به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین رسول چگینی، استاد و پژوهشگر حوزه امامت، در یادداشتی به مباحث آیتالله ابوالقاسم علیدوست و پاسخ برخی استادان به ایشان مبنی بر عدم قیاس جمهوری اسلامی با دوره حکومت امیرالمؤمنین(ع) پرداخته است. متن این یادداشت به شرح زیر است:
«حکومت عدل علوی» در ضمیر هر شیعهای به کلیدواژهای ماورائی تبدیل شده است که تصویر آرامشبخشی از دوران حکومت ائمه(ع) تداعی میکند و انتظار ظهور امام زمان(ع) را شیرین میسازد. از زمان تشکیل اولین دولتهای شیعی تا به امروز، همه دولتها با الگو قرار دادن سیره امیرالمؤمنین(ع)، تشکیل حکومتی مانند حکومت امام علی(ع) را مورد نظر خود قرار دادهاند.
در این میان مخالفان شیعه به منظور زیر سؤال بردن برخی شرایط امامت مانند عصمت و علم و برای ناکارآمد نشان دادن اقدامات امام علی(ع)، تلاش کردهاند دوران کوتاه حکومت حضرت را، دورانی پر از اختلاف و درگیری و فساد حاکمیتی معرفی کنند و بر عدم موفقیت حضرت در این حکومت تأکید کنند. ابن حزم اندلسی(م 456ق) در کتاب «المحلی» از اولین کسانی است که به مقایسه حکومت امام علی(ع) با خلفای پیشین پرداخته و مدیریت و سیاست آن دوران را توأم با سوء مدیریت دانسته است. ابن تیمیه حرانی(م 728ق) نيز در «منهاج السنة» همین شیوه را در پیش گرفته است. با گسترش اندیشههای وهابیت، این سخن به یکی از ابزارهای اظهار دشمنی با شیعیان تبدیل شده است و رسانههای متعددی به پمپاژ این سخن دست یازیدهاند.
علمای شیعه همواره با استناد به گزارههای تاریخی، این نگاه منفی نسبت به حکومت امام علی(ع) را نادرست دانسته و با ارزیابی شرایط حاکم بر آن دوران و فشارهای متعددی که از سوی ناکثین و مارقین و قاسطین وارد میآمده، مدیریت آن حکومت را بینظیر توصیف کردهاند. در سالهای اخیر «حکومت عدل علوی» با تحریفاتی مواجه گشته است؛ اما اینبار نه از سوی دشمنان شیعه، بلکه از سوی برخی شیعیان. آنان به منظور رهایی از پرسشهایی که فسادها و ناکامیهای برخی دولتها را زیر ذرهبین قرار داده است، پای حکومت امیرالمؤمنین(ع) را وسط کشیده و وجود چنین فسادهایی در آن دوران را مطرح میکنند.
به موازات این تحریفات، دستهای دیگر از شیعیان به دنبال اصلاح برداشت فوق برآمده و هرگونه مقایسه دولتهای کنونی با دولت امیرالمؤمنین(ع) را آب در هاون کوبیدن میدانند. از منظر آنان، همان گونه که هیچ کسی قابل قیاس با اهل بیت(ع) نیست و حکومت امام علی(ع) نیز قابل قیاس با هیچ حکومتی نیست.
در تحلیل این دو برداشت توجه به سه نکته ضروری است:
الف) حکومت علوی؛ بعثت عدالت: حکومت امام علی(ع) یکی از حکومتهای موفق و بینظیر در طول تاریخ است که اجرای عدالت، یکی از انگیزههای قبول این حکومت از سوی امام علی(ع) بوده است: «اگر این حضور عمومی نبود و یاران، حجت را بر من تمام نمیکردند و خدا از علما تعهد نگرفته بود که ستمکار شکمباره را برنتابند و به یاری گرسنگان ستمدیده برخیزند، رشته این کار وامینهادم و پایان آن را چون آغازش میانگاشتم و میدیدید که دنیای شما حکومت و مقام در نزد من ناچیزتر از آب بینی بزی است.» حضرت میدانستند که تنها راه اصلاح مردم، اجرای عدالت است و برای تحقق عدالت، مجموعه دستورات و بیاناتی اظهار کردهاند که میتوان آنها را در سه جمله خلاصه کرد: «اسْتَعِنْ عَلَى الْعَدْلِ بِحُسْنِ النِّيَّةِ فِي الرَّعِيَّةِ وَ قِلَّةِ الطَّمَعِ وَ كَثْرَةِ الْوَرَعِ.» نیت خیر داشتن و خوشبینی نسبت به مردم تا حد زیادی مانع از حیف و میل حقوق آنان شده و اگر خود نیز چشم طمع برهم نهد آنگاه با چشم تقوا پیشه خود از هر گونه افراط و تفریطی پرهیز میکند و بر صراط عدل راه مییابد.
