رشادت‌های زهیر بن قین در رکاب امام حسین(ع)
کد خبر: 4156957
تاریخ انتشار : ۳۱ تير ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۱
یادداشت

رشادت‌های زهیر بن قین در رکاب امام حسین(ع)

زهير بن‌قین بجلی، فرمانده سپاه امام حسین(ع) از مردان نامدار، شجاعان و سخنوران روزگار خود بود که در جنگاوری مهارتی تام داشت و هیچ حادثه‌ای را بزرگ نمی‌شمرد.

 حجت‌الاسلام علیرضا قبادی، جامعه‌شناس و کارشناس دین به مناسبت ماه محرم و ایام سوگواری سیدالشهدا(ع) و یاران باوفای ایشان، یادداشتی نگاشته و مختصری به زندگی زهیر بن‌قین بجلی اشاره کرده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

«بسم الله الرحمن الرحیم 

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین و علی الارواح التی حلت بفنائک 

زندگی و حماسه عاشورائیان ـ زندگی و حماسه زهیر 

حال که شرح اصحاب امام حسین(ع) را از فرماندهان لشکر آن حضرت آغاز کردیم، مناسب و شایسته است که آن را تداوم ببخشیم و از فرمانده دیگری نام ببریم که فرمانده جناح راست سپاه امام حسین(ع) بود. نام او زُهَير بن قَين بَجَلى است. زهير از مردان نامدار، از شجاعان و سخنوران روزگار خود بود. در جنگاوری مهارتی تام داشت و هیچ حادثه‌ای را بزرگ نمی‌شمرد. 

او از طرفداران عثمان بود. در جنگ‌های زمان عثمان شرکت داشت. شواهدی وجود ندارد مبنی بر اینکه در جنگ‌هایی که به امام علی(ع) تحمیل شد، شرکت داشته باشد. زهیر در سال ۶۰ ق، پس از انجام فریضه حج عازم دیار خود کوفه شد و تمایلی نداشت با امام حسین(ع) که قبل از او عازم کوفه بود، هم‌منزل شود. 

در مسیر در جایی تقریبا نزدیک به مکانی که امام(ع) منزل داشت، اطراق کرد. سالار شهیدان پیکی نزد او فرستاد و از وی دعوت کرد، زهیر که توقع چنین دعوتی را نداشت، در حیرت شد! که همسر فهیم زهیر از او خواست كه به دعوت پسر پیامبر خدا(ص) پاسخ مثبت دهد. زهیر به ملاقات امام(ع) رفت و پس از بازگشت به خیمه، خطاب به همسر و یارانش جملاتی فرمود که نشان از تحول و انقلاب روحی بزرگ او داشت او به همسرش گفت:  «به نزد خانواده‌ات برگرد! نمى‌خواهم جز خوبى از من چیز به تو برسد!». سپس، به يارانش فرمود: هر كس كه دوست دارد، با من بيايد، اين، واپسين ديدار است!»

زهیر سپس، با امام(ع) همراه شد. زمانی نگذشت که امام(ع) با حر و جنگجویان و سخت‌گیری هایش مواجه شد. زُهَير با دیدن این صحنه به امام(ع) عرض کرد: اى پسر دختر پيامبر! بگذار با اين‌ها نبرد كنيم؛ چراكه نبرد ما با اينان در اين ساعت، آسان‌تر از نبرد با كسانى است كه از پى آنان مى‌آيند!. امام(ع) فرمود: «درست مى‌گويى اى زهير!، ولى من آغاز كننده جنگ نخواهم بود». غروب تاسوعا وقتی امام(ع) به برادرش عباس(ع) ماموریت داد تا علت هجوم سپاه عمر سعد را جویای شود، حبیب بن‌مظاهر و زهیر بن قین، قمر بنی هاشم را همراهی کردند.

عباس(ع) به نزد برادر بازگشت تا پاسخی از سوی امام(ع) به آنان دهد. در این مدت این دو فرمانده، لشگریان عمر سعد را موعظه کردند. زهیر به حبیب احترام کرد و پس از نصایح حبیب، لشگریان عمر سعد را چنین موعظه کرد: بدانيد كه به خدا سوگند؛ من هيچ‌گاه نامه‌اى به حسين(ع) ننوشته‌ام و پيكى روانه او نساخته‌ام و به او وعده يارى نداده‌ام، اما هنگامى كه او را ديدم، پيامبر خدا(ص) و جايگاه حسين(ع) را در نزد او به ياد آوردم و آنچه را از دشمنانش و شما به او رسيده، آگاهی یافتم. پس انديشيدم كه يارى‌اش كنم و در پیوند او باشم و جانم را فدايش كنم تا حقّ خدا و پيامبرش كه شما آن را تباه كرده‌ايد، پاس بدارم. 

در شب عاشورا هنگامی که امام(ع)، خطاب به ياران خود فرمود: «من به شما اجازه دادم و همه شما آزاديد كه برويد. هيچ عهدى از من به عهده شما نيست!». زُهَير، ايستاد و با این جملات نسبت به امام(ع)، اظهار ارادت و وفادارى كرد: «به خدا سوگند، دوست دارم كه كشته شوم، آن‌گاه دوباره زنده گردم و هزار بار كشته شوم و خداوند با كشته شدنم از تو و خاندانت، كشته شدن را برطرف كند». این ابزار ارادت چنان مقامی یافت که در زیارت «ناحیه غیر مشهوره» هنگامی که به زهیر سلام می‌کنیم، مضمون وفاداری او را نیز بیان می‌کنیم: «سلام بر زهير بن‌قين بجلی كه چون حضرت امام حسين(ع) اذن بازگشت به او داد، عرض كرد: نه بخدا، هرگز بر نمی‌گردم، آيا فرزند رسول خدا(ص) را اسير در دست دشمنان رها كنم و خود نجات يابم؟! خداوند هرگز چنين روزي نياورد».

در صبح عاشورا وقتی شمر قصد حمله به خیام امام حسین(ع) را داشت، زهیر به دفاع از خیمه‌های امام(ع) پرداخت و شمر و همراهانش را به عقب راند. در روز عاشورا پس از سخنرانی و روشنگری امام(ع)، زهیر از امام(ع) اجازه خواست و لشکریان عمر سعد را چنین نصیحت کرد: ای مردم کوفه! من شما را از عذاب الهی بیم می‌دهم، از حقوق مسلمان نسبت به یکدیگر نصیحت و خیر‌خواهی است. شما از عبیدالله و پدرش در طول حکمرانی جز بدی چیزی ندیدید. ای بندگان خدا! فرزند فاطمه(س) از پسر سمیه به دوستی و یاری سزاوراتر است و اگر هم او را یاری نمی‌کنید، دست خود را به خونش آلوده نکنید. 

آخرین مأموریت او محافظت از نمازگزاران ظهر عاشورا بود تا خود را سپر اقامه نماز کند! پس از ظهر عاشورا در حالیکه اشعاری در دفاع از حسین بن‌علی(ع) و بشارت دیدار امام با جد، بردار، پدر و عمویش می‌خواند، نبرد دلاورانه‌ای با کوفیان کرد. لحظه‌اى كه به شهادت رسید، امام(ع) بر بالین او حاضر شد و دشمنان او را لعنت کرد». 

السلام علیه و علیکم و رحمت‌الله و برکاته

انتهای پیام
captcha