امرالله شیخیانی، جامعهشناس و کنشگر علوم سیاسی و معارف قرآنی، در یادداشتی اختصاصی که در اختیار ایکنای بوشهر قرار داده است، با عنوان «عدالت و ابعاد آن» آورده است: عدالت گرچه از نظر شکلی و ظاهری یک واژه است اما از نظر محتوایی و مفهومی از وسعت، پهنا، گستره، حوزه، ابعاد و جهات وسیع و بسیط برخوردار است که اگر این کلمه بهطور کامل و دقیق اجرا شود آن جغرافیا و سرزمین به بهشتی دیگر از نظر سیما و محتوا تبدیل میگردد و مقصود خالق جهان و جهانها و جهانیان محقق خواهد شد.
عدالت را باید از ابعاد و مناظر مختلف و متفاوت مورد ملاحظه، پژوهش، کاوش، بررسی و ... قرار داد؛ چیستی و چرایی عدالت و مفهوم آن ـ حوزه، گستره و سرزمین عدالت ـ بانی، مرجع، منبع اصلی آن، سیر تاریخی و تاریخچه عدالت، مجریان آن و چگونگی اجرا، آثار عدالت، مبلغین و مروجین آن، عدالتخواه و عدالتخواهی، اهمیت و ارزش عدالت، ابزار، ساز و کار و وسایل آن، تعلق و بستگی عدالت (کجایی بودن عدالت)، زیبایی، مفیدی، خوبی آن، عدالت و دیدگاه دیگران، کلیدی بودن مقوله عدالت، عاشورا و عدالت، آسیبشناسی عدالت، مساوات و تساوی در عدالت، قانون اساسی و عدالت ، عدالت و اجتماع، عدالت و خانواده، عدالت و اقتصاد، پیامبر(ص)، علی(ع)، حسین(ع) و... عدالت، خلقت و عدالت، ظلم و عدالت، حامیان و حمایت از عدالت، رابطه قرآن و عدالت، عدالت، رسالت و نبوت و...
دیگر جهات این کلید و لنگر زمینها و آسمانها، بایستی، دقیقاً و عمیقاً فهمید زیرا هر چه این مهم حیاتی از هر منظر مورد نهایت توجه و تفهم قرار گیرد باز هم نسبت به اصل و اصالت آن و حوزهاش، تحقیقی اندک و دستاوردی ناچیز است به ادبیاتی دیگر هر کس به قدر وسع خویش از هر نظر به این پردازش میپردازد اما به هر میزان مورد توجه، دقت و اجرا قرار گیرد به همان اندازه اثر و یا آثار مطلوبش در جامعه و اجتماع مؤثر و مفید است بنابراین در این پرداخت نیز بنا به فهم و وسعمان به ابعاد و جهات آن میپردازیم. باشد که هم به یکی از وظایف توحیدی، انسانی خویش عمل کرده باشیم و هم به اصل بینظیر و بیمثال و بیبدیلی که هستی و نیستی در گرو آن است متوجه شده و دیگران را متوجه نماییم.
قبل از توصیف عدالت باید دانست که عدل چیست، عدل را میتوان معانی مختلفی برای آن منظور کرد؛ حقیقت، درستی، میزان، باندازه، صحیح، تراز، مستقیم، راستی، عین حق، از معانی عدل محسوب میشود. یک تعریف: هر چیز در جای خود بودن را نیز عدل گویند. البته قطعاً معنی یا معانی دیگری نیز توسط دیگر صاحبنظران قابل ابراز و طرح است. با لحاظ داشتن واژههای مذکور میتوان عدالت را معرفی یا تعریف کرد. یک معرفی و تعریف: عدالت، تحقق عدل است. تعریف دیگر: عدالت، آثار و نتایج اجرای کامل، درست و صحیح محقق شدن عدل است. دیگر تعریف، عدالت: برآیند و نتیجه عدل است. برای تحقق عدالت شاخصهای اصلی نظیر؛ عدل، عادل و معدل کارساز است.