توجه به بینوایان و فراموششدگان جامعه، تنها گوشهای از عدالت علوی است که در همه دوران زبانزد بوده است. امام علی(ع) در فرازی از عهدنامه سفارش میکنند «به کارهای آن دسته از ایشان (محرومان و مستضعفان) که به تو دسترسی ندارند و (معمولاً) از نظر مردمان دور میمانند و تحقیر میشوند، خوب رسیدگی کن و کسانی مطمئن را برای سامان دادن امور ایشان برگزین که از خدا بترسند و فروتن باشند، آنان را مأمور کن تا تو را از احوال ایشان آگاه سازند. چنان با ایشان رفتار کن که عذری برای روبه رو شدن با خدا در فردای قیامت داشته باشی! و بدان که اینان میان افراد جامعه از همه بیشتر نیازمند انصافند و با همه چنان کن که پرداختن حقشان در پیشگاه خدا عذرخواه تو باشد.» چنین عدالتی باعث شد که جورج جورداق نویسنده مسیحی کتابی با عنوان «الامام علی صوت العدالة الانسانیة» به رشته تحریر درآورد و در آن به ستایش عدالت امام علی(ع) بپردازد.
ب) عدالت دستگاه؛ فساد افراد: عدالت به معنای قرار دادن هر چیزی در جای خود است. اگرچه اهتمام حاکم جامعه در اجرای عدالت، با متناسبسازی میان ارکان جامعه و عزل و نصبهای منطقی و تصویب قوانین و اسناد بالادستی عادلانه شناخته میشود، اما همه عدالت با انجام این امور فراهم نمیگردد؛ بلکه اقدامات کارگزاران و مسئولان رده میانی و همراهی خواص و ذینفوذان جامعه در تحقق عدالت سهم بسزایی دارد. به همین سبب امیرالمؤمنین(ع) که تجسم عدالت در ظاهر انسانی بودند، در تقابل با برخی مسئولان خاطی و گماشتههای ظالم قرار گرفتند که اجرای عدالت در سرزمینهای اسلامی را با تأخیر مواجه میکرد.
این موارد غیر از سنگاندازی و بهانهتراشی برخی خواص مانند طلحه و زبیر بود که جامعه اسلامی را با چالشهای دردناکی مواجه ساخت. بنابراین، راهبرد کلان یک جامعه که از سوی حاکم تعیین میشود، بیانگر سیاست آن حکومت است و نمیتوان دخل و تصرف دشمنان و ناکارآمدی کارگزاران را در شمار اهداف حکومت قلمداد کرد. اگرچه نحوه برخورد و مقابله با جریانات فسادزا در حکومت، خود نشاندهنده اهتمام آن حکومت به اجرای عدالت است که حکومت امام علی(ع) بدون مماشات و سازشکاری با برخورد قاطع و سریع از گسترش فساد در لایههای زیرین جامعه جلوگیری کردند.
امیرالمؤمنین(ع) در دومین روز خلافت خویش، خطبهای بلیغ خواندند و در ضمن آن، سیاستهای کلی حکومت خود را تبیین فرمود. آن حضرت فرمود: «مواضع من همچون دوران پیغمبر(ص) محکم، قاطع و سازشناپذیر است؛ یعنی اگر سیاستی را در پیش گرفتم، انعطاف در آن راهی ندارد و قاطعانه عمل خواهم کرد.» و نیز بیان فرمود که من میخواهم شما را به ارزشهای دوران رسالت پیغمبر(ص) برگردانم که در این بیست و پنج سال مردم بسیار از آن فاصله گرفته بودند. بنابراین، عدالتمحور بودن یک حکومت از بین برنده فسادهای افراد نیست؛ اگرچه فراهم نکردن زمینه فساد نیز جزء عدالت حکومت محسوب میشود.
