به گزارش ایکنا، آیتالله حسن رمضانی، استاد عرفان حوزه علمیه، 4 مرداد ماه در ادامه سلسله جلسات سخنرانی خود به مناسبت محرم در مؤسسه آوای توحید در قم، گفت: بر اساس روایتی، پیامبر(ص) حسین بن علی(ع) را زینت آسمانها و زمینها معرفی کرد و ابی بن کعب که در محضر رسولالله(ص) بود از این سخن تعجب کرد و پرسید شما که به تعبیر بنده، اول شخص عالم هستید ولی چرا حسین را اینطور معرفی میکنید؟
متن سخنان وی به شرح زیر است:
پیامبر(ص) در جواب فرمودند: بر عرش نوشته شده است که حسین(ع) مصباح الهدی و سفینة النجاة، عز، فخر و عَلَم است((مَرْحَباً بِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَا زَیْنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ قَالَ لَهُ أُبَیٌّ وَ کَیْفَ یَکُونُ یَا رَسُولَ اللَّهِ (ص) زَیْنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ أَحَدٌ غَیْرُکَ قَالَ یَا أُبَیُّ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ فِی السَّمَاءِ أَکْبَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمَکْتُوبٌ عَنْ یَمِینِ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِصْبَاحُ هُدًى وَ سَفِینَةُ نَجَاةٍ وَ إِمَامٌ غَیْرُ وَهْنٍ وَ عِزٌّ وَ فَخْرٌ وَ عِلْمٌ وَ ذُخْرٌ ... ). این روایات فارغ از تعبد صرف در پذیرش آن باید مورد تحلیل عقلایی قرار بگیرد.
برای تحلیل عقلایی ابتدا باید معنای عرش را بدانیم تا یمین عرش و معنای کتابت در عرش و ارتباط آن را با حسین بن علی(ع) بفهمیم و تا معنای مفردات معلوم نشود معنای ترکیبی هم روشن نخواهد شد.
عرش چیست و به چه معنایی است؟ ابوذر روایتی را از پیامبر(ص) نقل کرده است و میتوان از آن معنای عرش را فهمید؛ ابوذر میگوید وارد مسجد مدینه شدم و دیدم پیامبر(ص) تنهای تنها نشستهاند(انسان واقعا به این نوع لحظات غبطه میخورد که تنها بتواند با پیامبر(ص) مجالست داشته باشد و قطعا اصحاب آن دوره قدر این لحظات را نداستهاند و ما که در عصر غیبت هستیم میفهمیم چه نعمتی در اختیار آنها بوده است. ما اگر توفیق مؤانست و مجالست با اهل دل و عارف سالکی داشته باشیم چقدر برایمان شیرین و لذیذ است و حالا این را با لذت همنشینی با پیامبر(ص) مقایسه کنید).
براساس روایت، پیامبر(ص) از ابوذر پرسید که میدانی نسبت هفت آسمان با زمین چگونه است؟ و او گفت نمیدانم، حضرت ادامه دادند مانند حلقهای در بیابان؛ حضرت پرسیدند میدانی نسبت هفت آسمان به کرسی چیست؟ و باز فرمودند حلقهای در میان یک صحرا یعنی هفت آسمان در مقایسه با کرسی مانند یک حلقه است و باز حضرت در مورد نسبت کرسی به عرش پرسید و خودشان باز تکرار کردند که کرسی یک حلقه در عرش است.
این روش پیامبر(ص) الگو در تعلیم و آموزش است، ابتدا ایشان برای ابوذر سؤال مطرح کرد و بزرگان علم و ائمه معصومین(ع) هم از این روش بهره زیادی بردهاند؛ جابر از امام باقر(ع) در مورد آیه شریفه «بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ»، خدا دست به آفرینش مجدد میزند و باز انزال کتب و ارسال رسل پرسید و امام به جای جوابدادن از جابر سؤالی پرسید و این روش خوبی برای رشد علمی و ارتقای وجودی و تعلیم و آموزش است.
از این روایت(ابوذر) برداشت میشود که زمین محاط بر هفت آسمان و هفت آسمان محاط بر کرسی و کرسی هم محاط بر عرش و عرش محیط بر کرسی است؛ اگر بخواهیم این مطلب را به زبان روز بیان کنیم، باید بگوییم زمین به منظومه شمسی محاط است و منظومه شمسی به کهکشان راه شیری و کهکشان راه شیری هم در عالم محسوسات و ماده محاط بر عرش است پس عرش کل عالم جسمانی و مجموعه نظام هستی است.
حال بر این عرش عظیم و بزرگ، نام حسین(ع) نوشته شده است. البته بنده معتقدم که حیات فقط در زمین نیست و قطعا در غیر منظومه شمسی و کهکشان راه شیری هم حیات وجود دارد و شرایطی شبیه به زمین را داریم و موجودات و انسانهایی زندگی میکنند ولی چون بشر باید از راه تجربه به آن برسد و نرسیده است احتمال وجود آن را مطرح میکند ولی بنده براساس نصوص معتقدم این حیات حتمی است.
