاهب اسلامی آن را گرامی میدارند. در این بین نماز عید فطر سنت به جا ماندهای از پیامبر اعظم(ص) است که در پهنای تاریخ از سوی مسلمانان اقامه شده و اکنون با همان سبک و سیاق به ما رسیده است. اما این نماز پرفضیلت، که در زمان حضور امام معصوم بر همگان واجب است، در زمان خلفای عباسی به مجالی برای نشان دادن جلال و جبروت خلیفه و تفاخر خلافت بنی العباس تبدیل شده بود.
نماز عید فطر که میبایست محلی برای تضرع و خشوع به پروردگار باشد، به واسطه روحیه و خوی دنیا طلبی خلفای ظالم اموی و عباسی رنگ و بوی دیگری گرفت. در واقع خلیفه وقتى میخواست به نماز عید بیاید، با جلال و شکوه خاص و با هیمنه سلطنتى مىآمد. خود بر اسبى که گردنبند طلا یا نقره داشت، سوار میشد و شمشیرى زرّین به دست میگرفت، سپاه نیز از پشت سرش مىآمد، گویی مىخواهند رژه نظامى بروند. پس از آن به مصلى میرفتند، دو رکعت نماز میخواندند و برمیگشتند. (مجموعه آثار استاد شهید مرتضی مطهری، جلد 17، صفحه 174).
این موضوع همه ساله رواج داشت تا اینکه پس از پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا(ع)، مأمون از ایشان خواست نماز عید فطر آن سال را اقامه کنند و به رغم اینکه آن امام همام از استجابت این درخواست سر باز میزد، اما با اصرار بسیار مامون پذیرفت. بنابر روایت شیخ کلینی در کافی، حضور ساده و بی آلایش امام رضا(ع) برای نماز عید سعید فطر برخلاف سنت دروغین خلفا مبنی بر تجمل گرایی و تکبر در حضور برای اقامه نماز، موجب استقبال بسیار گسترده مردم از هر سو شد.
کلینی مینویسد: در این هنگام چنان ضجه و شیونى از مردم بلند شد، که گویا در و دیوار شهر مرو تکان میخورد، و مردم از دیدن آن حضرت همچنان فریاد برمىآوردند. رجال مملکت و بزرگان لشگر چون مشاهده کردند حضرت رضا(ع) پا برهنه حرکت میکند، آنان نیز از مراکب خود پایین آمده و کف هاى خود را به دور افکندند و پاى برهنه براه خود ادامه دادند. امام رضا هر ده قدم که حرکت میکردند یک بار توقف مى کردند و سه مرتبه تکبیر میگفتند، و ما چنان میپنداشتیم که زمین و آسمان و در و دیوار با وى هم آواز میشوند، و فریاد شیون و ناله از شهر مرو برآمد. (کلینی، ج ۱، ۴۸۸ ح ۷).
تحمل و پذیرش این شیوه و سبک از رفتار متواضعانه که بر مبنای سیره صحیح نبوی و روحیه مردمی اهل بیت علیهم السلام و اخلاص و عبودیت امام رضا (ع) بود، برای مامون عباس قابل تحمل نبود. او با ارسال پیکی به امام از ایشان خواست از اقامه نماز دست بکشند. مأمون فردی را به سوی امام فرستاد و گفت: ما شما را به رنج و زحمت انداختیم و ما هرگز دوست نداریم که به شما رنج و سختی برسد؛ بازگرد تا فردی که همیشه با مردم نماز میخواند، امروز نیز او نماز بگذارد. امام رضا(ع) کفش خود را طلبید و پوشید و سوار بر مرکب خود بازگشت. در آن روز مردم پراکنده شدند و نماز منظمی هم خوانده نشد.(عطاردی، مسند الرضا ع، ۶۴).
دلیل عمده مأمون از جلوگیری اقامه نماز عید به وسیله امام رضا(ع)، احساس خطری بود که از ناحیه محبوبیت و اظهار علاقه و استقبال مردم از امام شده بود؛ چراکه به گمان مأمون و مشاورش اقامه این نماز و ایراد خطبه به وسیله امام ممکن بود حکومت وی را به خطر اندازد؛ چراکه آنان قصد استفاده تبلیغاتی از این نماز را داشته و هرگز فکر نمیکردند، امام این گونه در میان مردم حتی رجال کشور و فرماندهان لشگر دارای محبوبیت باشد. لذا دستور داد تا امام از اقامه نماز منصرف شود، تا بدین وسیله خود و حکومتش را از خطرات احتمالی از ناحیه امام (ع) حفظ کند.
ساده زیستی که یکی از ویژگیهای بارز ائمه همام است الگویی بسیار تاثیرگذار برای مردم شمرده میشود، و ماه رمضان بستری ارزشمند برای تمرین ساده زیستی است که امام رضا (ع) با عمل خود به مردم نشان دادند که امام امت و رهبر جامعه خود باید الگوی تمام عیار ساده زیستی باشد.
محمد عبیات، پژوهشگر تاریخ شیعه
انتهای پیام