بانی اصلی عدالت خداوند عادل است، عدل و عدالت به وسیله او به مجریان اولیه عدل و عدالت یعنی پیامبران ابلاغ شده تا آنها عدالت را در جوامع و بین مردم خویش ترویج، تبلیغ، توسعه، اجرا و محقق نمایند که پس از انجام ماموریت عدل و عدالت در دنیا مفهوم و شناخته شد و پس از آن توسط دیگر مجریان همانند: امامان، اولیا، صالحان، مصلحان و دیگر مروجان با بهرهمندی از منابع و مراجع عدل و عدالت به جهانی شدن و همه گیر نمودن آن اقدام نمودند تا آنکه عدل و عدالت کاملأ در حوزه دنیا شناسا گردید. قابل ذکر است که گفته شود مبلغان و مجریان عدالت، برای اجرای عدالت و تحقق آن دارای یک روش نبودهاند و اندازه فعالیت آنها برای تحقق و اجرای عدل و عدالت یکی و یک اندازه نبوده بلکه در میان مجریان و عادلان عصر و زمان در طول دوران و تاریخ به عادلی چون پیامبر خاتم(ص) و عادلی دیگر مثل علی اعلا(ع) پی میبریم که در میان سایر مجریان و عادلان شاخص و یکتا بودهاند، به همین دلیل حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) از بانیان اصلی و مسلم عدل و عدالت در دنیا محسوب میشوند.
عدالتخواه کسی است که عدل را بشناسد، مجری عدل باشد، بهدنبال تحقق عدالت باشد برای اجرای عدل و محقق شدن عدالت از هر کوشش و تلاشی بهره ببرد و از صفات عادل بودن برخوردار و پیوسته و بههنگام، عدل، عدالت را منظور و مجری باشد و برای اجرای آن در جامعه از همه فکر، اندیشه و توان عملی، نظری، اجرایی خویش استفاده نماید و دیگران را تشویق نماید و آثار حیاتی و بینظیر عدالت و تحقق آن را در جامعه و بین مردم تبلیغ و ترویج نماید. برای تبلیغ و توسعه عدالت از هیچ هراسی نهراسد.
ارزش و اهمیت عدالت چنین است که با اجرای آن جامعه و مردم به نعمت سلامت و سعادت دست پیدا میکنند، حق و حقوق فرد، افراد، اجتماع محفوظ میماند، به حق و حقوق شخص و اشخاص تعدی و تجاوز نمیگردد، مردم به آرامش روحی و روانی میرسند، جامعه سیمای عدالت مییابد، آثار ارزش عدالت مشهود میگردد، کشور به سمت توفیق، صلاح و رستگاری سوق مییابد، آسیبهای فردی، اجتماعی محو و نابود میگردد، همه فقرها از بین میروند، جامعه مورد نظر عادل مطلق یعنی خداوند عادل ساخته میشود و اجتماع ارزشی و ارزش محور بنا میگردد، رضایت خداوند تحصیل و پس از آن، نعمت، سلامت، کرامت، سعادت، صلابت برای مردم، جامعه، کشور به ارمغان میآید.
عدالت را میتوان نتیجه تساوی از نوع درستنگری و مساواتاندیشی در پرتو رعایت و مراعات دقیق عدل دانست، عدالت تساوی محض نیست بلکه رعایت حق و حقوق درست و صحیح در همه جهات با مراعات همه ابعاد عدلی و عدالتی میباشد، تساوینگری یکی از مؤلفههای عدالتاندیشی است که در کنار دیگر عناصر و همه مؤلفههای دیگر اجرای عدل و عدالت کامل میگردد.
دلیل زیبایی عدالت در اصل به خاطر آثار زیبا و بیمانند آن است زیرا وقتی عدالت محقق میگردد آثار و نتایجی به ارمغان میآورد که بینظیر و بیمانندی آن را هویدا میسازد. اثر و آثار بیمانند و حیاتی و ارزشمند عدالت است که به آن زیبایی داده و آن را زیبا کرده وگرنه عدم اجرای آن و نبود آثار بیهمتای آن انواع و اقسام مصائب و آسیبها اعم از فردی و اجتماعی بهدنبال دارد. پس زیبایی عدالت به اعتبار آثار بیهمتای آن است.
مبحث عدالت از مباحث اصلی و از مبانی کلیدی برای هر فرد و هر جامعه و هر کشور است به تعبیر دیگر عدالت از محورهای مسلم و اصولی و حتی بینظیر در جامعه و بنیان و بنیاد اجتماع میباشد. عدالت فوق کلید است بلکه زیرساخت، بنیان، بنیاد و اصل اصولی برای فرد، اجتماع، جامعه، کشور و جهان میباشد.