ج) اهداف کاربست مقایسه: نکته مهم در مقایسه دولتهای کنونی با حکومت امام علی(ع) این است که با چه اهدافی به این مقایسه پرداخته شده است. برخی به دنبال اثبات عدم مشروعیت تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت هستند و یکی از مؤیدات خود را فساد و ناکارآمدی دولت بیان میکنند. در پاسخ به این دسته، میتوان به مقایسه نظام اسلامی با حکومت امام علی(ع) پرداخت. در این برداشت، وجود برخی نواقص و اشکالات دلیلی بر عدم مشروعیت تشکیل حکومت نخواهد بود؛ زیرا در مقیاس کوچکتر این اشکالات در میان کارگزاران حکومت امام علی(ع) نیز وجود داشته است. بعید به نظر میرسد که علما و فرهیختگان چنین مقایسهای را نادرست بدانند و علیه آن موضعگیری کنند.
آنچه از سخنان مقام معظم رهبری فهمیده میشود، این است که ایشان نیز آگاه از این سوء استفاده بودهاند و مقایسه نظام اسلامی با حکومت امام علی(ع) را در این حوزه به کار بردهاند. معظمله پس از ذکر شواهدی از فساد کارگزاران دوران امام علی(ع) و امام حسن(ع) میفرماید: «این چه توقّع بیجایی است که اگر یک... مسئول بخش خاصی از کشور، از تشکیلات حکومت اسلامی، پایش را کج بگذارد، آن آقایی که با او مواجه میشود، فوراً شروع میکند به اصل نظام اسلامی، اصل جمهوری اسلامی، اصل حکومت اسلامی اهانت کردن!»(۵ مرداد ۱۳۷۲).
گاهی این مقایسه از سوی برخی مسئولان میانی نظام صورت میگیرد تا اشتباهات و نواقص مجموعه زیردست خود را توجیه کنند. اگرچه در این مرحله نیز میتوان به شواهدی از حکومت امام علی(ع) برای وجود اشکالات اشاره کرد، اما به نظر میرسد دست یازیدن به این مقایسه، چیزی جز فرار از بازخواست و پاسخگویی نیست. در واقع آنان اشکالات و تقصیرهای مدیریتی خود را در دالان تاریخ ریخته و با مقایسه مدیریت خود با حکومت امام علی(ع)، حاضر به فروکاستن از عدالت امام علی(ع) هستند تا خود را همتراز ایشان نشان دهند. این مقایسه بدترین شکل مقایسه میان نظام اسلامی با حکومت امام علی(ع) است که با نادیده گرفتن جهات مثبت حکومت عدل علوی، تنها به برخی نقاط ضعف اشاره میکند تا پوششی برای نواقص و اشتباهات خود باشد. به نظر میرسد سخنان کسانی که از این مقایسه به تنگ آمدهاند، ناظر به این بخش است.
نکته درخور توجه این است که وجود فساد در برخی ارکان نظام اسلامی به معنای ناکارآمدی نظام نیست؛ بلکه فساد همواره و در هر حکومتی وجود داشته است و جز حکومت امام زمان(ع) نمیتوان توقع گسترش عدالت محض را در عالم داشت. اما این به معنای توجیه اشتباهات و کمکاری مسئولان نخواهد بود و آنها نمیتوانند برخی اشکالات کارگزاران حکومت امام علی(ع) را مستمسک خود قرار داده و بر ناکارآمدی خود چشم بپوشند؛ زیرا در همین نظام اسلامی، مسئولان لایق و وظیفهشناسی وجود دارند که دل در گروِ خدمت صادقانه گذاشته و به بهترین نحو، وظائف خود را انجام میدهند و از هیچ تلاشی برای پیشبرد اهداف نظام اسلامی و تشکیل تمدن نوین اسلامی دریغ نمیکنند.