عاشورا برای انسان عصر مدرن معنادارتر است
کد خبر: 4158647
تاریخ انتشار : ۰۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۹
در گفت‌وگو با ایکنا مطرح شد

عاشورا برای انسان عصر مدرن معنادارتر است

عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: از آنجایی که انسان جدید با مسائل پیچیده‌تری روبروست، به‌صورت طبیعی حادثه عاشورا برای او معنادارتر است، وقتی به آن رجوع می‌کند و درک، دریافت و انتظار بیشتری از این ماجرا برای پاسخ دادن به مسائلش دارد.

مهراب صادق‌نیا عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهبواقعه عاشورا در طول قرن‌ها همواره الهام‌بخش انسان‌های آزادی‌خواه برای حرکت و قیام علیه ظلم و استبداد بوده است و جریان‌هایی به‌خصوص در میان شیعیان به تأسی از این واقعه علیه حکام جور زمانه خویش شوریده‌اند. این شاخص تا امروز نیز تداوم داشته و عاشورا همچنان کانون الهام‌بخش مجاهدان راه آزادی در سراسر گیتی است. انسان عصر مدرن افزون بر اینکه عاشورا را شاخصی برای مقابله با استبداد می‌بیند، به‌دلیل اهمیت یافتن حقوق و کرامت انسانی در این عصر، در جست‌وجوی نشانه‌ها و نمادهایی در واقعه عاشوراست تا او را به سمت انسانیت و ارزش‌های انسانی رهنمون کند؛ امری که تا پیش از این سابقه نداشته یا بسیار کمرنگ بوده است. برای واکاوی بیشتر نگاه و رویکرد انسان عصر مدرن به واقعه عاشورا، خبرنگار ایکنا از اصفهان گفت‌وگویی با مهراب صادق‌نیا، عضو هیئت علمی رشته ادیان ابراهیمی دانشگاه ادیان و مذاهب انجام داده است که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

ایکنا ـ با گذشت قرن‌ها از واقعه عاشورا، نگاه و رویکرد انسان عصر مدرن به این واقعه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ و اگر بخواهیم نگاه او را با نگاه انسان ماقبل عصر مدرن مقایسه کنیم، چه تفاوت‌هایی میان این دو وجود دارد؟

وقتی ادبیات سوگواری و حتی عاشوراپژوهی را در طول تاریخ مرور می‌کنیم، می‌بینیم نسبت معناداری بین آنچه در واقعیت اتفاق افتاده است و ماهیت این سوگواری‌ها و پژوهش‌ها وجود دارد؛ به این معنا که انسان در طول تاریخ به فراخور تلاقی‌ای که جهان‌معنای او با واقعه عاشورا داشته است، تلاش کرده تا از این واقعه، فهمی تازه متناسب با جهان‌معنای خود ارائه دهد و از آن، ره‌توشه‌ای، درسی، عبرتی و یا راه‌حل و پاسخی برای مشکلات و مسائلش پیدا کند. البته این امر به واقعه عاشورا اختصاص ندارد و ماهیت فهم نزد انسان است که به اندازه تغییر در جهان‌معنای او، با وقایع پیرامونش ارتباط برقرار می‌کند تا آنها و نیز حوادث تاریخی را فهم کند. در طول تاریخ نیز همین‌گونه بوده است؛ یعنی در پاره‌ای از مواقع می‌بینیم این سوگواری سویه تاریخی دارد، گاهی سویه عاطفی پیدا می‌کند و برای تسکین آلام به کار می‌آید، بعضاً کانون معنابخشی برای یافتن نظامی از اخلاق و گاهی نیز شاخصی است برای فهم روزگاری که در آن هستیم.

انسان امروز به‌دلیل مواجهه با مسائلی چون آزادی، دموکراسی، حق انتخاب، اراده آزاد، حقوق بشر، حقوق زنان، رابطه مردم با حکومت و پررنگ بودن این مسائل برای او، تلاش می‌کند تا پاسخ‌هایش را از این حادثه پیدا کند یا راه‌حلی برای چالش‌هایی بیابد که در خصوص این مسائل دارد. به همین دلیل در روزگار ما بیشتر سخنرانان، نواندیشان و کسانی که درباره حادثه عاشورا پژوهش می‌کنند، تلاش می‌کنند تا از دل این حادثه برای مسائل یادشده پاسخ یا راه‌حلی پیدا کنند و این از یک سو، بر عظمت و شکوه حادثه کربلا می‌افزاید و گرامیداشت آن را همچنان برای انسان‌ها در دوره‌های گوناگون سودمند جلوه می‌دهد و از سوی دیگر، مسائل انسان را در روزگار جدید حل می‌کند. درواقع، این تعامل و ارتباط دوسویه است؛ به‌دلیل رجوع انسان به آن، این حادثه مدام تازه‌تر و دامن‌گسترده‌تر می‌شود، ادبیات فربه‌تری پیدا می‌کند و از آن سو نیز انسان‌ها در دوره‌های گوناگون از جمله در روزگار ما برای مشکلات و چالش‌هایشان، پاسخ‌ها یا راه‌حل‌هایی پیدا می‌کنند.