در این فضا، پیامبر(ص) فرمود که در یمین عرش نوشته شده است که ان الحسین مصباح الهدی ...؛ این در صورتی است که عرش، همین عرش جسمانی باشد و در مورد یمین و کتابت بر یمین عرش هم باید بحث شود. پس عرش یعنی مجموعه کهکشانها که یکی از آنها کهکشان راه شیری است و ناظر به ارسال رسل و انزال کتب است و حسین مصباح هدایت برای همه آنهاست. پیامبر(ص) با اینکه آورنده مکتب و شارع مقدس است ولی برای او نگفتهاند مصباح الهدی و سفینه النجاة ولی برای حسین بن علی(ع) گفته شده است و سر این خودش جای بحث دارد.
عرش دیگری با عنوان عرش کریم داریم؛ برای فهم عرش کریم باید از عالم ماده بیرون رفت. بزرگترین فرشته و شریفترین روح یعنی فرشته روح اعظم، محیط بر همه چیز در عرش کریم است و عقل کل هم در اینجا قابل تحلیل است که فرمودند: اول ما خلق الله العقل؛ این مرتبه عقل محیط بر همه امور مادی و غیرمادی و مجرد و روحانی است. بنابراین مراد از این عقل، عقل من و شما نیست؛ اینها مخلوق جزیی هستند ولی عقل کل، اساس همه عقول جزیی اعم از مادیات و روحانیات است. اذا کان العقل کان الاشیاء.
برخی گمان کردهاند عرش کریم همان عرش عظیم و برعکس است و دو عنوان برای یک حقیقت به کار رفته است؛ مرحوم علامه طباطبایی در المیزان فرموده است که عرش عظیم همان عرش کریم است. عرض حقیر آن است که اینطور نیست و عرش کریم و عظیم با هم فرق دارند و یکی برای امور معنوی و دیگری برای امور جسمانی است و عرش عظیم مجموعه نظام آفرینش در عالم ماده و جسمانیت است.
این عرش هم اگر وارد بحث ما شود باز حسین بن علی(ع) مانند خورشید در این عرش هم میدرخشد و بر یمین این عرش هم نوشته است ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة.
مرتبه دیگر عرش مجید است و برای فهم آن باید از عالم مادیات و مجردات بیرون برویم و وارد عالم علم خدا شویم؛ مجید، عظمت است ولی عظمت معنوی و این عرش مجید محیط بر عالم علم خداوند است که نامتناهی است زیرا کلمات وجودی حد و منتها ندارد. علامه طباطبایی اصلا عرش را به این معنا گرفته و فرموده است عرش یعنی علم حق و روایات زیادی را هم آورده است تا نشان دهد مراد از عرش عالم علم الهی است و دو مرحله عرش عظیم و کریم در فرمایشات ایشان نیست و آنها را عرش نمیخواند و فقط علم حق را عرش دانسته است که با روایت مورد بحث و شواهد و ادله دیگر سازگاری ندارد.
باز روایت مورد بحث را در فضای عرش مجید تصویر و تصور کنیم و اینکه حسین در اینجا هم مصباح هدی و سفینه نجاة است و نام او بر یمین این عرش مضبوط و مثبوت است. حسین در عالم علم خدا چنین رتبه و مقامی دارد.
مرتبه بالاتر از عرش، عرش الهویة است یعنی مضاف به خداست: و کان عرشه علی الماء؛ که این عرش هم بر امالائمهِ صفات و اسماء الهی یعنی حیات استوار است و علم حق تعالی زیرمجموعه این حیات است. در اوصاف خداوند هفت صفت و اسم را به عنوان ائمه سبعه داریم و ام الائمه این صفات، حیات است و حیات محیط بر علم است کما اینکه علم محیط بر همه حقایق است. عرشه کشتی یعنی مکان بالایی که محیط بر کشتی است یا وقتی درخت انگور شاخههای زیادی درست کرد چوب بستی زیر آن میگذارند و به آن عریشه گویند.
در عرش هویت هم حسین، مصباح هدی و سفینه نجاة و عز و فخر و غیر وهم و علم است. یعنی رد پای حسین(ع) در امالائمه و حیات جاودان دیده میشود و ما چه خبر داریم که این حسین(ع) کیست؟ به تعبیر شاعر این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست؛ جان و دل محو حقیقت حسین(ع) و واله و شیدای او است. حسین بن علی(ع) حرارت و حلاوتی در قلوب مؤمنان ایجاد کرده است که تا ابد خاموششدنی نیست.
تمام نقشههایی که دشمنان با همه فوت و فن و تخصصی که دارند و در طول سالیانی روی آن برنامه میریزند با یک محرم از بین میرود و یک یا حسین(ع) همه را مانند زباله به زبالهدان میریزد و امروز ما این مسئله را تمام وجود مشاهده کرده و میکنیم و حسین همه جانها و ارواح را تسخیر کرده است.
انتهای پیام