انسان عدالتمحور و فرد عدالتخواه دارای رفتاری ویژه و خاص است و میتوان او را مروج و مبلغ عدل و عدالت دانست که یکی از آثار آن و تاثیر آن رفتار بر دیگران است، که در نتیجه تاثیر مطلوب آن رفتار بر دیگران سبب بسط و توسعه عدالت در میان مردم و در واقع، همهگیر شدن و مردمگیر شدن عدل و عدالت در پی دارد تا آنجا که با تاثیر عدل و عدالت بر رفتار دیگران و اجرای آن بهوسیله آنها، جامعه عدالتمحور و عدالتخواه و مردم عدالتجو ساخته میشود.
عدالت تنها خاص یک جامعه خاص نمیباشد بلکه هر جامعه و اجتماعی که بهوجود میآید و یا بهوجود خواهد آمد اگر میخواهد یک جامعه پویا، موفق، سالم و سعادتمند جلوه نماید، باید بهدنبال عدالت باشد، باید مجری عدالت باشد، باید عدالتخواه و عدالتمحور باشد زیرا در غیر اینصورت به سمت نابودی و فلاکت سوق خواهد یافت.
برای رسیدن به عدالت واقعی باید عموم و آحاد جامعه شاخصهایی همانند: عدالتمحوری، عدالتخواهی، رفتار عادلانه، رعایت حقوق فردی و اجتماعی را مراعات کرده به نحوی که کمترین حقی از فرد یا افراد ضایع نگردد، همیشه در ذهن و رفتار خویش، اصل عدل و عدالت را دارا باشند، مبلغ و مروج عدالت و اصول آن باشند، برای گسترش و گستره حوزه عدالت تلاش نمایند و پیوسته حامی عدالتجویان، عدالتخواهان و مجریان عدالت باشند و خود نیز مجری دقیق و درست آن باشند.
مقوله آسیبشناسی عدالت ریشه در تاریخ اجتماعی بشر و یا ریشه در تاریخ بشریت دارد به اعتبار دیگر از زمان خلقت انسان، عنصر مقابل عدالت یعنی بیعدالتی و یا تضیع حدود آن بهوجود آمد یعنی اینکه از زمان ظهور انسان در برابر اصل عدالت، عنصر مقابل و دشمن آن نیز ظهور و بروز کرد؛ در برابر حق، باطل. در برابر دوست، دشمن. در برابر سلامت، بیماری و در برابر عدل، بیعدالتی حادث شد. این وضع از بدو رسالت حضرت آدم(ع) تا زمان حضرت خاتم(ص) و تا کنون جبهه مقابل عدالت وجود داشته و دارد. بنابراین در جامعه کنونی که میراثدار کل گذشته بوده یعنی آنکه علیرغم همه تلاشهایی که در زمانهای مختلف و دور و دراز صورت گرفته و اکنون ما در نظام اسلامی زندگی میکنیم اما وجود جوامع غیراسلامی، کشورهای غیراسلامی و جمعیت اقل اسلامی در برابر جمعیت اکثر غیراسلامی از یک طرف و وجود آثار غیراسلامی و غیرعادلانه باقی مانده از قبل در جامعه ما و کمکاری مسئولین اصلی جامعه و کشور برای رعایت و اجرای عدل و عدالت از طرف دیگر و تأثیر رفتارهای غیراسلامی و غیرعادلانه از سوی دیگر در کشور و جامعه ما و تأثیر منفی و سو اغیار چه کشورها و چه افراد و اشخاص و... همگی، از عناصر و مؤلفههای آسیبی و آسیبزننده به عدل و عدالت محسوب میگردند. پس برای تحقق عدالت و اجرای آن و رفع و دفع آسیبها، اهتمام و همت والا طلب میکند که به این سادگی مقدور و میسر نمیباشد.
مهمترین، اصلیترین و اصولیترین طریق و راه حمایت از عدالت توسط هر فردی در جامعه این است که فرد، خواهان عادل شدن باشد، عدالتجو، عدالتخواه و عدالتمحور باشد و معدل را همیشه بر مبنای عدل و عدالت کماً و کیفاً رعایت و اجرا نماید، مُبلغ عدل و عدالت باشد.
عدالت و عدل، اصلاً و اصالتاً خوب هستند، مبنا و اساس سلامت و سعادت دنیا و آخرت افراد و جامعه عدل و عدالت است، کلمه خوب در برابر عدالت خیلی صغیر و کوچک است، عدالت را با عدالت و عدل را با عدل اندازهگیری باید کرد، عدالت و عدل را نباید با واژههای مثل خوب، زیبا و امثالهم ارزیابی کرد، عدالت و عدل فوق زیبایی است. عدالت را با عدالت، عدل را با عدل باید انطباق داد و اندازهگیری کرد.
انتهای پیام