انسان امروز برخلاف انسان‌های جوامع سنتی گرفتار مسائلی است که آن انسان‌ها گرفتار آنها نبودند. برای نمونه در 200 سال پیش، مسئله انسان بحث انتخاب، حقوق زنان و اقلیت‌ها نبود، ولی امروزه این مسائل برای او مطرح است. به همین دلیل، انسان عصر جدید وقتی با حادثه عاشورا روبرو می‌شود، می‌خواهد برای این مسائل و مشکلات، پاسخ‌ها و راه‌حل‌هایی پیدا کند و این تفاوت کاربرد حادثه عاشورا در روزگار ما با جهان سنت است.

ایکنا ـ می‌توانیم این‌طور نتیجه بگیریم که انسان عصر مدرن به‌دلیل مسائلی که با آنها مواجه است و این مسائل در گذشته مطرح نبوده، برخورد معنادارتری با حادثه عاشورا نسبت به انسان ماقبل عصر مدرن دارد؟

نمی‌توان گفت معنادارتر، چون برای انسان ماقبل مدرن نیز حادثه عاشورا کانون معنابخشی بود. ماندگاری پدیده‌های اجتماعی به‌دلیل کارکرد آنهاست؛ اگر سوگواری برای امام حسین(ع) در طول این 1400 سال وجود داشته و روز به روز دامن‌گسترده‌تر شده، دلیلش این است که حتماً کارکردی فرهنگی، اجتماعی و... داشته، این کارکرد را برای انسان آن روز داشته و برای انسان امروز هم این کارکرد را دارد که ادامه‌دار شده است؛ منتها می‌توان گفت حادثه عاشورا برای انسان عصر جدید با مسائل، چالش‌ها و پرسش‌های بیشتری روبرو شده است. مسائل انسان سنتی در عین مهم بودن برای او، بسیط بودند، ولی مسائل انسان جدید هم مهم و هم پیچیده‌اند. به همین دلیل، سخن شما تا اندازه‌ای می‌تواند درست باشد؛ یعنی از آنجایی که انسان جدید با مسائل پیچیده‌تری روبروست، به‌صورت طبیعی حادثه عاشورا برای او معنادارتر است، وقتی به آن رجوع می‌کند و درک، دریافت و انتظار بیشتری از این ماجرا برای پاسخ دادن به مسائلش دارد.

از سوی دیگر، انسان سنتی عمدتاً با واقعه عاشورا مواجهه‌ای فردی داشت، به‌دلیل اینکه در جوامع سنتی افراد به‌صورت فردی مسئولیت فضیلت‌مندی خود را متقبل می‌شدند. فرض بر این بود که رستگاری افراد بدون توجه به ساختارهای جوامع مکانیکی در روزگار سنت امکان‌پذیر است. برای همین، ارتباط‌ها عمدتاً شخصی و عاطفی بود، ولی روابط در جهان جدید بسیار پیچیده شده و روابط درون‌گروهی، برون‌گروهی، درون‌اجتماعی و برون‌اجتماعی عمیقاً گسترده شده‌اند. برای همین، پیدا کردن پاسخ یا راه‌حلی از حادثه عاشورا بیش از آنکه به کنشگران معطوف باشد، به ساختارها، روابط و مناسبات گروه‌ها با یکدیگر معطوف بوده و به همین دلیل، پیچیده‌تر شده است.

ایکنا ـ ابتدای صحبت گفتید که انسان‌ها در طول تاریخ در مواجهه با واقعه عاشورا تلاش کردند تا از این حادثه فهمی داشته باشند، ولی بین واقعیت حادثه عاشورا و فهم انسان‌ها فاصله معناداری وجود دارد. اگر بخواهیم فهم انسان عصر مدرن را از حادثه عاشورا با فهم انسان سنتی از این واقعه مقایسه کنیم، فکر می‌کنید فهم کدام‌یک کامل‌تر و به واقعیت نزدیک‌تر است؟

ما نمی‌توانیم به دنبال اعتباریت فهم در این ماجرا باشیم. عاشورا حادثه‌ای تاریخی است، در زمانی اتفاق افتاده، ولی پس از آن صدها و هزاران تفسیر از این حادثه پدید آمده و این تفسیرها معلول تغییراتی هستند که در جهان‌معنای انسان‌ها در طول تاریخ پدید آمده است؛ یعنی انسان‌ها در طول تاریخ به‌دلیل تغییری که در جهان‌معنای آنها اتفاق افتاده و این جهان‌معنا فربه‌تر و متفاوت‌تر شده، فهم‌شان نیز از حادثه عاشورا تغییر پیدا کرده است، اما اینکه کدام‌یک از این دو فهم اعتبار بیشتری دارد یا به بیان شما، اصیل‌ترند، نمی‌توان به این سؤال پاسخی داد، چون معنای اصالت متفاوت است. به بیان دیگر، این فهم‌ها هر کدام ناظر به رخداد تاریخی نیستند و نمی‌خواهند روایتی متفاوت داشته باشند، از آنچه پیشینیان از حادثه عاشورا نقل می‌کردند. آنچه در اینجا اتفاق می‌افتد، این است که مفاهیم جهان جدید بر حادثه عاشورا عرضه می‌شود و از آن مفاهیم جدیدی به دست می‌آید. برای نمونه، دموکراسی، حقوق زنان و حقوق انسان‌ها مفاهیم جدیدی است، ولی انسان امروز می‌خواهد از حادثه عاشورا این‌ها را استخراج کند. در همه این فهم‌ها که اتفاق می‌افتد، روایت تاریخی تغییر نمی‌کند، ولی فهم‌ها متفاوت است و نگاه‌ها به اقتضای شرایط زمانه و تحول در جهان‌معنای افراد تغییر می‌کند.

ایکنا ـ اشاره کردید که انسان مدرن مفاهیم دنیای جدید را به حادثه عاشورا عرضه می‌کند تا از آن پاسخ و راه‌حلی بیابد، ولی آیا نگاه و رویکردی که امام حسین(ع) مثلاً به مقوله آزادی و کرامت انسان داشت، همان نگاه و رویکردی است که انسان امروز به این مفاهیم دارد، یا اینکه میان این دو تفاوت‌های بنیادینی به چشم می‌خورد و آیا عملاً عرضه مفاهیم دنیای جدید بر حادثه عاشورا و گرفتن پاسخی از آن امکان‌پذیر است؟

قاعدتاً تفاوت‌های عمده‌ای وجود دارد. یک وقت است که از امکان سؤال می‌شود، یعنی آیا چنین چیزی ممکن است که پاسخ مثبت خواهد بود، ولی یک وقت سؤال این است که آیا انسان امروز می‌تواند همه مسائل، چالش‌ها و مشکلاتش را از واقعه عاشورا پاسخ بگیرد یا نه، پاسخ دست‌کم از نظر من مثبت نیست؛ یعنی عاشورا هرچند واقعه بزرگی باشد، نمی‌تواند به همه مسائل پاسخ دهد. از قضا، اگر کسی چنین تصوری داشته باشد و خواسته‌های خود را بر حادثه عاشورا تحمیل کند، چه بسا در نهایت با روایتی از این حادثه روبرو می‌شویم که اصالت ندارد و با واقعه‌ای که در سال 61 هجری اتفاق افتاده است، متناسب نیست. به بیان دیگر، عاشورایی ساخته و جعل شده است، به‌ویژه وقتی که افراد و گروه‌ها با ذهنیت‌های مختلفی به این حادثه رجوع می‌کنند، یعنی یک نفر برای اثبات نظریه الف به حادثه عاشورا مراجعه می‌کند و دیگری برای اثبات نظریه ب و ابطال نظریه الف این کار را انجام می‌دهد. در نهایت هر کدام خوانشی از این واقعه تاریخی دارند و چه بسا این رخداد عظیم سال 61 هجری پشت این اختلاف نظر، رویکرد و خوانش پنهان شود و ما دیگر به آن واقعیت دسترسی نداشته باشیم.

ایکنا ـ شیوه مواجهه صحیح و اصیل با واقعه عاشورا چیست؟ اگر بخواهیم میان واقعه عاشورا با زمانه خودمان پیوندی برقرار کنیم، این اتفاق چگونه رخ می‌دهد؟

این پیوند بسیار ساده است، یعنی ما پیش از آنکه گرایش سیاسی، ذهنی، اعتقادی و نیازمان را به این حادثه تحمیل کنیم، باید اجازه دهیم خود این حادثه سخن بگوید و خود، خودش را معرفی کند. این راه‌حل ساده‌ای است برای پرهیز از آنچه نامش را تحریف می‌گذاریم. دقیقاً مشابه تحریف قرآن، اگر ما رأی و نظر، مکتب فکری و ایدئولوژی‌مان را به قرآن تحمیل کنیم و بخواهیم قرآن این فهم را تأیید کند، در نهایت با نوعی تفسیر به رأی و تحریف روبرو هستیم، در حالی که اگر اجازه دهیم این حادثه خودش را بر ما عرضه کند و ایدئولوژی و منطق فکری ما پسینی باشد، یعنی پس از این فهم حاصل شود، آن وقت آسیبی به این رخداد و حادثه نمی‌رسد، ولی اگر با ایدئولوژی‌های پیشینی به سراغ آن برویم، در نهایت به سمت تحریف خواهد رفت.

محبوبه فرهنگ

انتهای پیام
captcha